جمعی از اعضای سازمان آزادیبخش مردم افغانستان (ساما)
۰۲ جولای ۲۰۲۴



تداوم انقیاد، تسلیم طلبی و خیانت "اعلامیۀ ویژه" نویسان
تحت نام و آرم «ساما»

(۱۳)

"امارت دوم طالبانی"، موضع تسلیم طلبانه
و اغتشاش آفرینی اعلامیه نویس در مسأله:

چرند نویس تسلیم طلب، مثل موارد انحرافی قبلی در قبال پدیدۀ طالبان، جنایات آن، روابط بیرونی و کاراکتر طبقاتی آن دچار همان انحراف تسلیم طلبانۀ ملی دو دهۀ قبل شده و با اغتشاش آفرینی در مورد رابطۀ پیدا و پنهان طالبان با خداوندگار امپریالیستی که ولی نعمتان اعلامیه نویس و شرکاء نیز هستند، تلاش می ورزد به رغم واقعیت ها در مورد تداوم این رابطۀ نیروی طالبی برخاسته از "گورستان قرون وسطائی" با امپریالیست های امریکا و شرکاء، به غلط می پندارد که پاکستان چنان در امور کشور ما دست بالا دارد که گویا "سایر بازیگران دخیل در قضیه افغانستان [به شمول امپریالیسم امریکا] ملزم به پذیرش این نقش و موقعیت بوده اند".
در تسلیم نامۀ اعلامیه نویس در خصوص "قرون وسطائی" صرف نامیدن طالبان چنین نگرش سخیف و یکجانبه وجود دارد:
"سیاست جلوگیری مستبدانه و جنون آمیز از فرهنگ مترقی و مدرن و محروم ساختن نیمی از نفوس کشور از حقوق اساسی، اولیه و به خصوص حق ادامه تحصیل زنان؛ همه و همه در راستای پلان و نیت بازگشت جامعه به قهقرا، عقب ماندگی و زندگی در گورستان قرون وسطی قرار دارد که در تقابل با روند پیش رونده جهان مدرن، دستاورد ها و ضروریاتش، زور آزمایی لجوجانه ای را بازتاب می دهد!"
"در جغرافیایی با این مشخصه ها بازیگران خارجی می توانند به آسانی برنامه ها، اهداف و پروژه های شان را به اجرا گذارند. در نخست امتیاز مدیریت میدانی را همواره ارتش پاکستان وISI  برای خود محفوظ داشته، سایر بازیگران دخیل در قضیه افغانستان ملزم به پذیرش این نقش و موقعیت بوده اند! به همین دلیل امروز کشور ما بار دیگر از حق داشتن استقلال واقعی، آزادی در تعیین سرنوشت سیاسی و خود ارادیت ملی محروم گشته، جای اشغال با شیوه و مضمون مدرن را اشغال در نوع وحشی و قرون وسطایی گرفته است. "
در کلیت بحث انحرافی "اعلامیۀ ویژه" پیرامون طالبان و به خصوص در این دو فراز نقل شده در فوق با ترمینولوژی غیرطبقاتی غیرمرسوم در ادبیات سامائی و معرفی طالبان به طور عمده به مثابۀ "نیروی قرون وسطائی لجوج"، انکار ماهیت دلالی طالبان، در هم تنیدگی شان با تار و پود سرمایۀ غارتگر مالی و بسته بودن دست و پای آن با رشته های مرئی و نامرئی قوانین و الزامات گردش سرمایۀ مالی و منطق سود آفرینی آن به صورت دیکته های بانک جهانی، صندوق بین المللی پول و سازمان تجارت جهانی، مد نظر است. از جانب دیگر، "اعلامیۀ ویژۀ" تسلیم طلبی با برجسته ساختن نقش دولت و سازمان استخبارات نظامی پاکستان بر روی سیاست های خارجی و داخلی طالبان مثل ( گرایش به سوی محور و ائتلاف امپریالیستی ــ ارتجاعی شرقی و رویکرد های تمامیتخواهی ایدئولوژیک ــ سیاسی و شوونیسم جنسیتی ــ قومی طالبان) به رغم میل و منافع امپریالیسم امریکا تا آن حدی که امریکا " ملزم به پذیرش این نقش و موقعیت برتر پاکستان" باشد و امپریالیسم امریکا نیز به گل روی پاکستان تمایلی به کنترول و مهار لجام گسیختگی و تحرکات مخالف این نیروی مزدور قراردادی و نیابتی با ابزار و هرم های فشار سیاسی، مالی، اطلاعاتی، نظامی و دپلوماتیک، نداشته باشد، منظور خاصی دارد. هدف اعلامیه نویس رسواء این است تا هر گونه پیوندی میان خالق امریکائی و مخلوق طالبانی به عنوان پروژه ای