ســروش
۰۱ می ۲۰۲۳
الهامبخش باد همبستگی مبارزاتی اول می برای زحمتکشان کشور!
اول می روز جهانی کارگر به مثابۀ نماد همبستگی مبارزاتی و طبقاتی کارگران و زحمتکشان در حالى در سراسر جهان تجليل مى گردد كه نظام جهانی ستمگستر و استثمارگر سرمايه دارى امپریالیستی بر روی دو پاشنه در تپ و تلاش گسترش و تحکیم جهانی سلطۀ سرمایه از طریق غارت و استثمار (صدور سرمایه)، استثمار نیروی کار جهانی، بحران آفرینی، تقویت و بر کشیدن ارتجاعی ترین و شقی ترین گروه های برخاسته از گورستان تاریخ مثل طالبان و داعشیان، سرکوب زنان و نیرو های مترقی و مبارزات توده ئی و افروختن آتش جنگ های تجاوزی و نیابتی در جهان است. جنگ هاى تحميلى تجاوزکارانه صاحبان سرمایۀ مالی و یا نیابتی در افغانستان و منطقه از چند محور، حمایت از سرکوب زحمتکشان، زندانی ساختن زنان و اسارت خلق افغانستان در زندان چند میلیونی، با هدف گسترانیدن حاكميت استعمارى و تاراج بدون مانعۀ منابع و استثمار نیروی کار توسط دولت ها و سازمان های امپریالیستی، این صاحبان سرمایۀ غارتگر مالی، صورت گرفته و در جریان است.
کارگران و زحمتکشان افغانستان طی چهل و چهار ساله گذشته متواتر آماج تهاجم مکرر امپریالیست های اشغالگر و متجاوز شرق و غرب و نظام های مستبد طبقاتی نهایت مرتجع و در دو سال اخیر تحت حاکمیت طبقاتی جبارانه و زن ستیزانۀ طالبانی دست پا می زنند. حاکمیت تئوکراتیک و تمامیتخواهانۀ طالبان بدون شک فاشیستی و شوونیستی و تا مغز استخوان ضد کار و کارگر و ارزش های انسانی، ضد جنبش های انقلابی آزادی طلبان و ترقی خواهان کشور است. از منظر طبقاتی دولت طالبان خصلت طبقاتی فئودالی و کمپرادوری در متن نظام اجتماعی ــ اقتصادی نیمه فئودالی ــ نیمه مستعمراتی کشور هول انگیز ترین قرائت از اسلام را ابزار ایدئولوژیک تحمیق معنوی زحمتکشان و درفش ایدئولوژیک خود ساخته و با همین مهر در دست در پی آنست تا کلیه عرصه های حیات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و علمی کشور را صحه بگذارد، کنترول کند و حکم تأیید و یا تکفیر را در مورد افراد و نهاد ها صادر کند. با همین تمامیتخواهی و مطلق گرائی ایدئولوژیک که ماهیت ضد ملی طالبان نیز آن را تشدید و تقویت می کند، از لحاظ اجتماعی و سیاسی به نفی و انکار دگراندیشان و غیرطالبان (و نفی وحدت ملی) رسیده و سیستم حکومتداری و رویکرد این گروهک در قبال زنان و اقوام غیرپشتون شوونیستی و تبعیض آمیز است. با این خصومت و خصلت طالبان، نباید از یاد برد که موضع اجتماعی گروه طالبان از چنین جایگاه طبقاتی در قبال زحمتکشان محروم پشتون از بدو امر تا حالا کاملاً، خصمانه، استثمارگرانه و ستمگرانه بوده است. پس جای تعجب ندارد که با چنین تمامیت خواهی، انحصارگرائی و رویکرد امارت آن بر پایۀ تفکرات پوچ و سنت های فرتوت قرون وسطائی، با دار و تازیانه و سر بریدن، قطع کردن اعضای بدن زحمتکشان بی گناه و بی دفاع افغانستان استوار بوده است. سران و رهبران مافیائی و "فئودال ــ کمپرادور" گروه طالبان که در واقعیت امر در نقش بازیچه ها و ابزار بازی های همزمان نواستعماری امپریالیسم اشغالگر امریکا و شرکاء، دول مرتجع و امپریالیستی منطقه مثل پاکستان، ایران، قطر، ترکیه، هند، چین و روسیه از در ستیز با مردم افغانستان، با منافع ملی و تاریخی زحمتکشان کشور به میدان آمده است. همین ماهیت ارتجاعی، مرد سالار و ضد ملی و بیگانگی آن به منافع و آمال مردم کشور است که این گروه ستمگر و ستیزه جو با خلق تحت ستم به خصوص مادران و دختران، زنان ستمکش ما خصمانه و سرکوبگرانه رفتار می کند. در همچو شرايط خواه و ناخواه صف زحمتکشان بيكار و گرسنۀ در کشور طويل تر گرديده، وحشت و بربريت، دربدرى، بى خانمانى، فقر، بدبيختى، بى روزگارى و هزار و يك مصيبت دیگر را بر طيف وسيعى از طبقات و اقشار محروم و ستمکش جامعۀ ما يعنى كارگران، دهقانان و سائر زحمتکشان اِعمال کرده است .
