مهدی اخوان ثالث ــ ارسالی پویان
۰۱ اکتوبر ۲۰۱۷



فـــــریــــاد


خانه ام آتش گرفته ست، آتشی  جانسوز
هر طرف می  سوزد این آتش


پرده ها و فرش ها را ، تارشان با پود
من به هر سو می  دوم گریان


در لهیب آتش پردود
وز میان خنده هایم تلخ


و خروش گریه ام ناشاد
از دورن خستۀ سوزان
می  كنم فریاد، ای  فریاد! ای  فریاد

خانه ام آتش گرفته ست، آتشی  بی  رحم
همچنان می  سوزد این آتش


نقش هائی  را كه من بستم به خون دل
بر سر و چشم در و دیوار


در شب رسوای  بی  ساحل
وای  بر من ، سوزد و سوزد


غنچه هائی  را كه پروردم به دشواری
در دهان گود گلدان ها
روز های  سخت بیماری.


از فراز بامهاشان، شاد
دشمنانم موذیانه خنده های  فتحشان بر لب
بر منِ آتش به جان ناظر.


در پناه این مشبك شب
من به هر سو می  دوم


گریان ازین بیداد
می  كنم فریاد، ای  فریاد! ای  فریاد

 

وای  بر من، همچنان می ‌سوزد این آتش
آنچه دارم یادگار و دفتر و دیوان


و آنچه دارد منظر و ایوان
من به دستان پر از تاول


این طرف را می  كنم خاموش
وز لهیب آن روم از هوش


ز آندگر سو شعله برخیزد، به گِردش دود
تا سحرگاهان، كه می  داند كه بود من شود نابود


خفته اند این مهربان همسایگانم شاد در بستر
صبح از من مانده بر جا مشت خاكستر


وای ، آیا هیچ سر بر می ‌كنند از خواب
مهربان همسایگانم از پی  امداد؟

 

سوزدم این آتش بی دادگر، بنیاد
می ‌كنم فریاد، ای  فریاد! ای  فریاد