جمعی از اعضای سازمان آزادیبخش مردم افغانستان (ساما)
۰۸ جون ۲۰۲۴
تداوم انقیاد، تسلیم طلبی و خیانت "اعلامیۀ ویژه" نویسان
تحت نام و آرم «ساما»
(۱)
فهرست عناوین
ــ مــقــدمــه
ــ سازمان آزادیبخش مردم افغانستان (ساما)
ــ ایدئولوژی رهنما
ــ مشی سیاسی
ــ چوب بست تشکیلاتی
ــ چرا سوء استفادۀ تسلیم طلبانه از اعتبار مبارزاتی "ساما" و نامداران سامائی؟
ــ دفاع از "نظام جمهوریت"، دستاورد ها، قانون اساسی، دموکراسی، آزادی بیان...
ــ "نظام جمهوریت"
ــ ماهیت طبقاتی و مفهوم اغواگر واژۀ "جمهوریت"
ــ "قانون اساسی"
ــ "اردوی ملی"
ــ "آزادی عقیده و بیان"
ــ "دموکراسی" و "انتخابات"
ــ "تکنوکراسی"
ــ "فساد در نظام جمهوریت"
ــ تـضــاد عـمـده
ــ اشتباه بوده است یا خیانت؟
ــ اشتباه
ــ خیانت
ــ خیانت ملی
ــ منافع ملی
ــ خیانت تاریخی
ــ منافع طبقاتی
ــ اشکال خیانت ملی و خیانت تاریخی تسلیم طلبان مرکزیت مطرود
ــ "کار دموکراتیک علنی"
ــ آزادی ملی
ــ دموکراسی
ــ عدالت اجتماعی
ــ ترقی اجتماعی
ــ "وحدت ــ انتقاد ــ وحدت" یا "مبارزه ــ وحدت ــ مبارزه" ؟
ــ اتهام "دروغ و شارلاتانی" به منتقدان و معترضان سامائی
ــ دروغ چیست؟
ــ "شارلاتانی"
ــ نسبت دادن مواضع انحرافی و خط تسلیم طلبانه به ساما و اغتشاش آفرینی در این زمینه
ــ "امارت دوم طالبانی"، موضع تسلیم طلبانه و اغتشاش آفرینی اعلامیه نویس در مسأله
ــ مــؤخــره
ــ منابع قابل استفاده در نگارش و تدوین این اثر و مراجع مطالعاتی
***
مــقــدمــه
در هجدهم ماه جوزای سال روان (۱۴۰۲) شمسی به بهانۀ گرامیداشت از "روز شهداء" اعلامیۀ مبتذلی با عنوان "اعلامیۀ ویژه" نشر و به میزان خیلی محدود دست به دست شد که یک نسخۀ آن به دست ما نیز رسید. درونمایۀ تسلیم طلبانه و موضع گیری خائنانۀ آن مبتذل، آشفته و ژولیده است. این ژولیدگی و مبتذل نویسی، جدا از محتوای انحرافی و تسلیم طلبانۀ "اعلامیۀ ویژۀ"، از سبک نوشتاری، توسل به سفسطه و تفتین و عدم تسلسل مطالب آن، نیز مشهود است. "اعلامیۀ ویژه" با اسم و آرم "ساما"، سراپا در تضاد با ارزش های بنیادین آن، در خط تسلیم طلبی ملی و طبقاتی مرکزیت منحرف و مطرود از ساحت این سازمان، نشر شده است.
محتوای سراپا انحرافی این "اعلامیۀ ویژه" در حقیقت اعتراف جانانه و آشکاریست بر تداوم تسلیم طلبی و خیانت ملی و تاریخی نویسنده و شرکاء و در عین حال گواهیست گویا بر انحراف، ارتداد، عدول و طرد کامل ایدئولوژیک، سیاسی، تشکیلاتی و آرمانی آنان از ایدئولوژی، موضع و دیدگاه طبقاتی، مشی سیاسی و موازین آئین نامه ئی پیشرو سامای انقلابی "مجید و رهبر". ای کاش نویسنده یا نویسندگان در نقش مداح/مداحان استعمار با اسم و رسم خود چنین اعترافی می کردند و نام نامی "ساما" و اسامی گرامی و ارجمند زنده یادان "مجید" معمار و "قیوم رهبر" سکاندار ماهر این سازمان را ضم این پلشتی های تسلیم طلبانه و خائنانۀ شان نمی کردند.
