ســـروش
۱۰ جـــون ۲۰۱۷



به پيشواز۳۷مين سالروز جاودانگی سرداری از سلالۀ قهرمانان
زنــــده یـــاد مــجــیــد

 گور خونين شهيدان بــه تـو آواز دهـــد 

 آتشی را كه فـروزان شده خاموش مكـن

تاريخ كشور ما  تاریخ مبارزات  طبقاتى، تاریخ عصيان، تاريخ نبرد  بر ضد استبداد، ارتجاع، استعمار و نهاد ها  و ضابطه هاى پوسيده است . مبارزان و انقلابيون  هميشه براى رهائى  خلق از هر قيد و بند براى آزادى  و شكوفائى مهين و سرزمين شان با سر و جان مبارزه كرده اند و به خاطر  ترقى و رفاه و آرمان هاى خلق شان  تا پى جان رزميده اند. در سطح جهان نیز مبارزان زیادی در تب و تلاش آن بوده اند تا در  آفرينش دنيائى از زيبائی ها و عارى از هر نوع تبعيض طبقاتى  و محروميت ها، بدون تفاوت رنگ و پوست، نژاد،  دين و مذهب در سرزمين شان با شكوهمندى و باعالى ترين خواست بشرى حاكميت خلق را براى خلق  عرضه كنند. همچنان با مبارزات و پيكار هاى بى امان و با قربانى ها، جانافشانى ها ی فروان توانسته اند  به اهداف والاى انسانى شان دست يازند. اين آزادي طلبان و انقلابيون آگاه،  جوانمردانه و قهرمانانه در گوشه گوشه جهان بشريت حماسه آفريدند، و به خون جانشان براى ملت و مردمشان، آزادى و آرامش و آسايش و رفاه همگانى را براى خلق هاى  جهان به ارمغان آوردند.

آرى آزادى واژه ایست بس شکوهمند! در جهان بشريت و در میان بسيارى از مردمان، انسان هاى آزاده ئی بودند و هستند كه در راه آزادى، پيكار هاى خونين كرده اند، اسارت و بردگى را نپذيرفته و خون خود را در اين راه  ريخته اند، سرزمين خود را به خون  خود رنگين  و به پيشواز مرگ به خاطر آزادى وطن و خلق هاى دربند ميهن شان  شتافته اند تا آزادى را به دست آورند. تفكر و انديشه هاى والاى انسانى شان سبب نجات خلق هاى ستمديده و به بند كشيدۀ شان و ملل  اسیر جهان شده است. 

تاريخ وطن ما پر است از اين آزاديخواهان، پيكارجويان،  قهرمانان شجاع با مردانگى ها و دلاورى هاى شان.  قهرمانان راستين و سپاهيان گمنام ما  هرگز در برابر اشغالگران، استعمارگران و ستمگستران و در برابر تاراجگران، بيداد گران ، غارتگران و خود كامگى هاى جهانخواران  و مزدوران و اجيران شان سرخم نكرده اند. جانانه رزميده و ايستادگى كرده اند و درفش أزادى و آزادگى را بر قله هاى بلند میهن شان برافراشته اند. به ياد مي آوريم: كاوه ها، قارن ها ، رستم ها، ابومسلم ها،  يعقوب ها، ملالى ها، محمودى ها، يارى ها، رهبر ها ، رستاخيز ها، سرمد ها، شریف ها، جرئت ها، لهيب ها و...

در طى چندين پيكار وطن پرستانه به نيرو هاى اهريمنى و شيطانى از اسكندر مقدونى  گرفته تا چنگيز، از انگريزها تا سوسيال امپرياليم روس، از نظام  پدرشاهى تا امروز، قاطعانه با اشغالگران و حاكمان مستبد و خودكامه به شمول جنايت كاران «خلق و پرچم » شكست هاى مفتضحانه و جانانه داده اند. رشادت ها و قهرمانى هاى هر يك شان در تاريخ كشور ما و  ملل جهان  ماندگار شده است و براى  خلق و مردم خود افتخار آفريندند.  این مبارزات حق جويانهٔ شان  ثبت اوراق زرين تاريخ شورانگیز ميهن ما  شده است.

