کارکنان و همکاران خـروش رعـد
۲۷جـنـوری ۲۰۲۵م
چگونه از زنده یاد «قیوم رهبر» یاد و بزرگداشت شود؟
به مناسبت سی و پنجمین سالگرد جاودانه شدن «رهبر»

تاریخ خونبار بیش از چهار دهه و نیم اخیر کشور ما دو تهاجم کهن استعماری امپریالیستی در دو نوبت، سیطرۀ خونین و ویرانگر و مخوف ترین و هول انگیز ترین اشکال ستم، سلطه، سرکوب و جنایت استعماری سوسیال امپریالیسم معدوم، بلاک امپریالیستی غربی و شرکاء به رهبری امپریالیسم امریکا و ارتجاع بومی رنگارنگ را به خود دیده است. بالاثر آن، سرکوب دو سویه و کامل نیرو های اشغالگر و ارتجاع ستمگستر بومی دیروزی و سیطرۀ جاری تئوکراتیک به غایت ارتجاعی و تراز فاشیستی گروه مرتجع و مزدور طالبان را تجربه کرده است. به رغم پیشتازی نخستین نیرو های پیشرو دارای توانائی فکری ــ تاریخی بالقوۀ رهبری جنبش مقاومت ملت و خلق افغانستان به سوی رهائی ملی و اجتماعی، علاوه از مؤثرات بازدارندۀ تاریخی، محیطی و بیرونی جلو پای این نیرو، در نتیجۀ سیاست ها و عملکرد های استعماری ــ ارتجاعی همراه با انحرافات فکری ــ سیاسی تسلیم طلبانۀ در چند نوبت، این نیرو به حاشیه رانده شده و سرکوب خونین شد. نتیجۀ این خالی ماندن میدان رزم ضد استعماری ــ ارتجاعی خلق به پا خاسته و نیازمند رهبری انقلابی از ستاد پیشرو رهبری، عبارت بوده است از محروم ماندن توده های به پاخاستۀ نیازمند رهبری ملی ــ انقلابی از ستاد رهبری انقلابی و آزادیخواه و انحراف رستاخیز توده ها از اهداف آزادیخواهانۀ اولیه اش در کشور بوده است.
تاریخ معاصر کشور ما به گونۀ انکار ناپذیر مشحون از این پیشگامی، رزمندگی و ایثار این نیروی پیشرو و آزادیخواه در سنگر های رزم آزادی و اجتماعی بوده است. در طی این چهار و نیم دهۀ اخیر در تداوم مبارزات پارینه، پیشگامان و طلایه دارن چندی در پیشاپیش خیزش ها و جنبش های ضد ارتجاعی و ضد استعماری مردم افغانستان با رزم و ایثار، با مقاومت و دلیری در برابر استیلاء و ستم متجاوزان، و مظالم اجتماعی و خودکامگی بیدادگران برخاسته و در مقاطعی اثرگذار بر سیر جنبش و مبارزه بوده اند. این آزادگان در پیشاپیش مسیر نهضت های آزادی طلب پيام آورانى بودند براى آزادی، دموکراسی مردمی، عدالت و ترقی اجتماعی با دورنمای فراروی همراه با كارنامه هاى درخشانی از جويندگى و پویندگى، از شجاعت و دلیری که تاریخ مبارزات خلق ما را با خون خود گلگون و راه رهائی ستمکشان را ترسیم کرده و خود به جاودانگی پیوستند. این پیام آوران و بشارت دهندگان تغيیر و تحول ستمکشی و فلاکت زحمتکشان، وارستگی آيندگان و نسل های فردای خلق هاى سرزمين خود و سائر سرزمین های جهان، تا پاى جان استوار، نيرومند و باورمند رزميدند و در عین داشتن عشق و امید بزرگ به ادامۀ زندگی، آگاهانه و هدفمندانه جان شان را نثار آرمان شریف و گرامی آزادی کردند .
یکی از آن طلایه داران توانمند رزم میهنی و انقلابی زنده یاد "قیوم رهبر" ستارۀ درخشان و رهبر سازمان آزادیبخش مردم افغانستان (ساما) در همین میدان نبرد در طول بیش از نیم قرن در پهنۀ مبارزات خستگی ناپذیر در برابر استبداد سلطنتی، اشغالگران روسی، باند های "خلق و پرچم" و توطئه ها و مداخلات امپریالیست های غربی و ارتجاع بومی و منطقه ئی همدست امپریالیسم به شیوۀ علمی و مستند تحلیل، روشنگری و رهگشائی کرد. "رهبر" تا پایان عمرش برای آزادی مهین بلاکشیده از قیود و ستم رهزنانۀ استعمار، برای رهائی و ترقی خلق ستمدیدۀ خود، مدبرانه و متهورانه رزمید. او برای رهروان راه آزادی و انقلابی آموزگارى توانا بود و ارثیۀ ارجمند ادبی و مبارزاتی را از خود به راهیان راه به یادگار گذاشت. زنده یاد "قیوم رهبر" برای گسستن زنجير بندگي و ستمگری استعماری ــ ارتجاعی از دست و پای خلق بی دفاع و زحمتكش ميهنش، همت عالی و شجاعتش را در برابر غلامان بیگانه و قاتلان خلق و ملت ما، با قلم توانا و گام های متین و با ریختن خون سرخش، به نمایش گذاشته و خود به سوی جاودانگی شتافت. در نتیجه، گفته می توانیم که اوضاع آشفته و تاریک کشور و مصائب عدیدۀ کنونی مردم ستمدیدۀ افغانستان در یک رابطۀ علت و معلولی تا حدودی معلول این سرکوب خونین و غیابت این نیروی تاریخی پیشرو از رهبری توده های خلق، بوده است.
