جمعی از اعضای سازمان آزادیبخش مردم افغانستان (ساما)
۲۴ جون ۲۰۲۴
تداوم انقیاد، تسلیم طلبی و خیانت "اعلامیۀ ویژه" نویسان
تحت نام و آرم «ساما»
(۹)
خیانت تاریخی:
به استثنای جامعۀ اشتراکی آغازین، در ادوار تاریخ، جامعۀ انسانی متشکل از طبقات و اقشار اجتماعی بوده است. برخی از این طبقات رجعتگرایند و به گذشتۀ تاریخ تعلق دارند، برخی وضع استقرار یافتۀ موجود و ایستائی را می ستایند و برخی دیگر بالنده اند و به سوی حرکت تاریخ می شتابند. به تبع آن، نمایندگان سیاسی و اندیشه های سیاسی، فلسفی، اجتماعی، اقتصادی و حقوقی در نقش ایدئولوژی مدافع منافع این طبقات، نیز در این یا آن سوی تاریخ قرار دارند: یا به رجعت به گذشته می کوشند، یا در خدمت بازتولید شرایط تداوم و استمرار وضع موجود اند و درکی ایستا و پایا از تاریخ دارند، یا با باور به پویائی و حرکت تکاملی تاریخ، همسو با حرکت تاریخ گام برمی دارند.
منافع طبقاتی:
هر یک از طبقات اجتماعی برای ادامۀ حیات به مثابۀ یک طبقه یا قشر اجتماعی، به مجموعه ای از زمینه ها، شرایط و ارزش های مادی و معنوی نیاز دارند. مجموع این شرایط و ارزش های مادی و معنوی، منافع طبقاتی و "منافع تاریخی" طبقۀ معینی را می سازد. وجیبۀ نمایندگان سیاسی هر طبقه با اتخاذ موضع طبقاتی طبقۀ معین، در واقع، صیانت از این منافع طبقاتی است. ارزش های مادی هر طبقه، عبارت از سهمی است که از ثروت اجتماعی تقسیم شده در نظام تولیدی دریافت می کند، همراه با چگونگی نقش آن طبقه و دریافت سهم به اضافۀ نهاد ها و ابزار های به خدمت گرفته شده. وجود عینی هر طبقۀ اجتماعی به میزان دریافت این سهم وابسته است. ارزش های معنوی هر طبقه در روبنای اجتماعی شامل اندیشه ها، سنن، فرهنگ، راه و رسم سیاسی، اخلاق، دورنما و ایده ال های اجتماعی هر طبقه است.
طوری که گفته شد، یک سازمان پیشتاز انقلابی در موضع منافع تاریخی توده های کار و زحمت می ایستد، برای تغییر نظامات کهن مبتنی بر مالکیت خصوصی طبقاتی، استثمار و استعمار در جهت تحقق حاکمیت طبقاتی زحمتکشان و برابری نهائی می کوشد و آشکارا اعلام می دارد که در نهایت یک نیروی سیاسی برابری طلب است. بناءً، رسالت یک سازمان انقلابی طبقاتی دفاع از این منافع کلی حال و آتیۀ طبقاتی رنجبران محکوم و رهبری امر سترگ انقلابی تحقق ایده آل بهروزی و سروری آنان است. در وجود احزاب و سازمان های انقلابی، این ارزش های معنوی علاوه از داشته های مادی، شامل اندیشه های فلسفی ــ اجتماعی، خط مشی، اخلاق انقلابی، تشکیلات و موازین ناظر بر حیات سازمانی همراه با چشم انداز آرمانی می شود.<ذق>