مجيد مردى از سلالۀ قهرمانان مردمی( رهبر سازمان آزاديبخش مردم افغانستان )  فرزند کوه پايه هاى غرورآفرین و صخره هاى سخت و ناشكن اين سرزمين مردخيز و قهرمان پرور ما كه متعلق است به تمامی خلق ستمديده افغانستان، يكى از همين رادمردان و آزادگان  وطن خود بوده است. آن نامور سترگ با دانش و تفكر و انديشه هاى مردمى  و عمل دگرگون سازش در طول حيات پربارش ، در برابر تاريكى ها، نابرابرى ها، بى عدالتى، استبداد زمان لحظ ای آرام نه نشست. تبعيد، زندان، شكنجه و اعدام پدر و پدركلانش در دوران طفوليت توسط آل يحیى و مستبدين نظام سلطنتى او را به خُروش و جهش دادخواهى، در مسير دگر گونى و عدالت اجتماعى عليه دشمنان عزت و شرف مردم افغانستان  به مبارزه طلبيده و پايش را در راه محروم ترين محرومان و زحمكشان به ميدان و كارزار مبارزاتى كشاند. تفكر، همت و متانت اش كه از حس مبارزه عليه بيدادگرى مالامال بود، سينه اش را به دليل به دار آويختن پدر و پدر كلانش  توسط هاشم جلاد و تبعيدش در آوان كودكى به ضد در باريان مستبد  و ظالم سلطنتى سپهر قرار داد. مجید با تحمل تبعيد، زندان و شكنجه و اعدام از نظام ستم پيشۀ پدرشاهى تا دوران كودتاگران باند جلاد بى نام و نشان و براى آزادى و آزدگى و براى آرمان خلق زحمتكش و تهى دست اش براى گسستن زنجير بردگى از يوغ استعمار و استثمار، اشغالگران و متجاوزان سوسيال امپرياليسم روس و باند تبهكار و بى آزرم «خلق و پرچم» جانش را فدا کرد و جانبازانه در پیکار بی امان در راه رهائی کشور و خلق ستمدیده اش از زیر سلطۀ استعمار و ارتجاع جاودانه شد. زنده گى، رزمندگی و جاودانگی بی بدیل مجید با آفرينش ها و پيكار هاى مبارزاتى  به پرچم نبردى به  همرزمانش مبدل شد.  او بود كه با همت و شجاعت در برابر شرف باختگان خلق و پرچم و ارباب سوسیال امپریالیست غدار شان ايستاده جان داد و به جاودانگى پيوست. 

مجيد  آموزگار ى توانا و مبارزى پيشگام و رهبرى خردمند بود.  وقتى دريافت كه  خلق ستمديدۀ افغانستان چه در دوران نظام پدرشاهى و چه در زمان كودتاگران "خلقى و پرچمی" و اشغالگران روسى در بد ترين شرايط تحت ظلم و ستم قرار دارند، اختناق، وحشت، ظلم و ستم، تخريب وترور، شكنجه و اعدام و كشتار بى رحمانهٔ آگاه ترين  رهبران و آزادگان هم وطنش، به دست گُرگان درنده و جلاد خلقى و پرچمى همه روزه  صورت مى گيرد،  سنگر گرم مبارزه و نبرد و ستيزش  را عليه دشمنان خلق  افغانستان تحت لواى "سازمان آزاديبخش مردم افغانستان(ساما)"  به اهتزاز در آورد. مجید سازمان ساما را چون تشكلی عظيم از بهترين و خوش نام ترين انقلابيون آگاه و متعهد و صديق و از جان گذشته، از پيكار جويان آزاديخواه، از عياران صادق كه براى شرف و عزت و ناموس مادر وطن جان قربان مى كردند و بلاخره از توده هاى ستم ديده و زحمكشان تهى دست ساخت. سازمان آزاديبخش مردم افغانستان را با عزم متين و قدرت عظيم بنيان و اساس گذاشت. مجيد با ارادۀ شكست ناپذير  در راه آرمان شکوهمندش، به پيشواز آزادى، دموكراسى، اعدالت اجتماعى راستین و محو ستم، استثمار و استعمار با شعار (مرگ يا آزادى!) ، عاشقانه نهال آزادى را با نثار خونش بارور نمود.

سازمانی که طی حدود چهار دهه تاريخى ماندگار  و دفتری از کارنامه های درخشان مبارزاتی و همراه با فراز و فرود چندی دارد؛ سازمانی که به یمن تعهد، ایستادگی و استواری رهبران، کادرها و صفوف استوارش، به مثابۀ گردانی پیشآهنگ زحمتکشان، بی تزلزل در پیکار نجاتبخش ضد استعماری، علیه امپریالیست های اشغالگر و ارتجاع متحد آن می رزمد. رهروان مصمم و صدیق راه مجید در عین تأکید بر اولویت و مبرمیت پیکار ضد استعماری در کشور اشغال شدۀ ما از بدو تجاوز امپریالیستی تا حال، با طرد مرتدان  و منحرفان تسليم طلب و انحلال طلب و خط کشی با ليبرالیسم پراگماتیستی؛ و حلقه زدن کادر های اصولی و صفوف سازمان آزادبيبخش مردم افغانستان (ساما ) حول خط برنامه و ائین نامۀ سازمان راهش را ادامه داده و مصمم اند درفش خون رنگ مبارزاتی "مجید ــ رهبر" را در اهتزار نکه دارند.