وضعیت ابتر و غم انگیز سه سال سیطرۀ خونین و تراز فاشیستی طالبان و حامیان بیرونی شان در ادامۀ ۲۰سال اشغالگری مستقیم امپریالیست های اشغالگر امریکا ــ ناتو و شرکای شان و با کلیه تبعات درد انگیزش برای ملت و خلق افغانستان در کل مزید بر عوامل و زمینه های تاریخی به ارث رسیده از گذشته، نتیجۀ مستقیم سیاست و عملکرد استعماری سوسیال امپریالیسم و امپریالیسم و ستم، جنایت و خیانت مزدوران و جنایتکاران مرتجع "خلق و پرچم"، دهاره های اخوانی جهادی ــ طالبی و سائر مزدوران مورد حمایت امپریالیسم در طیف های تکنوکرات، مدنی، سیاسی، جنگسالار و فرهنگی در این مدت حدود چنج دهه بوده است.
شرایط ابتر جاری افغانستان و سیطرۀ ارتجاعی مزدوران طالبی متکی بر زندان و تازیانه و سنگسار، خود مولود هماغوشی ارتجاع و استعمار، دسایس و حمایت امپریالیستی با شیوه های فاشیستی و روش و رویکرد های تمامیت خواهانۀ این گروه و اغماض حامیانش در برابر جنایات طالبی در کلیه ابعاد حیات اجتماعی مردم افغانستان و با اپارتاید جنسیتی در قبال زنان و حذف زنان و دختران کشور از تمامی عرصه های زندگی و به زندان خانه راندن آنان، زادۀ همین سیاست ها و عملکرد های استعماری ــ ارتجاعی طی چندین دهه بوده است. با ختم اشغال کشور، اوضاع افغانستان در موقعیت نومستعمراتی و در تحت سلطۀ خونین و خشن مزدوران مرتجع طالبانی گویای حمایت دولت های امپریالیستی عمدتاً غربی، سازمان ملل و حمایت مشروط توأم با فرصت طلبی تاراجگرانۀ دول امپریالیستی شرقی ــ چین و روسیه ــ و دست درازی دول مرتجع همجوار و منطقه و ادامۀ تحرکات و بازی های تبهکارانۀ استعماری ــ ارتجاعی بر مقدرات ملی و اجتماعی حال و آتیۀ مردم ما و مظلومیت مردم و مهجوریت و غیابت نیرو های راستین، جدی و مستقل مبارزاتی دموکراتیک و پیشرو از صحنه را بیان می کند. اوضاع نابسامان مجموع جامعۀ ما در تحت حاکمیت تراز فاشیستی آئینه ایست که توحش سبعانه، تمامیت خواهی ایدئولوژیک ــ سیاسی، اپارتاید جنسیتی، ستم و استثمار طبقاتی و نواستعماری، غارت منابع طبیعی این مال قانونی مردم و یگانۀ وثیقۀ انکشافی، تحمیل فقر فراگیر و نود فیصدی، محرومیت زنان از حق آموزش و سائر آزادی های اجتماعی، به بند کشیدن میلیونی زنان و سائر مظالم و جنایات باند جنایتکار و خودفروختۀ طالبی و اربابانش در حق کشور و مردم مظلوم ما و ستمکشی میلیون ها زن و مرد محکوم کشور و مصائب بیشمار آنان را در عین ادامۀ جنگ ارتجاعی قدرت میان طالبان و دار و دستۀ مزدوران دیروزی برافتاده از قدرت و تحرکات بیرونی تجاوزکارانه را بازتاب می دهد.
