صـامـد
۳۰ اگست ۲۰۲۴



آرزوی سـپــیــد

و ششم آخرینِ پله هاست

ز بهر دختر افغان زیر سلطۀ جهل

تا که محروم بماند ز سواد

و نیابد رۀ سعادت خویش

وی که در فصل نوجوانی هاست

دلش از درس ناامید شود

گل امید ناپدید شود 

تا که در چنگ ملا و طالب

فتاده، همسر و همخوابه شود

تا که ارضا کنند شهوت خویش

زانکه باخته اند بس شرافت خویش

و یا دختر اسیر خانه شود

تا کُشد شمع آرزوهایش   

چو کُند سفید تار موهایش

تا بمیرد در این اسارت خویش

که صنف هفت برای دختر

آرمانیست ناتمام و بعید

آرزوئی ست پاک و پاک و سپید

ولی ارباب ستم می ترسد

ترس دارد ز هیبت دختر

که مبادا بشود روزی به پا

همچو «ناهید صاعد» و «مینا»

نعره ها سر دهد برای نجات!

نجات خطۀ باستان و کهن

نجات دختر افغان از جهالت قرن!

 ***

ولی این ظلم را دوامی نیست

هر چه را ابتداء و انجامیست

هر چه تاریخ را گواه گیریم

برگ تاریخ پر از حماسه هاست

حماسه ها ز دختر افغان

کتیبه هاست شاهد پیکار

رزم و پیکار دختران و زنان

رزم «زربانو» و «رودابه» و یا «تهمینه»

و یا «کتایون بلخی» و یا ز «زرغونه»

و یا «سیندُخت، شاه زنِ کابل»

و یا «دُرخانی» و «ملالی» و «سپینه»

حماسه هاست ماندگار در دل تاریخ

حماسه ها نقش کتیبه هاست

وین سروشیست بهر دخت جوان

کز حریم مقدس شیران

به یمن همت والای خلق افغان

به عزم راسخ و متین دختران جوان

و خشم و قهر خصم سوز زنان

دست منحوس جهالت کوته می گردد

و برج و باروی ظالم می شود ویران

زانکه در آخرینِ از پله هاست

پله ای از تحجر و ظلمت!

پله ای از جهالت قرن!

*****