مجيد  تا آخرين نفس حيات  پرافتخارش با متجاوزان روس و قاتلان خلق افغانستان در نبرد و ستيز با دشمنان آزادى مردم افغانستان به مبارزه اش ادامه داد. سرانجام در حین طلایه دری پیکار آزادیبخش، مجید حماسی به تاريخ هجدهم جوزاى ١٣٥٩  خورشيدى توسط پليد ترين مزدوران و وحشی ترین جلادان تاریخ (خلق و پرچم) دستگیر و پس از سه ماه شكنجه هاى جانکاه و وحشيانۀ توسط شکنجه گران خادیست و روسی، به ابدیت پیوست.  يادش و خاطرات مبارزاتى اش براى هر افغان آزادیخواه نسل اندر نسل جاودانه و ماندگار باد!

این مجید بود كه  پرچم مبارزۀ آزاديبخش مردم افغانستان را در بلندا و فراز هندوكش و بابا برافراشت و آن را به رهروان راهش و مدعيان صادق وفادار به آرمانش سپرد، نه به تسليم طلبان مرتد كه هر بار نام پرافتخار و ماندگار مجيد را يدك مى كشند  وسر تسليم را تا زير شكم دشمن بشريت (امپرياليسم جنایتكار امريكا )و نظام دست نشانده خم و هر آن به تجارت و دكاندارى، سود جوئی ومزدبگيرى از درگاه استعمار و نظام پوشالى به حواله و نواله شان  مشغول اند. نفرين رهروان راه آزادى بر اين كجروان تسلیم طلب!

اینک نمونه هائى از دست نوشته های پربارش را حضور رهروان راه آزادى و همه مشتاقان راه مجید تقدیم می کنم: مجيد در شبنامۀ «خروش رعد در پکتیا» مصادرهٔ سلاح قول اردوى پكتيا كه  به ابتكار سازمان آزاديبخش مردم اففانستان در تاريخ ۱۴ دلو سال ۱۳۵۸ خورشيدى در ولايت پكتيا صورت گرفت و  موجب پيوستن قطعات قول اردو به صفوف رزمندگا ن كه يك بخشى از كار جبهۀ متحدملى به شمار مي رفت، چنين ارزیابی ای دارد:

 « ... رویداد ۱۴ دلو دارای مضمون نوینی است که آن را از جهاتی از موارد سابق متمایزمی سازد. خصوصیت بارز شورش ۱۴ دلو تدارک و رهبری آگاهانه و مسؤولانۀ آن توسط «جبههٔ متحد ملی» به ابتکار سازمان آزادیبخش مردم افغانستان، قرار دادن امکانات رزمی و انقلابی اردو در خدمت تسلیح توده ها و تقویت جهاد ملی، طرد وابستگی و فرار طلبی و عالی ترین دستآورد با کمترین قربانیست. این ابتکار انقلابی تنها با همبستگی انقلابی اردو و مردم و با اتکاء بر تجربۀ خود مردم - هم در بخش نظامی و هم در بخش توده ئی - در اثر جمعبندی دقیق تجارب و نتیجه گیری صحیح از آن می توانست صورت پذیرد .

کشور گرامی ما در شش سال اخیر شاهد دگرگونی های مهمی بوده است. در این شش سال تابوت رژیم جاودان نمای شاهی بر دوش «شهزادۀ دیوانه» ای تا گورستان تاریخ بدرقه گردید و کاخ جمهوری سرداری به دست آستان بوسان بارگاهش نقب گذاری شد و روح شیطانی نابغه جنایت، به دست خون آلود شاگرد جلادش، خفه گردید. در خلال این بازی های «هوش ربای » روسی این پندار گمراه کن دامن زده می شد که گویا اردوی« تاج بخش و تاج گیر» منشاء، مبتکر و عامل تعیین کنندۀ دگرگونی های اجتماعیست. در پرده این پندار واهی تضاد های درونی جامعه و کشمکش های غول آسای جهانی و نقش اساسی آن ها در تحولات جامعه به باد فراموشی سپرده می شد  ولی وقتی روس استعمارگر، به هوس تبرئه جنایات بی پایان خود، چاکر جلاد خود را در مسلخ نیرنگ استعماری قربان نمود و سفلۀ رسوا تر را به قلادۀ بردگی بست، نه تنها عناصر فریفته، بلکه«پهلوان پنبه» های خودشیفتۀ اردو را نیز به این حقیقت آگاه نمود که اردوی جدا از مردم، اگر تا دندان هم مسلح باشد، بازیچۀ بی مقداری بیش نیست. از جانب دیگر تاریخ ملت ما که سرشار از حماسه ها و قهرمانی ها و نشیب و فراز هاست، توده ها را از خلال مقایسۀ چشمدید های جاری با حوادث گذشته به تکاپوی راهجوئی و احساس ضرورت اتکاء به خود نزدیک تر نمود .