هر چند تسلیم طلبان اعلامیه نویس در عمق انحطاط، ارتداد و افلاس فکری ــ سیاسی و شکست کامل اخلاقی و خفته در آغوش اربابان و متولیان امپریالیست شان دور از وسواس و مؤاخذۀ سازمانی و مردمی، ولی به دلیل هراس از مؤاخذۀ تاریخ، هویت فردی و حقیقی شان را تحت نام "ساما" کتمان کرده اند، اما از محتوای نگاشتۀ رسوای شان، از فحوای کلام و سبک نگارش "اعلامیۀ ویژه" پیداست که کار یک فرد، آنهم فرد شناخته شده ایست که به غلط خود را "شاهین" پنداشته و منتقدان را بابت "نوک زدن به بال شاهین" سرزنش کرده و طعنه می زند. در جا جای نوشته از جمله در صفحۀ دهم فعل حال استمراری "می نمایم" به کار رفته است. صرف نظر از غلطی رایج دستوری استعمال "می نمایم" به جای "می کنم" یا "می دهم"، کاربرد فعل "می نمایم" به خودی خود می رساند که ضمیر (گوینده یا نویسنده) باید متکلم مفرد یا شخص اول مفرد (من) در زمان حال استمراری باشد، نه متکلم جمع (ما). دوری گزینی و بگو مگوی دو سه تن از همراهان خیانت این مفتن رسوا پس از نشر اعلامیه، نیز دلالت بر چنین امری دارد.
محتوای اعلامیۀ مبتذل سرباند تسلیم طلب چند بخش ناهمگون دارد که یگانه همگنی میان بخش های آن، انحراف از مواضع، تحلیل و دیدگاه های طبقاتی، "درونمایۀ فکری"، مشی سیاسی و موازین سازمانی و موضع ضد امپریالیستی سازمان آزادیبخش مردم افغانستان (ساما) و تقابل با آن، زیر نام و آرم سازمان است.
یک بخش آن در دفاع از "نظام جمهوریت"، "دستاورد ها"، "قانون اساسی" مستعمراتی، "ترکیب حاکمیت"، عوامل سقوط "نظام جمهوریت" و سوگواری در مرگ و نوحه سرائی بر سر جسد متعفن و متلاشی شدۀ "نظام جمهوریت" است.
بخش دوم آن در مذمت و نکوهش شارلاتان مابانۀ همرزمان دیروزی مخالف و منقد این مطرودان از جادۀ انقلاب و آزادیخواهی است که چرا اینان را "تسلیم طلب"، "اپورتونیست"، "خائن" و "دلال امپریالیسم" می نامند.
بخش بعدی انکار تسلیم طلبانۀ تضاد عمدۀ جامعۀ اشغالی ما به منظور وارونه نشان دادن ماهیت "تغییر یافتۀ" امپریالیسم استعمارگر در کشور ما، لاپوشانی جنایاتش و مبرا دانستن آن از جنایات ارتجاع بومی و ریختن آب تطهیر بر دستان خون آلود امپریالیسم اشغالگر، قاتل و جنایتگستر امریکا ــ ناتو است.
بخش چهارم دید انحرافی و ضد دیالکتیکی نویسنده را از طالبان و حامیان بیرونی و درک نادرست شان از پایگاه طبقاتی طالبان، در تلاشی تسلیم طلبانه و خائنانه جدا کردن طالبان، سلطۀ تراز فاشیستی و کوهوارۀ جنایاتش از آفریدگار آن امپریالیسم امریکا و شرکاء و مبرا دانستن امپریالیسم امریکا و شرکاء از این جنایات هولناک جنایتکاران طالبی و انکار ماهیت کمپرادوری طالبان و پیوند نزدیک آن با سرمایۀ مالی، نئولیبرالیسم و صاحبان سرمایۀ غارتگر مالی بیرونی است.
بخش بعدی هذیان ها و "اندرز های حاشیه نشین" انقیاد طلبانۀ یک حراف طلبکار و هرزه گوی خطاب به مردم و نیرو های "اپوزیسیونی" کشور که چگونه با احتساب عامل قدرت و جبر در محاسبات شان، باید با جباران تاریخ وارد "تعامل" شوند، به منطق زور تن بسپارند، فروتنانه و مطیعانه زیر یوغ سنگین قلدران زمان گردن نهند و مقدرات خویش را به دست استعمار بسپارند یا به دلخواه او رقم زنند.
