پردل روستائی
۲۲ مارچ ۲۰۱۸
نوروز زحمتکشان افغانستان خجسته باد!
نوروز در کشور ما آغاز سال نو است و تجلیل از آن پیشینۀ تاریخی دارد. جشن نوروز از گذشته های دور و متمادی رسم و عنعنۀ برین بود که مردم لباس های نو تهیه می کردند، با دوستان خود دید و بازدید می کردند ، مسابقات بزکشی، پهلوانی، افروختن آتش به راه انداخته، سفر ها و سیاحت ها داخلی کرده و با تهیه و ترتیب هفت میوه خشک مهمانان و دوستان خود را پذیرائی می کردند. و در عرصه از نگاه رسمی هم در مراکز شهرها چون کابل، هرات، بلخ، پروان و... با تشریفات خاصی از جشن نوروز و جشن دهقان تجلیل به عمل می آمد.
اکنون گرچه در عرصۀ بین المللی روز نوروز جهانی شده، ولی توده های ستم دیدۀ کشور ما ما با وجود فقر مزمن، بیکاری و گرسنگی، فلاکت و دربدری تحمیلی استعمار و ارتجاع، سنن ارزندۀ ملی نورور را زیر شلاق بد و رد کفر و تکفیر شجرۀ خبیثه ملایان وهابی و سلفی های خفاش و شب کور چسپیده در دین و مذهب با نفی این پدیدۀ فرهنگی دیرپای، جشن روز را من حیث روز زردشتیان و بودائیان قبل از اسلام نفی می خوانند. ولی مردم تبلیغات وهابی ها و سلفی ها را یاوه سرائی و بی بنیاد دانسته ، در حد توان خانواده ها خود از نوروز تجلیل به عمل می آورند.
دیریست که استعمار با سیاست اشغالگرانه و با دمسازی ارتجاع مذهبی و غیرمذهبی بر مقدارات کشور ما حاکم است. در تحت حاکمیت شوم و پلید استعمار و سیطرۀ خرافات مذهبی ارتجاع نوع اخوانی، مردم ستمزدۀ کشور دربند ما ازشور و هلهله و شادمانی که حق مردم است، بی بهره و محروم اند. تجلیل از نوروز در ملک اشغال شدۀ ما آن رنگ و بوی سابق را ندارد و بهار کشور اسیر ما بیشتر به خزان می ماند. خوشی و لذت اکثریت توده ها در تمام عرصه های زندگی زدوده شده است. ملایان حلوا خور همانند طوطیان سخنگوی بی شعور به جای این که حاکمیت اشغالگران امریکائی، ناتوئی و خیانت پیشگی حاکمیت مزدور ان اسلامیست های بنیاد گرای اخوانی و غیر اخوانی، را که در زمرۀ خیانت به ملت، خیانت به نوامیس ملی و استقلال سیاسی قرار دارند، نفی و مردود بشمارند، در برابر جشن دهقان، روز اول فصل بهار، آغاز سال خورشیدی خصومت ورزیده و به غلیان می آیند.
ولی به رغم این مخالفت و مهر ابطال کوبیدن شیاطین بر سنت دیرینۀ نوروزی، بر روال طبیعی هر سال نوروز می آید، بوی بهاری می دمد، سرسبزی و نورستگی و شقایقی سرخ فام و نیلگون بر دشت و دمن سرمی کشد، برای مردم اسیر و دربند ما امید کاذب می دهد که بهار لطف و صفائی دارد. ولی در وطن ما فصلی به نام بهار می آید، اما طراوت و شادابی نمی آورد، زود می رود و همه چیز چون سال پار می ماند.
گر چه نوروز در اداوار تاریخ نه تنها در ام البلاد بلخ باستان، بلکه در خاور و باختر این خطه قدامت تاریخی داشته و گویای این بود که روز رستخیز، سازندگی وگریز از بستر رکود، انجماد و کرختی زمستان کبود است. ولی دامن لاله ها و شقایق بهاری را پائیز گرفته و باغ در شبستان فرورفت و در این زمانه از بهارخبری نیست که نیست. زیرا گله ای از جغدان از بیرون با خیلی از کلاغان بدسرشت به لانه و آشیانۀ بلبلان هجوم آوردند . خواب رؤیای بهاری را از مردم ما ربودند، کسی را مجال نیست که در هوای بهاری جشن شادی برپا کند. زیرا به رخسار بهار ابر تیرۀ وابستگی و بردگی سایه افگنده است و هوای گوارای بهار را فضای فقر، بیکاری، ناداری، گرسنگی، فلاکت، اعتیاد، سنگسار، سر بریدن، تکفیر نوروز، دانش ستیزی، فرهنگ ستیزی، انفجار ، انتحار، بمباردمان های وحشیانه، جنایات ضد بشری توأم با ناله و فریاد ستمدیدگان؛ آکنده است.