در تحت حاکمیت طبقاتی و ضد ملی نظام دار و تازیانه و ضد انسانی به نام امارت اسلامی طالبانی کارگران و دیگر زحمتکشان کشور در حالی که کلیه نعمات مادی و ثروتی را که تولید می کنند، محروم اند، مضاف بر آن توسط كارفرمايان حاصل کار شان نه تنها به غارت، بلکه این کارگران و زحمتکشان به خصوص زنان در موقعیت بی حقوقی تمام و محروم از حق کار، حق تحصیل... با فقر و گرسنگی با بی سرپناهی و مسکنت با مرگ و زندگی در زندانی ۳۹ میلیونی به نام افغانستان به سر می برند. ، طوری که حاصل کار اضافی زحمتکشان کشور ما به استثنای زنان که امروز در چاردیواری خانه توسط باندیست های مزدور و حاکم قهار محصور و اسیر اند، توسط صاحبان سرمایه ربوده شده و به جیب سرمایه دار غدار می ریزد و منبع سود سرمایه است. امروز کارگران و زحمتکشان عذاب کشیدۀ ما برای فرار از بیکاری و نظام هیتلری طالبانی که در بی حقوقی تمام به سر می برند، ناچار به صورت کتله ئی به مهاجرت رو آورده و ده ها هزار کارگر زن و كودك به شکل غیرقانونی در كار هاى اجبارى و شاقه با دستمزد ناچیز در کشورهای همسایه به ویژه در ایران و پاکستان جان مى كنند، فاقگی می کشند، استثمار و تحقیر می شوند و جان مى دهند.
در کشوری با جمعیت جوان، به تعداد بیست میليون از زحمتكشان کارگر هموطن ما که واجد شرايط كار در كار هاى توليدى طاقت فرسا می باشند، نود درصد شان را دهقانان تشکیل می دهد، که مصروف کشت و کار و مالداری و پیشه وری مى باشند. زحمتکشان دنیای وسیع روستا ها در بخش اقتصاد زراعتی به طور عمده با همان شیوۀ فئودالى با گاو و آهن و سخت ترين ابزار كار و بزرگ ترين نيروى جسمى با مزد ناچيز و همين طور در بخش صنعت با ٨ الى ١٠ ساعت كار طاقت فرسا در روز مصروف كار شاقه مى باشند. چهل فيصد از كارگران متذكره را كودکان زیر ۱۴ سال و یا هم جوانان بالا تر از هجده سال تشكيل مى دهند. این بخش زحمتکشان در تحت حاکمیت تحمیلی و آدم خوار طالبانی که ماشین جنگی شان از گوشت و خون همین کارگران و زحمتکشان مهین تغذیه می کند، به اجبار ترک تحصیل و آموزش در مکتب و دانشگاه کرده به جای رفتن به مکتب و پوهنتون بنا بر جبر اوضاع بد اقتصادی به كار هاى شاقه و روزمزد در ميادین کاری در مراكز شهر ها روی آورده اند. تعداد زیادی از زحمتکشان و جوانان بیکار و بی روزگار کشور ما از فرط ناچاری به سوی کشور های همسایه به صورت دسته جمعی به مهاجرت رو آورده و در ایران و پاکستان سرگردان و در یک حالت نامساعد برای به دست آوردن لقمه بخور و نمیر غرض رفع نیازمندی اولیه خود مصروف کارهای روزمزد سخت و طاقت فرسا می باشند. در حالي كه جنايتكاران و تروریستان آدمکش طالبی به شکم های گُنده در کمال آسایش و برخورداری از همه نعمات مادی جبارانه بر ملتی که بیش از نود درصد نفوس آن را کارگران و زحمتکشان گرسنه تشکیل می دهند، می تازند و برای سرباز گیری از همین طیف محروم در یک جنگ ناتمام نیابتی و قدرت به دستور امپریالیسم با خون و آتش بازی می کنند و در قصر های به جا مانده از فرعون های دیروزی فراری لمیده و با هدایت سردمداران امپریالیست ها با کشتن، بستن، با آدمربائی، شکنجه و زندان و با ارعاب، ترور و وحشت ملک را به آتش کشیده، خلق را زندانی ساخته و شعله های جنگ نیابتی را در منطقه شعله ور و افغانستان را به پایتخت و پناهگاه امن تروریستان بین المللی مبدل نموده اند و آماده اند به دستور امپریالیسم امریکا موج ترور و آشوب را به منطقه سرازیر سازند و یا همسو با حرص و آز دول و سازمان های امپریالیستی و ارتجاعی چینی، روسی، پاکستانی و غیره منابع کشور را غارت، زحمتکشان را استثمار و محیط زیست کشور را تخریب کنند. همه روزه از آتش جنگ و سیطرۀ ارتجاعی شان زحمتکشان و فرزندان خلق بی دفاع کشور ما به خاک و خون می غلتند .