تِم یا سوژۀ اصلی بحث "اعلامیۀ ویژه" در امتداد خط تسلیم طلبی و خیانت دیروزی این باند تسلیم طلب، از این تحلیل و دستور اربابان امپریالیست ناشی می شود که در حالی که در کشور فاشیسم طالبانی به مدد دول امپریالیست اشغالگر و جنایتگستر غربی به رهبری امریکا و ارتجاع حاکم منطقه لجام گسیختۀ بر کلیه عرصه های زندگی مردم افغانستان می تازد و طبق ادعای این هجویه نویس، "...همه نیرو ها و عناصری که حاکمیت را قبضه و به انحصار کشیده بودند، امتحان پس داده، در سراشیب شکست، رسوائی و درماندگی قرار دارند"، باید "به شکل بی سابقه در میدان سیاست" به "شکار فرصت ها" توسط یک گروه فریبکار و عوام فریب در نقش نوکران نوِ به ظاهر روشنفکرمآب، "مدرن" و "دموکراتیک" دست یازید. این مهم به زعم اعلامیه نویس و اربابانش، با سوء استفاده از تاریخ دو سه نسل جانبازی و سنگر گرفتن در پشت "سلسله کوهی" که "قله های شامخ و ستیغ اش" نماد "حماسه و اسطوره، مقاومت و پاکبازی" بوده است، میسر می گردد.
قابل یادآوری است که سطر سطر و سراپای این طومار تسلیم طلبانه آکنده از انحراف، ارتداد و خیانت، مشمئز کننده و قابل نقد و رد است؛ ولی پرداختن به کلیه مفردات آن را ضیاع وقت گرانبهای خوانندگان و نویسندگان نقد این خزعبلات و چرندیات تسلیم طلبانه و شارلاتان مآبانه، یافتیم. از جانبی، این ترهات انقیاد طلبانه و انحرافی دلال استعمار از همان لحظۀ طرح تئوری رسوای مشهور به "تــئــوری تــچ" توسط تئوریسین تسلیم طلبی و سرباند تسلیم طلبان منحرف از خط انقلابی "ساما" و مطرود از ساحت منزۀ این سازمان، از درون پلنوم مکروریان در سال ۱۳۸۰ش در قلب کابل اشغالی تا پس از تدویر "جرگۀ" رسوای اول دلو ۱۳۸۹شمسی تسلیم طلبان و تا بعد ها، به کرات توسط اسناد و جلسات مشترک واحد ها، کادر ها و فعالان "ساما" و از خلال اسناد رسمی درونی و بیرونی به طور مستدل شلاق کش شده است. در این اسناد رسمی سازمانی، انحراف و عدول باند منحرف و تسلیم طلب از مواضع طبقاتی و تبیین تاریخی "ساما" از پدیدۀ امپریالیسم (تسلیم طلبی طبقاتی و ملی) و امتداد آن تا سرحد ارتکاب "خیانت ملی" و "خیانت تاریخی" و در نتیجه طرد و به زباله دان ریختن این باند، مستدل و مسلم شده است. لذا، این لاطائلات انقیاد طلبانۀ این اعلامیه نویس/نویسان تکرار همان نغمه های تسلیم طلبانه و ساز کردن همان دنبورۀ شکستۀ دیروزی به نفع امپریالیسم و ارتجاع و گذشت به زیان منافع ملی ملت و منافع تاریخی زحمتکشان کشور است.