اصالتاً نواستعماری غربی و عمدتاً امریکائی، تمهیدات سپردن قدرت به طالبان از کانال دوحه، سپردن میلیارد ها دالر جنگ ابزار و ادوات دولت پوشالی و ادامۀ تماس های سیاسی ــ استخباراتی مستقیم با دفتر نمایندگان طالبان در دوحه و سرازیر ساختن کمک های سرشار مالی و سر پا نگهداشتن ادارۀ خون آشام طالبان به رغم جنایات گسترده و هولناک آنان در حق مردم افغانستان، نقش امپریالیست های امریکا و شرکاء در جنایات هول انگیز طالبان در حق زنان و مردان مظلوم کشور و سائر علایق و منافع مشترک استعماری ــ ارتجاعی، را انکار ورزد.
واقعیت طالبان این است که این نیروی ارتجاعی و بیگانه با منافع ملی و تاریخی مردم افغانستان پدیدۀ مرکبی است با ویژگی های نیمه فئودالی و خصلت کمپرادوری (دلالی) که در علم جامعه شناسی به آن ترکیب "فئودال ــ کمپرادور" اطلاق می شود. در کوتاه مدت شاید جنبۀ نیمه فئودالی طالبان غلبه داشته باشد، ولی در درازمدت بنا بر الزامات در هم تنیدگی آن با این سرمایه و اتصال بند ناف و شرائین حیاتی آن با منابع تغذیه در بدنۀ سرمایۀ مالی، دیکته های حقوقی ــ اجرائی نهاد های قانونگذار سرمایۀ مالی و ضرورت سود آفرینی آن در غارت ثروت های طبیعی کشور ما؛ جنبۀ کمپرادوری طالبان در نقش کارگزار سرمایۀ غارتگر مالی بیرونی، بر جنبۀ قرون وسطائی (نیمه فئودالی) آن غلبۀ نهائی خواهد کرد. قبل از به قدرت رسانیده شدن گروه مزدور طالبان، در جریان مذاکرات دوحه این الزامات اقتصادی، حقوقی و اجرائی سرمایۀ مالی از قبیل قبول مالکیت خصوصی طبقاتی و به تبع آن نابرابری اجتماعی، خصوصی سازی، لیبرالیسم اقتصادی و بازار آزاد مستلزم لغو حمایت گمرکی و غیابت نقش دولت در امور بازار و اقتصاد و حفظ برخی از دستاورد ها و نهاد های روبنائی نولیبرالی دورۀ اشغال بر طالبان دیکته شده بود و بدین وسیله این حریم آماج حملات طالبان واقع نشد و مصئون ماند.
درست همین الزام است که امکان تعدیل طالبان و دمساز شدن آن با این نیاز های سرمایۀ مالی جهانی شده را محتمل می سازد. اعلامیۀ ویژه نویس نیز بدون پرداختن به این نیم رخ ماهیت طبقاتی دلالی طالبان و پیوند طبیعی و تاریخی آن با پدیدۀ امپریالیسم، از میان دو انتخاب، از انتخاب " تعدیل سیاست، نرمش، انعطاف و عقب نشی" توسط طالبان یاد می کند. در نهایت، این تعدیل و انعطاف، همان استحالۀ کمپرادوری است که اعلامیه نویس برای اجتناب از کاربرد ترم های شناخته شده در این زمینه، قادر به استفاده از آن نیست.
هدف اعلامیه نویس از دیوار چین کشیدن میان مزدوران مرتجع طالبی، وابستگی و مزدوری اش به امریکا و جنایاتش و امپریالیسم امریکا و شرکاء در عین تلاش رسواء برای تبرئۀ امریکای طالب پرور، که حمایت آن از پروژۀ نواستعماری طالبان آفتابی است؛ با نیت پلید خلق این توهم صورت می گیرد که گویا امریکا و شرکای غربی اش علیه طالب بوده و در نهایت به مدد "نیرو ها و عناصر آگاه، نخبه، مترقی و دموکراتیک" کشور ما می شتابند.(!؟)
این تلاش مذبوهانۀ اعلامیه نویس برای تبرئۀ امپریالیسم امریکا، کتمان نقش جنایتکارانۀ آن در مسلط ساختن مجدد مزدوران طالبان بر مقدرات کشور و مردم افغانستان و ریختن آب تطهیر بر دستان خون آلود آن در عین انکار خصلت دلالی طالبان و بسته بودن دست و پای آن با زنجیر سرمایۀ مالی و صرفاً پدیدۀ "قرون وسطائی" نامیدن آن، الزاماً به دلیل انکار نقش و سلطۀ نواستعماری امپریالیستی در کشور ما، به موضع تسلیم طلبانۀ ملی منجر می شود که مغاک تیره ایست به تیرگی همان چاه مذلت قبلی.