قیام ۱۴ دلو نشان داد که نیرو های ملی میهندوست و انقلابی داخل کشور از آن جهت خار چشم استعمار روس و ریاست جویان فراری جیره خوار امپریالیسم نیز هستند که در نبرد خونین آزادی، سر در کف، در کنار مردم خود ایستاده اند و با ادعای دروغین آزادیخواهی و خدمت به مردم زنجیر استعمار روس را با زنجیر استعمار دیگری تعویض نمی کنند. پس بیهوده نیست که رادیو های جهانی از امریکا تا پیکن و از لندن تا پاکستان همه یک صدا می کوشند خون شهدای جانباز راه آزادی میهن و مبارزات مردم دلیر ما را به فراریان جیره خوار خود نسبت دهند و در برابر حادثۀ مهم ۱۴دلو که اصالت ملی دارد، مهر خموشی بر لب زنند .

قیام ۱۴دلو بار دیگر ثابت نمود که هرگاه مردم متحد گردند و از رهبری آگاه مسئول و جانباز برخوردار باشند، نیازی ندارند سلاح رزم خود را از کسی گدایی کنند، بلکه می توانند آنرا به قدرکافی از دشمن بدست آرند».

 در شب نامهٔ «در سنگر اعتصاب ببر انقلاب...» چنين نوشت :« جنگ آزادیبخش ملی ما یک جنگ اقتصادی،  سیاسی، نظامی، فرهنگی و روانیست. پیروزی این جنگ خواهان سهمگیری مردم سراسر کشور، با تمام هستی خود، در تمام عرصه ها و سنگرهای مبارزه است. دامنۀ جهاد و اشکال آن باید چنان گسترش و تنوع یابد که هر فرد کشور به تناسب امکانات خود بتواند دشمن را ضربه زند و جنبش مقاومت را از جهتی یاری رساند. در عین حال تمام مجاهدات مردم باید سازمانیافته، هماهنگ و متمرکز باشد تا هیچ گونه خالیگاه و روزنهٔ گریز برای دشمن باقی نگذارد. در جنبش اعتصابی که در گام دوم به پلۀ تظاهرات بالا می رود، مردم سلاح شکست ناپذیر خود ــ سلاح اتحاد ــ را می یابد. اعتصاب و مظاهره که با کار آگاهانه و متشکل تدارک و آغاز می شود، به نوبۀ خود در بسیج و آگاهی اقشار وسیع مردم نقش برازنده دارد. وقتی مردم با سلاح آگاهی و اتحاد مجهز شوند، تمام  لشکر ها و سلاح های خونریز روی زمین در برابر آن ها تاب نمی آورد. مرگ بر دشمن دانش! مرگ بردشمن وحدت!

 مشخصۀ جنبش های اعتصابی و تظاهراتی مردم ما در اینست که بر زمینۀ جنگ خونین میهنی شگوفا شده و به جای آن که پیش درآمد مبارزات مسلحانۀ مردم باشد، ادامه و دنباله هماهنگ آنست. از این رو دارای پهنای ملی و جهت گیری مبارزه جویانه است و احتمال لغزش آن در منجلاب تسلیم طلبی ملی بعید به نظرمی رسد. سوسیال فاشیسم روس که در بن بست پرده ــ در ریا ــ در تضاد بود ونمود خود- گرفتار است، اگر با این جنبش ها مدارا کند، ناگذیر باید سنگر ها را یکی پی دیگر تخلیه نموده و با سرافگندگی سزاوار خود عقب نشیند  و اگر به خشونت متوسل شود، اقشار وسیع تر مردم را به سنگر نبرد مسلحانه کشانده و گور خود را به دست خود می کند. بر عکس مردم با تجربه اندوزی در نشیب و فراز پیکار،  روز تا روز با اعتماد به خود و اتکاء به خود دست یافته نه تنها پوزه خون آلود کفتار روس را به خاک خواهند مالید، بلکه توطئه های شیطانی ریاست جویان وابسته به امپریالیسم غرب را نیز نقش بر آب خواهند ساخت.»

مجيد و همه رهبران و پيش قراولان راه آزادى زنده و جاويد هستند. رهروان راه مجيد ( انقلابیون سامائى ) و سائر مبارزان وفادار به آرمان مجيد، تا جان به تن دارند، راه پرافتخارش را با شعار يامرگ يا آزادى! ادامه می دهند.

ــ زنده و جاويد باد اندیشهٔ مجيد و همه جانباختگان انقلابى!

ــ مرگ و نفرين بر قاتلان جانبازان راه آزادی!