پیشګام
۰۵ می ۲۰۲۴



کارگران افغانستان و زندگی طاقت فرسای زیر ستم

طبقۀ کارگر افغانستان از تهیدست ترین طبقات کشور ما به شما می رود. این طبقه مثل سائر طبقات زحمتکش، با زمامداری ستمگران و قاتلان بیش از پیش در باتلاق نیستی، ناداری، فقر و رنج فرو می رود. در بیست سال اشغال کشور ما به وسیلۀ امریکا ــ ناتو و حاکمیت دولت پوشالیِ تکنوکرات – جهادی، کارگران در کنار سائر زحمتکشان فرودست؛ قربانیان اصلی جنگ ستمگرانه بودند.
فاشیست های طالب و داعش؛ کودکان، زنان و مردان این طبقه فرودست را در حملات انتحاری و بم گذاری در شهر ها و شاهراه ها می کشتند، در معادن ذبح می کردند و به رگبار می بستند. چپاولگران مافیائی دولت پوشالی با سرمایه گذاری در معادن زغال، طلا و... کارگران فراوانی را در تلی از زغال و سنگ دفاع می کردند و جهادی ها از این طبقه برای باند های تبهکارانۀ شان سرباز گیری می کردند.
ستمگران ناتوئی با پیاده کردن اقتصاد بازار، این طبقه را بیش از پیش پراکنده و به ناداری می کشاندند و به بردگان مافیای اقتصادی تبدیل می کردند. با فقر روزافزون طبقۀ کارگر و سائر زحمتکشان، ثروت در دست عدۀ معدودی از چپاولگران، به خصوص جهادی ها،  که حمایت بی دریغ نیرو های امریکائی ــ ناتوئی را با خود داشتند، متراکم می شد. کوتاه این که: کشتار، قتل، شکنجه، فقر، ناداری، بیماری، اعتیاد، بیکاری و بلایائی از این نوع، شناسنامۀ کارگران و زحمتکشان شده بود؛ بگذریم از این که خیابان های شهر های بزرگ با کودکان کار و خانم هائی که شغل شان دریوزه گری بود، پر شده بودند.
در روستا های کشور فاشیست های طالب و داعش با زجر دادن دهقانان از یک طرف و بمباردمان نیرو های امریکائی ــ ناتوئی بر خانه و کاشانة روستائیان و چاپه های شبانۀ دولت پوشالی از طرف دیگر، آنان را ناگزیر به فرار به شهر ها ساخته بود و در شهر ها،  این دوزخ سوزان برای زحمتکشان، آنها سرنوشتی جز تبدیل شدن به کارگران روز مزد نداشتند.
با این وضعیت دردناک، اکنون که امپریالیست های امریکائی ــ ناتوئی مزدوران ارزان تر نسبت به مزدوران «جمهوریت» بر اریکة قدرت در ارگ نصب کرده اند؛ در زندگی کارگران، نه تنها تغییر مثبتی به وجود نیامده، بلکه بر فقر و ناداری آنان افزوده شده است. ده ها هزار زن کارگر که در ادارات دولتی و غیردولتی کار می کردند، از کار رانده شده اند، تقاعد کارگران متقاعد متوقف شده که وضع معیشت آنان را به پائین ترین سطح ممکن کاهش داده، خیابان های شهر های بزرگ و شهر های کوچک با کارگران روزمزد پر شده، شمار قابل توجه کارگران به ایران و پاکستان فرار کرده اند و یا هم در صدد فرار هستند، بگذریم از این که سطح کارگران بیکار بیش از پیش افزایش یافته است و این خود سطح استثمار طبقه کارگر را بالا برده است. در حال حاضرکارگران کشور ما، ارزان ترین نیروی کار در کشور های منطقه به شمار می رود.
کارگران و زحمتکشان کشور ما چندین دهه است که در چنگال خونین عفریت ها و دیو های خونخوار قرار دارند. این دیو های خون آشام، جز فلاکت و دربدری و بدبختی به کارگران و زحمتکشان چیزی دیگر اعطا نکرده اند، که کرده هم نمی توانند. عفریت طالب، ادامه عفریت جهادی و دولت پوشالی است و این دایرۀ خبیثه ستم، سال هاست که زندگی کارگران و زحمتکشان کشور ما را جهنمی ساخته است. ماهیت مجاهد کراسی و ملاکراسی جز ضدیت با زحمتکشان و زندگی شرافتمندانه آنان چیز دیگر نیست، چنانچه ستمگران خارجی هم ماهیت جهادی ها و طالب ها بودند و هستند. بیجا نیست که حاکمان فاشیست کنونی بر راهی می روند که قبل از آنان، جهادی ها و ستمگران خارجی رفته اند و در آینده هم خواهند رفت.
جامعۀ ما به طور کل به دو قطب تقسیم شده است: قطب اکثریتِ زحمتکشان (کارگران، دهقانان، اهل کسبه و سائر فرودستان) و قطب اقلیت چپاولگران، انگلی ها و قاتلان. جهادی ها، طالبان، داعشی ها و ستمگران خارجی در قطب اقلیت قرار دارند که ماهیتاً خصم و دشمن زحمتکشان هستند. اینها مأموریتی جز ویران کردن زندگی زحمتکشان ندارند و اگر امروز می بینیم که امارت اسلامی طالبان با دربدر ساختن بیشتر کارگران و زحمتکشان، با زجر دادن آنان، با بیکار ساختن و گدا ساختن آنان زندگی طاقت فرسا و دوزخی ای برای کارگران و زحمتکشان رقم می زنند، ادامه همان خصومتی است که فکر و باور تمام بنیادگرایان اسلامی و اربابان خارجی شان را می سازد. نه بنیادگرائی اسلامی، نه «جمهوریت» استعماری و نه ستمگران خارجی، هیچ کدام نمی توانند مسبب رفاه و آسایش کارگران و زحمتکشان باشند.
برابری، دموکراسی مردمی، جمهوریت دموکراتیک حقیقی، رفاه و آسایش برای کارگران و زحمتکشان میسر نیست، مگر از طریق همبستگی و تلاش برای تغییر. کارگران و زحمتکشان، چنانچه گفته شد، اکثریت جامعه ما را تشکیل می دهند و نباید اجازه بدهند که اقلیت طفیلی و قاتل بر آنها حکم برانند. اگر حکمی در کار باشد، این حکمِ اکثریت بر اقلیت باید باشد. کارگران، زحمتکشان و سائر فرودستان به حیث اکثریت جامعه باید در جایگاهی قرار داشته باشند که بر اقلیت طفیلی حکم برانند و از منافع اکثریت به دفاع برخیزند. این امر نیازمند همبستگی میان کارگران، دهقانان، اهل کسبه، روشنفکران پیشرو و روشنگر و سائر انسان های متعهد به منافع اکثریت مردم است.
راه نجات کارگران از ستم و تعدی، راه رهائی تمام زحمتکشان از فلاکت و مصیبت و ظلم؛ نه راه طالب است، نه راه جهادی، نه راه تکنوکرات جاسوس و خاین و مزدورچه استعمارگران؛ بلکه راهی است که با دستان خود کارگران با همیاری سائر زحمتکشان رقم می خورد؛ این راه تنها راه پیروزی کارگران بر ستم و جنایت است.

اول می، روز همبستگی کارگران شکوهمند باد!