گروه مرتجع و مزدور طالبان بر پایۀ کاراکتر طبقاتی و ماهیت ضد ملی اش با مردم افغانستان شامل زنان و مردان ستمکش و بی حقوق عمل می کند. با این مواضع، در شرایط کنونی مزدوران اجاره ئی و کوراندیش طالبانی به یاری امپریالیسم امریکا به حاکمیت خودخوانده مزدورش در افغانستان، با تبعیض و ستم آشکارا بر زنان، مردان، طفلان، مادران، خواهران و جوانان با زور سر نیزه با خصومت و خشونت و بربریت می تازند. طالبان فاشیست با این روش ها زندگی را به دوزخی برای زحمتکشان و کارگران بی دفاع کشور ما مبدل ساخته و به حاکمیت جبارانه تراز فاشیستی خود با کشتن، بستن، به دار آویختن در سایه قوت های استخبارات کشورهای امپریالیستی و ارتجاع منطقه ادامه می دهند. در تحت سیطرۀ طبقاتی نوع هیتلری طالبان، زنان و مردان درد کشیده ما از هر نوع فعالیت اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و تعلیمی، حق کار و تحصیل، آزادی های اجتماعی، فرهنگی و مدنی محروم مانده و بیکار و زندانی شده اند. در این میان زنان افغان در چاردیواری خانه محصور از ادامۀ کار در بیرون از خانه، از کارگاه های تولیدی و از تمام حقوق انسانی محروم و روح و روان شان را چنان با فشار های خصمانه و وحشیانه فشرده اند که خون در بدن شان خشکیده است. مضاف بر این، زنان کشور در این حدود ۲۰ ماه با بد ترین تحقیر، توهین، سرزنش و تجاوز و دره و سنگسار رهبران مافیائی و دره بدستان ژولیده موی و تند خوی گروه فاشیست، شوونیست، مرد سالار، مزخرف، تبعیض پسند، ستمگر و متجاوز طالبان مواج بوده اند. فهم این حقیقت خیلی مهم است که حاکمیت تئوکراتیک نوع فاشیستی امارت اسلامی طالبان و همۀ این مظالم جباران طالبانی در حق زنان و مردان مظلوم جامعۀ ما، بدون حمایت همه جانبۀ دول امپریالیستی غرب و شرق، درازدستی دول مرتجع و توسعه جوی همجوار و منطقه و سازمان های مرتبط بدان ها مثل به نعل و به میخ زدن "ملل متحد"، متصور و میسر نبوده است.
رهائی از این ورطۀ هولناک به خودی خود به دست نمی آید. برای نجات و رهائی خلق زحمتکش و رنجدیده خود از موقعیت ستمکشی در تحت سیطرۀ خونین طبقاتی و نواستعماری نظام طالبانی، باید مبارزه کرد. آرمان و داعیۀ آزادی از ستم طبقاتی، جنسیتی، قومی، مذهبی، تبعیض جنسیتی گروه مزدور و مرتجع طالبان حاکم و سیطرۀ نواستعماری امپریالیستی و تحقق آزادی ملی، دموکراسی مردمی، عدالت و ترقی اجتماعی با دورنمای تکاملی؛ کار و پیکار جمعی، مستمر، ارتقائی و بی دریغ انقلابیون و روشنفکران مبارز و قاطبۀ خلق کشور را می طلبد. کار برای ایجاد هر چه سریع تر یک نیروی منسجم و منضبط با رهبری سالم، با یک قوت و نیرو، متحد و یکپارچه را برای پیشبرد و انجام این وجیبۀ بزرگ می طلبد. امکان عملی و منطقی بسیج این نیرو های طبقاتی ( کارگران، دهقانان و سائر زحمتکشان ) کشور ما که به عنوان نیرو های اساسی و عمدۀ انقلابی مطرح هستند، را بسیج کنند و تحت رهبری یک ستاد آگاه انقلابی، با اندیشه های پیشتاز عصر برای نجات خلق به دست خود خلق و با اتکاء به نیروی لایزال آن، به کلیه اشکال و مظاهر ستم، استثمار، ارتجاع، استعمار و تبعیض و نابرابری و عوامل اقتصادی، اجتماعی و تاریخی آن پایان داده و جامعۀ سالم و مترقی عاری از ستم و ستمگر را بنا کنند. آن روز روز واقعی جشن، سرور و سروری زحمتکشان افغانستان خواهد بود.
زنده باد همبستگی طبقاتی کارگران سراسر جهان !
مرگ بر نظام امپریالیستی ــ ارتجاعی سود و سرمایه !
مرگ بر حاکمیت دار و تازیانه طالبانی و کلیه مظاهر ارتجاع!
وسیلۀ تحمیق معنوی زحمتکشان در دست طالبان است!
آزادی خلق به دست خود خلق آگاه و متحد میسر است!