ارسالی: سازمان مارکسیست ــ لنینیست افغانستان (MLOA)
۱۶ می ۲۰۲۲
درس هائی از تاریخ حزب کمونیست چین
(۱۳)
پیوسته به گذشته:
۲ – تجربۀ دوم ما نشان می دهد که انتخاب کادر برای کار در ده حائز اهمیت فوق العاده است. رفیق مائو تسه دون برای حل این مسأله در سال ۱۹۳۶ در شهر کانتون دورۀ تربیت کادر های دهقانی تشکیل داد. کسانی که این دوره را تمام کردند، بعد ها رهبران حزبی جنبش دهقانی شدند. در این دوره روشنفکران شرکت داشتند که تعلیمات می گرفتند و به ده می رفتند. و در یک مورد استثنائی، یکی از رهبران جنبش انقلابی کانتون از خانواده های مالکان بزرگ بود. به طور کلی اصل و نسب روشنفکران عامل قطعی و تعیین کننده برای تعیین ماهیت آنها نیست، ولی البته در اکثر موارد روشنفکرانی که اصل و نصب شان از خانواده های فقیر بود، انقلابی می شدند. تجربۀ انقلاب چین نشان داد که دهقانان را نباید از روشنفکران جدا کرد. می توان گفت که روشنفکران مترقی چین پل ارتباط بین حزب و توده های دهقانی بوده اند. مسلم است که روشنفکران به تنهائی نمی توانند کاری انجام دهند و نمی شود تنها روی روشنفکران تکیه کرد. در جریان مبارزۀ طولانی و در نتیجۀ فعالیت روشنفکران در ده، به تدریج از میان خود دهقانان کادر های خوبی بیرون آمدند و حزب عدۀ زیادی از آنها را بالا کشید. تجربه نشان داد که باید آن کادر هائی را به ده فرستاد که خود مایل به کار در ده باشند و بتوانند زندگی سخت در ده را تحمل کنند و دارای شور انقلابی بوده با دهقانان بجوشند. در حزب ما افراد زیادی پیدا شدند که از همه چیز گذشته و زندگی در ده را ترجیح دادند. نمونۀ بارز آنها رفیق مائو تسه دون است. پس از شکست انقلاب ۱۹۲۷ رفیق مائو تسه دون اولین رهبری بود که نهضت را به ده برد و به ایجاد پایگاه انقلابی در ده پرداخت. شرائط زندگی چین دشوار بود و او در چنین شرایطی ده ها سال در ده زندگی می کرد.
۳ – باید به صحت سیاست حزب در ده توجه زیاد داشت. هر وقت حزب ما سیاست صحیح داشت، نهضت دهقانی بسط و توسعه می یافت و هر وقت از سیاست صحیح به چپ یا به راست منحرف می شد، از نهضت جدا می ماند و نهضت دچار ناکامی و شکست می گردید. سیاست حزب ما در ده در این چهار ماده خلاصه می شود.
۱. گرد آوردن حداکثر نیرو های دهقانی:٪۹۰ دهقانان؛
۲. تضعیف دشمن با کلیه وسائل و منفرد ساختن وی؛
۳. استفاده کردن از تناقض های بین ملاکان؛
۴. تجزیۀ دشمن و خرد کردن او.
مثلاً ما همۀ اختلاف نظر ها و دعواها بین ملاکان حاکم و غیرحاکم: بزرگ و کوچک و متوسط و کوچک را مورد استفاده قرار می دادیم. کولاک ها اگر چه در چین فقط ٪۳ دهقانان بودند، معذالک حزب با آنها خیلی با احتیاط رفتار می کرد. حتی پس از پیروزی انقلاب در ۱۹۴۹ که انقلاب ارضی در سراسر چین عملی شد، سیاست حزب نسبت به کولاک ها سیاست محدود ساختن آنها بود تا آنها را خنثی سازد و در درجۀ اول ملاکان را درهم بشکند. فقط پس از آنکه انقلاب ارضی کاملاً پیروز و ساختمان سوسیالیسم آغاز شد، سیاست حزب متوجه درهم شکستن کولاک ها به عنوان طبقه گردید (نیمۀ دوم سال ۱۹۵۵). عمل ثابت کرد که این سیاست حزب صحیح بود.
در سیاست حزب در ده به طور پیگیر باید خط طبقاتی را دنبال کرد. منظور از خط طبقاتی این است که حزب از نظر طبقاتی و تولیدی به دهقانان نزدیک شود، بدین ترتیب:
تکیه به دهقانان بی چیز و کم چیز؛
اتحاد و همکاری میان آنان؛
خنثی کردن کولاک ها (اتحاد با کولاک ها در دوران جنگ ضد جاپانی – کوبیدن کولاک ها در دوران کئوپراسیون )؛
مبارزه با ملاک ها ( مبارزه با بزرگ ترین ملاکان در دوران جنگ ضد جاپان).
چند مسألۀ مشخص از فعالیت حزب در ده – درک روابطی که میان خود دهقانان وجود دارد، حائز اهمیت بسیار است. در داخل دهقانان چین چند جریان فئودالی وجود داشت، به این معنی که خانواده های ملاکان بزرگ که با یک دیگر بر سر منافع خصوصی زد و خورد داشتند، هر کدام در این زد و خورد وابستگان خود را از میان دهقانان به دنبال خود می کشیدند و وارد توطئه های فئودالی می شدند. لازم بود این برخورد های میان دهقانان را که وسیلۀ استفادۀ مالکان می شد، از بین برد. می بایست دهقانان را بیدار و آنها را به هم نزدیک کرد. حزب در مواردی دچار ناکامی و اشتباه گردید.