امپریالیست های جهانی بر سرکردگی امریکای جهانخوار با زمزمه های فرهنگ «متمدن» و نشخوار های گلو بالیسم در آغاز قرن بیست و یکم همانند حیوانات وحشی و درنده ای در دمسازی با ارتجاع بومی اعم از ( دار و دستۀ وطن فروش و ستمگر اخوانی ها، تکنوکرات های فاسد فراری ، بوروکرات ها، کمپرادور ها، افغان ملتی ها، خلقی ها و پرچمی ها ، روشنفکران تسلیم طلب، طالبی ها، داعشی ها، جنگ سالاران محلی، التحریری ها و باند های مافیائی ) به کشور ما تاختند و با تراشیدن دسیسه های استعماری؛ سرزمین آزادۀ ما را در اسارت خود کشیدند و حیثیت ملی، حریت و آزادی ملک و ملت ما را پایمال کردند. امپریالیست های اشغالگر کشور ما را در سطح منطقه به بزرگ ترین پایگاه تروریستی و تروریست پروری اشغالگران امریالیست ها و جرثومه های اخوانی مبدل کرده اند. رژیم مستعمراتی حاکم وابسته به امپریالیسم است که به ساز و آواز مت جاوزان امریکائی ــ ناتوئی کوک گرفته و به رقص می آیند و فاجعه می آفرینند. بیداد می کنند، فریب می دهند و در ارتکاب جنایت در برابر مردم عذاب دیدۀ ما دست بالا دارند. همین مزدران خونخوار استعمارگران کشور آزادۀ ما را به گورستان خاموشان مبدل ساخته اند، تا در رکاب دشمن از چرک و خون ستم بر خلق به چند قرانی برسند. این مزدوران بی مقدار در کمال وابستگی به دشمن مردم، بر گردۀ توده های میلیونی ما سوار اند.
گرچه توده های رنجیدۀ افغانستان در طی چهل سال تا کنون از سوسیال امپریالیسم و امپریالیسم و نوکران بومی شان دل خوش ندارند و زندگی و دار و ندار شان به تاراج رفته است، ولی مردم ستم دیدۀ ما مانند اسلاف و نیاکان شان توانستند با قربانی بهترین فرزندان نامدار انقلابی در پای درفش آزادی و با مقاومت حماسی بی نظیر در تاریخ بشریت پوزۀ استعمارگر سوسیال امپریالیست روس ونوکرانش را به خاک بمالند. خرس قطبی نابکار از گستاخی اش درس عبرت گرفت، ولی توده های میلیونی ما با وجود استقامت، پایداری و پذیرش قربانی های بیشمار در نبرد های خونین و پیگیر توده ئی با همه افت و خیز های جوشش انقلاب آزادیبخش ملی و ضد استعماری، به آرمان آزادی واقعی نرسیدند و ثمرۀ زحمات خود را نچشیدند. زیرا قرن هاست که توده ها در چنگال ستم طبقاتی، استثمار، فقر، فلاکت و بی سوادی قرار دارند و پدیدۀ عقب ماندگی اجتماعی توده ها در حقیقت میراث شوم نظامات فئودالی توآم با خصلت ارتجاعش می باشد که با ستم استعماری نیز توأم شده است. زخم های خونین جنگ تحمیلی اشغالگران روس و جنایات بیشمار نوکران دون صفت خلقی و پرچمی التیام نیافت که پیکر خون آلوده توده های میلیونی ما با دندان های زهری امپریالیسم جانخوار امریکا خونین تر شد.
مردم زحمت کش و آزادۀ افعانستان بدانید که: با حضور اشغالگرانۀ امپریالیسم جنایتکار امریکا و متحدان ناتوئی آن و مجموعۀ نوکران ــ زر، زور و تذویر ــ روز کهنۀ اسارت، فقر و ناداری ما نوروز نشده و بهاری در گردش سال از راه نخواهد رسید. بناءً بیائید با هم کنار آئیم، با معرفت، شناخت و آگاهی علمی راه رسیدن به آزادی واقعی، ترقی و تمدن بشری را در پیش گیریم تا بتوانیم در یک پارچکی ظرفیت های ملی، مترقی و انقلابی با یک تغییر بینیادی جامعه ای عاری از ستم را بنیاد نمائیم و با زدودن استعمار و ارتجاع یک جا با هم فرارسیدن نوروز و بهار دل انگیز آزادی را با مردم خود در سرزمینی آزاد به خوشی و شادمانی جشن گیریم.
مرگ بر امپریالیسم و ارتجاع!
به پیش به سوی نوروز رستگاری، این جشن فرخندۀ دهقانان و زحمتکشان کشور!