در حالی که تا لحظۀ تدویر معیاری و دموکراتیک سومین کنگرۀ سازمان، یگانه مبنای هر نوع تحرک واحد ها و فعالان سازمانی، برنامه و آئین نامۀ سازمان است، "شاهین بال شکسته" ضمن این که هویت خود را در عقب نام و آرم "ساما" می پوشاند، با گفتن این که "... تکرار محض سیاست ها و شعار های آمادۀ کلاسیک مربوط به خیزش های اجتماعی نیمه اول قرن بیست، کاری بی زحمت و آماده می باشد"، به رد و ابطال برنامه و آئین نامۀ سازمان حاوی ایدئولوژی انقلابی شامل فلسفۀ مترقی و دیالکتیک، موضع طبقاتی، مشی سیاسی (تاکتیک ها، ابزار سه گانۀ انقلابی و ستراتیژی مرحله ئی و نهائی) و موازین آئین نامه ئی سامای انقلابی در جایگاه گردان و ستاد پیشاهنگ طبقۀ کارگر و زحمتکشان افغانستان، به نفی "ساما" و نقش پیشاهنگی اش، به نفی "مجید" بانی و معمار "ساما" و تکامل فکری ــ سیاسی "مجید"، "رهبر" و سائر رهبران جانباز و تئوری پرداز این سازمان می رسد. این نهیلیسم و نفی عبث یک عنصر/عناصر سپر انداخته به نفع استعمار ــ ارتجاع، در برخورد با یک اندیشۀ تکامل یابنده است. این درست است که خط فکری ــ سیاسی و موازین آئین نامۀ "ساما" در قرن بیستم تصویب شده است، ولی ریشه های این اندیشۀ انقلابی تکامل پذیر در روند پراتیک و شناخت نوع بشر و به وِیژه زحمتکشان جهان برمی گردد به اوائل قرن نوزدهم و حتی قبل از آن، قبل از وضع و تدوین این نظام همبسته توسط واضعان نخستین آن. اما این اندیشه با خصلت تکاملی اش در نقش چراغ راهنما نه در قرن نوزدهم ایستاد و نه در قرن بیستم، زیرا تئوری های اولیۀ این مجموعۀ نظام مند فلسفی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در جریان پراتیک اجتماعی میلیون ها انسان به پاخاسته توسط تجارب حاصله و دستاورد های علمی پیوسته غنی و به روز شده و سیر ارتقائی پیموده است. این است درک ما از تکامل "اندیشه پیشرو عصر" و تمسک "ساما" و سامائی ها بدان و این است مبنای فعالیت و نقطۀ عزیمت فردی و جمعی سامائی ها.
ما نویسندگان این نقد بر این "اعلامیۀ" تسلیم طلبانۀ دلال استعمار، از همان بدو انحراف این باند و تئوریسین تسلیم طلبی در زمستان سال ۱۳۸۰ش، بدون اگر و مگر و توسل به "سیاست کجدار و مریز"، به رؤیت دیدگاه ها و مواضع و عملکرد انحرافی و تسلیم طلبانۀ مخالف دیدگاه ها و مواضع و عملکرد انقلابی و رهائیبخش "ساما" و استقبال این منحرفان از اشغالگران کشور و قاتلان خلق و سر برون آوردن شان از گریبان استعمار، از موضع استوار ملی و انقلابی "ساما" مهر انحراف، تسلیم طلبی و خیانت را بر جبین این دلالان استعمار کوبیدیم. جمع ما خیلی زود به شناخت منطقی از این خادمان کمربستۀ امپریالیسم اشغالگر رسید. حال که در نتیجۀ تداوم خیانت و وقاحت این شیادان انقیاد طلب، شناخت از تسلیم طلبان و انحراف شان در گسترۀ "ساما" تعمیق و گسترش یافته است، ما از این ارتقای آگاهی عمومی سامائی ها و "شورش بحق علیه مرتجعان" این باند مطرود "رهبری" استقبال می کنیم.
پس از تأخیری که ناشی از تأمل و تدبیر جمعی بوده است تا تعلل و تردید، بر آن شدیم تا در چند مورد اساسی از موضع شالوده های فکری ــ سیاسی، تحلیل و رویکرد طبقاتی و موضع صریح ضد امپریالیستی "ساما" انحرافات تئوریک تسلیم طلبانه "اعلامیۀ ویژه " نویسان و گذشت شان به نفع استعمار ــ ارتجاع و خیانت شان به اندیشه و راه و آرمان انقلابی "مجید" را (خیانت به موقعیت تاریخی) بار دیگر مستند سازی کنیم.
با این هدفمندی، قبل از همه، برای این که خوانندۀ امروزی دید صائب از "ساما" و تاریخ آن داشته باشد، به اجمال چارچوبۀ آئینۀ اندیشه و پیکار و آرمان سامای انقلابی را در برابر خوانندگان و همرزمان زنده یاد مجید قرار می دهیم تا افلاس تئوریک، استحاله و ورشکستگی فکری ــ سیاسی و انحراف از مشی و آرمان "مجید"؛ خیانت ملی و خیانت تاریخی این باند به مصالح علیای ملی، به طبقۀ کارگر و خلق تحت ستم افغانستان و سقوط شان تا سرحد دلالی استعمار همراه با کجی قامت شکسته و کژدیسی اندیشه و عمل انحرافی آنان را در آن آئینۀ قدنما بنگرند؛ راهیان مصمم راه نیز راستی قامت و در عین حال عیوب و کاستی های خویش را در این آئینۀ تمام قد نگریسته و در صدد رفع آن بر آیند و دور ماندگان از اصل نیز در پی وصلت میمون، سیمای خویشتن را در این آئینۀ تمام قد بیابند.
ادامه دارد