پیشنهاد تسلیم طلبانۀ "راه مستقل ملی، مترقی و دموکراتیک":
اعلامیه نویس با این مغالطه کاری شیادانه، اتخاذ موضع تسلیم طلبانۀ ملی در قبال امپریالیسم امریکا، مخدوش ساختن موضع شفاف طبقاتی ساما در تحلیل نیرو های سیاسی ــ طبقاتی جامعه، زدودن مرز تمایز ساما با نیرو های ارتجاعی وابسته و تنزل ساما تا سطح یک سازمان لیبرال ــ رفورمیست دمساز و "تعامل" پذیر با جباران و ستمگران بومی و بیرونی، در عین امید بستن به "نرمش" طالب و تکدی در درگاه طالب از جایگاه یک اپوزیسیون ارتجاعی و پاسیفیست ضمن چشمداشت به الطاف استعماری امپریالیسم غدار امریکا و شرکاء، پیشنهاد تسلیم طلبانه و مسخرۀ "راه مستقل ملی، مترقی و دموکراتیک " را مطرح می کند. "راه مستقل ملی مترقی و دموکراتیک" پیشنهادی این نماد خیانت، نه به مفهوم "بسیج و تهییج نیرو های ضد امپریالیسم و فئودالیسم" با برنامه، موضعگیری روشن و حدود و ثغور مشخص است که در نهایت نه به استقلال ملی، ترقی اجتماعی و دموکراسی برای مردم؛ بلکه به انقیاد، استبداد، سرکوب، تاراج و تشدید استثمار زحمتکشان کشور ما می انجامد. این طرح رسوای به غایت سازشکارانه و بدون موضعگیری در قبال امپریالیسم و ارتجاع، به مراتب آشفته تر و مبتذل تر از آنست که ما به محتوای آن به عنوان طرحی قابل عنایت، بذل توجه کنیم. با این عدول آشکار از خط ساما، این طرح مسخره توسط گروه مرتجع مطرودی که خارج از صف ساما، صف خلق و انقلاب قرار دارد، هرگز نمی تواند دیدگاه های ملی ــ دموکراتیک استوار و پیگیر این سازمان را در قبال نیرو های سیاسی ــ طبقاتی و امپریالیسم و هکذا وظایف مبرم مبارزاتی نمایندگی کرده و یا بازتاب دهد.