در کشور چین در گذشته بین دهقانان سازمان های گوناگون مخفی که اغلب نقش غارتگری داشتند، به نام های مختلف به وجود آمده بود. حزب علیه این سازمان ها به طور علنی وارد میدان نمی شد، بلکه می کوشید در داخل آنها نفوذ کند و توده های آنها را به سوی خود جلب و به راه راست هدایت نماید. در مورد اعتقادات مذهبی: سیاست حزب احترام و اجتناب از هرگونه توهین نسبت به آنها بود. در مورد دهقانان ولگرد یعنی دهقانانی که ورشکست و سرگردان شده بودند، سیاست حزب این بود که آنها را نراند و اگر به شرکت در جنبش انقلابی تمایل دارند، آنها را شرکت دهد؛ ولی مواظب باشد که در مقامات رهبری قرار نگیرند، زیرا که غالباً مالکان از این گونه اشخاص استفاده می کنند و آنها را که نظریات ثابت سیاسی ندارند، آلت دست خود قرار می دهند.
باید سیاست حزب را در ده به کرات مورد بررسی قرار داد و کامیابی و شکست را جمع بندی کرد و کادر ها را با این شیوه پرورش سیاسی داد. کمیتۀ مرکزی حزب ما هر سال دو سه مرتبه سیاست خود را در ده مورد بررسی قرار می دهد.
برای آن که کار حزب در ده با موفقیت روبرو شود، باید شیوه هائی انتخاب کرد که برای دهقانان قابل فهم باشد. بعضی از رفقاء نمی توانستند اختلاف نحوۀ کار در شهر و ده را درک کنند و همان شکل های کار را که در شهر معمول بود، در ده به کار می بستند. این اشتباه بود. نخستین شرط پیدا کردن شیوۀ صحیح کار در ده این است که وضع داخلی ده را خوب بشناسیم و فقط پس از مطالعۀ دقیق وضع دِه، می توان شیوۀ مناسب کار را پیدا کرد و به کار بست. حزب ما در مدت سی سال هرگز از مطالعۀ وضع ده و یافتن شیوه های مناسب کار در ده دست نکشید و در اثر همین مطالعۀ عمیق و پیاپی، در همه موارد خط مشی خود را بر اساس واقعیت عینی تعیین می نمود. حزب علاوه بر جمع آوری فاکت ها و مطالعۀ وضع مشخص ده، دقت می کرد که کادر های ما بتوانند به توده ها نزدیک شوند؛ با آنها آمیزش کنند؛ با آنها کار کنند؛ با آنها همزندگی شوند؛ غذا بخورند و غیره.
باید مبرم ترین نیازمندی های دهقانان را به دقت دانست و برای رفع آن نیازمندی ها مبارزه کرد و به دهقانان در این راه کمک رسانید. لازم است که وابستگی طبقاتی دهقانان به طور دقیق مشخص شود، مثلاً اختلاف بین مالک و دهقان مرفه که قطعه زمین کوچکی را به اجاره می دهد و بین دهقانان میانه حال و کولاک (دهقان مرفه] و همچنین بین میانه حال و بی چیز باید دقیقاً مشاهده گردد.
تبلیغ و بسیج میان دهقانان بسیار مهم است. زبانی پیدا کنیم که برای دهقان قابل فهم باشد. رفیق مائو تسه دون در این زمینه سرمشق داده است. در همه جا لهجۀ محلی را می آموخت و به آن می نوشت. او شعار های حزب را چنان تعیین می کرد که برای دهقانان قابل فهم باشد. مثلاً شعار رفورم ارضی را به صورت (دور باد مالکان): (زمین ها بین دهقانان باید تقسیم شود) در آورد. اهمیت یافتن زبان ساده دهقانان از این جاست که ٪۹۰ آنها بی سواد هستند.
شکل سازمانی در بین دهقانان، کار سازماندهی میان دهقانان فقط در جریان توسعه و تکامل مبارزه انجام می گرفت. ما دهقانان را در آغاز تک تک و جداگانه به حزب جلب می نمودیم و روی هر یک کار می کردیم. در دوران عادی: جلسۀ عمومی دهقانان نتیجۀ خوب نمی دهد و از این جهت حزب به تشکیل جلسۀ عمومی نمی پرداخت. تجربه نشان داد که در هر دهکده هر قدر هم کوچک باشد، دهقانان آگاهی که به جنبش جلب شوند، وجود دارند. بالنتیجه، در همه جا یک استخوان بندی محکم از عناصر آگاه و مبارز برای سازمان دهقانی به وجود می آمد: عناصر آگاه و مبارز در جریان مبارزه شناخته می شدند و در عمل بهترین عناصر سازمان دهقانان (اتحادیۀ دهقانان) هستۀ حزبی را به وجود می آوردند. تجربه نشان داد که تشکیلاتی که به این طریق به وجود می آید، کاملاً قابل اعتماد است.
ادامه دارد