هر نوع گذشت از این "منافع تاریخی و انقلابی مردم زحمتکش" به سود طبقات و نیرو های سیاسی استثمارگر در نقش دشمنان تاریخی مردم و هر نوع تلاش به سود نیرو های رجعت گرای تاریخ و در جهت بازدارندگی حرکت تاریخ با زیر پا نهادن مواریث انقلابی سازمان پیشتاز، "تسلیم طلبی طبقاتی" و در نتیجه، "خیانت تاریخی" نامیده می شود که زنده یاد "قیوم رهبر" آن را "خیانت گردان پیشتاز به موقعیت تاریخی خود" نامیده است. هم در گسترۀ جامعه و هم در یک سازمان انقلابی معروض به انحرافات ایدئولوژیک ــ سیاسی، "تسلیم طلبی ملی" و "تسلیم طلبی طبقاتی" منحرفان، لازم و ملزوم هم اند، زیرا، "تسلیم طلبی اجتماعی و انقیاد در مقابل بیعدالتی و اجحاف، راه را برای تسلیم طلبی و انقیاد ملی هموار می سازد؛ و انقیاد و تسلیم طلبی ملی فقط بر زمینۀ تسلیم طلبی اجتماعی رشد می کند و محیط زیست خود را می یابد".؛(رسالۀ تسلیم طلبی از زنده یاد "رهبر")
اشکال خیانت ملی و خیانت تاریخی تسلیم طلبان:
ـــ عدم التزام و عدول از اندیشه های رهنمونی یک سازمان انقلابی؛
ـــ عدم تمسک و پایبندی به خط مشی سازمان انقلابی در نظر و عمل؛
ـــ پای نهادن بر ارزش های تشکیلاتی آن با روش های بوروکراتیک و دستورگرائی؛
ـــ کهنه و قرن بیستمی نامیدن سیاست انقلابی یک سازمان پیشرو از موضع سیاست تسلیم طلبانه؛
ـــ عدم تعهد به اسناد معتبر سازمان پیشرو مثل برنامه و آئین نامه در نظر و عمل؛
ـــ تلاش برای زدودن وجه تمایز سازمان پیشتاز انقلابی با دیگران به بهانۀ "سیاسی شدن جامعه" و "کار دموکراتیک علنی" طبق قوانین ارتجاعی و اسارتبار موضوعۀ اشغالگران و نظام پوشالی؛
ـــ عمده نامیدن شعار دموکراسی به جای شعار آزادی ملی در یک کشور مستعمره؛
ـــ تلاش برای نابودی و قلب ماهیت سازمان انقلابی و سپردن آن به کام اژدها؛
ـــ تلاش مذبوحانۀ انقیاد طلبانه برای خلع سلاح یک خلق اسیر به بهانۀ نفرت از جنگ به سود استعمار؛
ـــ همکاسه شدن و چریدن با ارتجاع فئودالی و دلال های تکنوکرات بر سر خوان یغمای امپریالیستی؛
ـــ انکار ورزیدن از موقعیت فکری ــ فلسفی سازمان پیشتاز انقلابی؛
ـــ خود را با حلیۀ افکار عقب گرا و تاریخ زده متجلی ساختن؛
ـــ قدمگاه خود را به عنوان یک سازمان پیشتاز و یا افرادی از آن، گم کردن؛
ـــ به جای با چراغ به جنگ سیاهی رفتن، طشتی از قیر را بر چهرۀ خود مالیدن و در سیاهی ناپدید شدن؛
ـــ تلاش در جهت خلع سلاح فکری سازمان پیشتاز و ناامیدی اعـتقــادی آن؛
ـــ مسخ کلی عناصر پیشتاز در سازمان انقلابی؛
ـــ تبدیل شدن به عوامل پنهانی استعمار ــ ارتجاع؛
ـــ با نفی ذات خود و بزرگسازی استعمار و ارتجاع مردم را از نگاه معنوی بی روحیه ساختن؛
ـــ با کلاسیک نامیدن اندیشه ها و سیاست های انقلابی، در بیابان های گـــرم و ســوزان مردم را به دنبال سراب "اندیشه های تازۀ" قرن بیست و یکمی سرگردان ساختن؛
ـــ مشاطه گری چهرۀ کریۀ استعمارگر متجاوز؛
ـــ رامشگری در پسگوشۀ محفل بزم استعمار ــ ارتجاع؛
ـــ و تغذیه با خون و گوشت توده های تحت ستم کشور.