مـؤخـره:
سازمان آزادیبخش مردم افغانستان (ساما)، به رؤیت برنامه و سائر اسناد سازمانی، به مثابۀ ابزار انقلاب افغانستان، از موضع یک سازمان طبقاتی و پیشاهنگ طبقۀ کارگر و سائر زحمتکشان کشور با ایدئولوژی تعریف شده، با مشی سیاسی مدون، با تشکیلات مبتنی بر موازین آئین نامه ئی پیشرو، به پاسخ نیاز تاریخی پیشاهنگی طبقۀ کارگر کشور، در تابستان سال ۱۳۵۸شمسی، بنیان گذاشته شد.
این سازمان با سهمگیری مستقیم و جانبازانه در جنگ آزادیبخش ملی ضد سوسیال امپریالیسم روسی و شرکای بومی و غیربومی اش از موضع انقلابی، به دستاورد ها و پیروزی های چشمگیری دست یافته، کاروانی از جانبازان انقلابی و آزادیخواه، گنجینۀ شایگانی از افتخارات، تجارب، میراث و فرهنگ انقلابی را دارا می باشد. این شالوده های فکری ــ فلسفی اندیشۀ پیشرو عصر، بنیان مواضع ایدئولوژیک ساما را می ساخته است. خط مشی سیاسی با وظایف مرکزی سه گانه در عین حال که بیان فشردۀ وحدت برنامۀ حداقل و حداکثر این سازمان و معرف خصلت پیشرو آن است، الزاماً با تکیۀ این سازمان بر تقدم معنوی حزب پیشاهنگ انقلابی بر سائر ابزار انقلابی و نقش رهبری کنندۀ آن، بیانگر موضع صریح طبقاتی و ضد امپریالیستی ساما است. بدون شک و بی اغراق، این سنگ بنای اساسی ایدئولوژیک ــ سیاسی همراه با ارثیۀ ارجمند و گرانسنگ مبارزاتی، آن برگۀ هویتی ایست که ساما را در جنبش انقلابی کشور و جهان تشخص می بخشد.
از بدو ایجاد بدین سو، خط اصولی انقلابی ساما همواره در مواجهه و مبارزه با دیدگاه ها، مواضع، خطوط و تبیین های انحرافی راست لیبرالی و "قافیه بافی" راست های چپ نما و تسلیم طلبانه و انحلال طلبانه در بخش ها و گوشه های این سازمان بوده است. می توان گفت که خط اصولی پیشرو بنایانگذاران ساما این مدت بیش از چهار و نیم دهه را نبرد کنان با خطوط انحرافی و تبیین های ایدئولوژیک، سیاسی از جمله لیبرالیسم، تسلیم طلبی و اپورتونیسم راست و "چپ" پیموده و در سطح جامعه و جنبش انقلابی و ملی ــ دموکراتیک از لحاظ تئوریک ــ سیاسی استوارانه علیه منادیان انقیاد طلبی ملی رزمیده است.
تدویر جلسات معتبر، معیاری و قابل پذیرش برای اعضای سازمان و تأکیدات پیهم بر کاراکتر طبقاتی و اصالت پیشرو ایدئولوژیک سازمان

در این نقاط عطف، هم دفاع پرشور از اصالت سازمان را به همراه داشته و هم راه را بر تلاش های غیرشریفانۀ منادیان لیبرالیسم و اپورتونیست های راست و "چپ" برای قلب ماهیت ساما و تلاش مذبوهانۀ تسلیم طلبان برای دمساز ساختن این سازمان انقلابی با امپریالیسم و "تعامل" با آن، مسدود ساخته است. در گذشته منحرفان راست و "چپ" از جادۀ انقلابی و آزادیخواهی به رغم "سعی بلیغ" از درون و بیرون ساما برای انحراف لیبرالی و قلب ماهیت این سازمان نتوانستند طرفی بندند و هر بار با برخورد با سد سدید این سازمان، دچار سرشکستگی و شرمساری شدند. این بار نیز تلاش بیهوده و خائنانۀ تسلیم طلبان مطرود خفته در آغوش پرمهر امپریالیسم غربی به دلیل انحراف آشکار از راه سرخ رنگین شده با خون سرخ مجید، رهبر و سائر جانبازان سامائی، تسلیم شدن به امپریالیسم متجاوز و همرنگ و همکاسه شدن با نیرو های ارتجاعی و مزدور؛ از این تحرکات ضد ملی و ضد انقلابی برای تنزل ساما تا سطح یک سازمان لیبرالی رفورمست ــ پاسیفیست مؤید سلطۀ امپریالیستی در کشور، به سان موجی با صخرۀ واقعیت وجودی ساما خورده و پاشان خواهد شد و اعلامیۀ ویژه نویسان تسلیم شده و شرکای تسلیم طلبی و خیانت شان جز سرشکستگی و شرمساری تاریخی، چیزی عاید شان نخواهد شد.

ــ مرگ بر ارتجاع، انحراف و امپریالیسم!
ــ مبارزه تا رهائی اجتماعی و ملی خلق ستمکش افغانستان!
ــ رهائی زحمتکشان تحت ستم کشور از انواع ستم، امر ستمکشان است!
ــ یا مرگ یا آزادی!
جمعی از اعضای سازمان آزادیبخش مردم افغانستان (ساما)
میزان
۱۴۰۲شمسی


منابع قابل استفاده در نگارش و تدوین این اثر و مراجع مطالعاتی:

(۱) "برنامۀ ساما" نگارش بانی آن زنده یاد مجید و مصوب نخستین کنگرۀ سازمان ــ مؤرخ جوزای ۱۳۵۹شمسی؛

(۲) "روس اشغالگر در سراشیب رسوائی و تباهی" ــ شبنامۀ ساما به خامۀ زنده یاد مجید ــ جدی ۱۳۵۸ شمسی؛

(۳) "قطعامۀ کنفرانس سرتاسری ساما" ــ قوس ۱۳۶۲ شمسی؛

(۴) "گزیدۀ آثار زنده یاد قیوم رهبر" ناشر: کمیتۀ فرهنگی ساما، تاریخ نشر: جوزای۱۴۰۲شمسی؛

(۵) "در بارۀ برخی مسائل رهبری در سازمان ما" ــ از احسان، ۱۳۶۱شمسی (نوشتۀ درون سازمانی)؛

(۶) "سازمان آزادیبخش مردم افغانستان در آئینۀ قدنمای اندیشه و کردار رفیق مجید" ــ از زنده یاد قیوم رهبر (نوشتۀ درون سازمانی)؛

(۷) گزارش پلنوم ۱۳۸۰ کمیتۀ مرکزی (پلنوم مکروریان)؛

(۸) نامۀ واحد تشکیلاتی کانادا عنوانی مرکزیت وقت در نقد تسلیم طلبی مرکزیت منحرف و درخواست تدویر سومین کنگرۀ ساما ــ مؤرخ ۲۵ سپتمبر ۲۰۰۳م؛

(۹)  "به سوی غلبۀ ساما بر تسلیم طلبی و اپورتونیسم" ــ کمیتۀ تشکیلات ساما؛

(۱۰) "آئین نامۀ مصوب دومین کنگرۀ ساما" ــ حمل ۱۳۷۵شمسی؛

(۱۱) "سیری در آفاق اندیشۀ" تسلیم طلبان. شماره های اول و دوم؛

(۱۲) پروتوکول "نشست چهارگانۀ فعالین و کمیتۀ مرکزی" قلابی منحرف و مطرود   مؤرخ ۲۱ میزان تا ۱۱ عقرب ۱۳۹۱شمسی؛