این موارد ۲۲ گانۀ فوق از جملۀ مظاهر تسلیم طلبی اجتماعی، تسلیم طلبی ملی و عقب نشینی این مطرودان اعلامیه نویس از مواضع مترقی به سود نیرو های ارتجاعی ــ استعماری، مسخ کلی این انقیاد طلبان و تلاش خائنانه برای زدودن مرز تمایز سامای انقلابی با طبقات ارتجاعی و نمایندگان سیاسی شان در زیر چتر حمایتی امپریالیسم اشغالگر، صورت گرفته است. همۀ این موارد از مصادیق "خیانت تاریخی" و "خیانت ملی" در شکل گذشت از منافع ملی و تاریخی به سود نیرو های کهن تاریخ و استعمار است که طی ۲۲ سال آزگار در تفکر و عملکرد برده وار این باند منحرف ضد انقلابی و سائر تسلیم طلبان مطرود گروه های دیگر و فعلاً خفته در آغوش حمایت امپریالیسم، برجستگی داشته است. ولی در همۀ این احوال، به قول دانشمند جانباز انقلابی زنده یاد «قیوم رهبر»، "نتیجه یکی است و آن این که وقتی سازمان پیشتاز [و یا افرادی از آن ] از موقعیت فکری خود به نفع استعمار ــ ارتجاع و یا به نفع نیرو های دیگری که همراه اویند، بگذرد، راه را برای تسلیم در مقابل این نیرو ها باز می کند و نقش تاریخی خود را که همانا واژگونی وارونگی تاریخ این ملت است، به طور کامل نمی تواند انجام دهد" و انتهایش مغاک تیره ایست که "خیانت ملی" و "خیانت تاریخی" نام دارد.
عدم اعتراف زنان و مردان باند منحرف و مزدور مطرود از "ساما" در پیشگاه عدالت افکار عمومی اعضای این سازمان، ابرام ننگین مفتن خیانت پیشۀ باند تسلیم طلب مطرود از ساحت ساما و صف خلق ستمکش افغانستان بر انحراف، انقیاد طلبی و سجود به پای امپریالیسم اشغالگر، ریختن آب تطهیر بر دستان خون الود آن، دفاع از جسد متلاشی شده و متعفن "نظام جمهوریت" و جدا دانستن جنایات بیکران مزدوران فاشیست طالبی از عامل اساسی ستم بر مردم افغانستان در گذشته و حال (امپریالیسم اشغالگر و هزیمت یافته)، به رغم ۲۲ سال روشنگری و تأکیدات مکرر سامائی ها بر مواضع و دیدگاه های ضد امپریالیستی و ضد ارتجاعی این سازمان انقلابی؛ همه و همه، نشان دهندۀ آنست که این باند تسلیم طلب در تفکر و عمل ضد ملی و ضد انقلابی خود بالاتر از اشتباه، مثل دو طیف تسلیم طلب و منحرف دیگر در گسترۀ جامعه و جنبش انقلابی، مرتکب "خیانت ملی" و "خیانت تاریخی" شده اند و این خیانت به وضوح اشکار است.
در روشنائی تفکر و عملکرد انحرافی، انقیاد طلبانه و خائنانۀ این باند خودفروختۀ متشکل از دلالان استعمار علیه منافع ملی و منافع تاریخی مردم ستمدیده و دربند افغانستان، تأکید ما بر این است که هر نوع همسوئی و تشریک مساعی با این خیانت پیشگان اعلامیه نویس توسط هر کسی دیگر، در حکم اشتراک در خیانت ملی و تاریخی این باند و همسرنوشت شدن با آنها، معنی می دهد.
ادامه دارد