(۱۳) رسالۀ درون سازمانی «انحراف» نقدی بر پروتوکول تسلیم طلبانۀ «نشست چهارگانۀ فعالین و کمیتۀ مرکزی» قلابی مرتد، خائن و مطرود از ساما ــ تاریخ نشر: ۲۵ ثور ۱۳۹۲شمسی؛

(۱۴) قطعنامۀ نشست مشترک مسؤولان و کادر های واحد اروپای ساما ــ مؤرخ ۱۹ جنوری سال ۲۰۰۸م؛

(۱۵) "مشکلات، ره جــوئــی ها و بازسازی ساما" ــ نامۀ حاوی مواضع و دیدگاه های واحد کانادای ساما به جلسۀ مؤرخ دهم و یازدهم جنوری۲۰۰۹ در اروپا؛

(۱۶)  گزارش جرگۀ ارتجاعی و تسلیم طلبانۀ اول دلو ۱۳۸۹ تسلیم طلبان؛

(۱۷) "قطعنامۀ کـنـفــرانـس کـادر ها و فـعـالین سـامـا ــ ادامه دهـنــدگان" ــ   مؤرخ ۱۸ ثــور ۱۳۹۰شمسی؛

(۱۸) «نقد "ندای آزادی جدید"» ناشر:«ساما ــ ادامه دهندگان» میزان ۱۳۹۰شمسی (نوشتۀ درون تشکیلاتی)؛

(۱۹) "اندیشه، آرمان و تجدید میثاق" ناشر: کمیتۀ فرهنگی ساما ــ  اسد ۱۳۹۶شمسی؛

(۲۰) «نفیر شیادانۀ "آزادی و عدالت" از گلوی تسلیم طلبانِ ابن الوقت» ناشر:  کمیتۀ فرهنگی ساما ــ  میزان ۱۳۹۶شمسی؛

(۲۱) "خیانت و آثار حقوقی آن" ــ از سایت مشاورۀ حقوقی دینا؛

(۲۲) "جاسوسی و خیانت به کشور "  سید جعفر رحیمی ــ سایت پژوهه؛

(۲۳) "خیانت چیست و خائن کیست؟" ــ از همنشین بهار؛

(۲۴) "دیکشنری تخصصی حقوق آبادیس"؛

(۲۵) "در بارۀ تضاد" ـ مائو تسه دون؛

(۲۶) "مبانی و مفاهیم علم انقلاب"؛

(۲۷) "اقتصاد سیاسی بیاموزیم" ــ "گروه نویسندگان شانگهای". مترجم: ع. رشیدیان، تاریخ نشر: ۱۳۵۸شمسی.

(*)  «"جان گو تائو" خائن به انقلاب چین بود. او در جوانی با نیت معامله گری در انقلاب شرکت کرد و سپس به حزب کمونیست چین وارد شد. او در درون حزب مرتکب اشتباهات زیادی شد که منجر به جنایات عظیمی گردیدند. بزرگ ترین اشتباه او این بود که در سال ۱۹۳۵ با راهپیمائی ارتش سرخ به شمال مخالفت کرد و دچار شکست طلبی و انحلال طلبی شد. از طرف دیگر او آشکارا به فعالیت های خیانتکارانه ضد حزبی و ضد کمیتۀ مرکزی پرداخت، یک کمیتۀ مرکزی قلابی را به وجود آورد، وحدت حزب و ارتش سرخ را بر هم زد و به ارتش جبهه ای چهارم ارتش سرخ صدمات سخت و سنگینی وارد آورد.... جان گو تائو که دیگر قابل اصلاح نبود، در بهار سال ۱۹۳۸ به تنهائی از منطقه مرزی شنسی ـ گان سو ـ نین سیا گریخته و وارد سازمان جاسوسی گومیندان گشت.»
پایان