در متن این ظلمت ارتجاعی ــ استعماری و در ازدحام بازی های تبهکارانۀ آنان طی بیش از سه سال اخیر، به رغم نفرت و انزجار عمومی مردم از گروه خون آشام و فاشیست طالبان و حامیان آن، نقش و اثرگذاری عملی مردم در حدوث وقایع و تحولات به سوی گشایش ناچیز و جایگاه نیرو های مترقی، دموکراتیک و آزادیخواه کشور در پیشاپیش توده های تحت ستم نیز خالی بوده است. این غیابت نیروی پیشتاز و روشنگر کشور در متن اوضاع ظلمانی و سیطرۀ ارتجاعی ــ استعماری، معلول عوامل متعددی است: عوامل و زمینه های تاریخی، منشاء طبقاتی و عدم ثبات روشنفکران انقلابی، مؤثرات محیطی، دسایس و سیاست های خونین استعماری ــ ارتجاعی تا سر حد حذف فیزیکی و به حاشیه راندن تشکلات منسوب به جنبش چپ انقلابی کشور؛ شکست انقلاب های پیروزمند در سطح جهانی؛ انحرافات راست ایدئولوژیک ــ سیاسی در چند نوبت؛ پس از اشغال کشور در ۲۳ سال قبل در نقش پایدو دول و نیرو های اشغالگر، داشته ها و میراث جنبش ضعیف، متشتت و خونین تن انقلابی را دو دسته تقدیم امپریالیسم امریکا و "خلیل زاد" کردن از سه محور منحرف و شیفتۀ قدرت و ثروت (رهبری و تعدادی از کادر های سازمان رهائی، رهبری مطرود خائن و تسلیم طلب ساما و دار و دستۀ ان جی او باز کمونیست ــ مائوئیست حسین خائن) و در نتیجه ارتکاب خیانت ملی و تاریخی توسط این منحرفان و تجرید و بدنامی آنان و...؛ از رئوس عمدۀ عوامل و زمینه های شکست و سرکوب نظامی، تشتت و مهجوریت این گروه ها از عرصۀ مبارزۀ ملی و طبقاتی توده ها در عین انحلال طلبی ایدئولوژیک ــ تشکیلاتی، کهنه و کلاسیک نامیدن علنی اندیشۀ پیشرو عصر توسط برخی از این خفتگان و ورشکستگان نیمه راه، گرایش غیرسیاسی شدن آحاد این جنبش، پاسویته و شیوع فساد ایدئولوژیک و تک روی برخی ذوات آن و چنگ نزدن به مبارزۀ جمعی با اصول "وحدت ــ مبارزه ــ وحدت" و انتقاد از خود و دیگران و سائر موارد و اشکال عدول از خط اصولی مبارزۀ انقلابی. این است وضع دردناک مجموع نیرو های مبارزاتی دارای اصالت ملی، دموکراتیک و انقلابی در افغانستان امروزی در دامن وضعیت جاری کلیت جامعۀ ما در تحت سلطۀ خشن و خونبار طبقاتی طالبانی و نفوذ نواستعماری امپریالیسم و ارتجاع منطقه.
حال سؤالی در برابر منسوبان «ساما» و جنبش انقلابی و دموکراتیک کشور مطرح است که اگر امروز پروفیسر "قیوم رهبر" این تئوریسین و تحلیل گر فرید انقلابی و آزادیخواه صف خلق افغانستان زنده می بود، در قبال اوضاع ابتر جاری مردم تحت ستم، فقر و گرسنگی فراگیر و مصائب چند لایۀ آنان و کشور تاراج و پایمال شدۀ ما چه می کرد؟ مسلم است که اگر امروز «رهبر» زنده می بود، باز هم در تحلیل علمی اوضاع امروز می نوشت، وظایف عمده را برجسته می کرد، به توده ها روشنگری می کرد، به راهیان راه انقلابی و دموکراتیک رهنمود می داد و مسیرت انقلابی را ترسیم و فرا راه انقلابیون چراغی روشن می کرد، طرح وحدت پیشاهنگ انقلابی و جنبش دموکراتیک را می ریخت و برای تحقق این وظایف مبرم خود پیشگام می شد.
پس می توان با قاطعیت گفت که برای نسل مبارزان کنونی در افغانستان تحت سیطرۀ فاشیستی طالبان و اربابان شان و در برونمرز، بهترین تجلیل و یاددهانی از شخصیت مبارزاتی و کارنامه های زنده یاد "قیوم رهبر" و سائر جانبازان جنبش انقلابی و آزادیخواه کشور، تحلیل علمی و واقعبینانۀ از اوضاع ملتهب کشور و جهان به شیوۀ زنده یاد "رهبر"، طرح این وظایف فوق در دو سطح انقلابی و ملی ــ دموکراتیک، طرد انحراف از خط اصولی انقلابی در هر شمائلی، غلبه بر تشتت، افتراق و سکتاریسم موجود در سطح درونی تشکل های مدعی مبارزۀ انقلابی و در کل جنبش از طریق مبنا قرار دادن خط اصولی ایدئولوژیک ــ سیاسی در عین اجتناب از فرقه گرائی ایدئولوژیک ــ تشکیلاتی، زنده نگه داشتن آرمان انقلابی این جانبازان پاکباز، غلبه بر یأس و دلمردگی مدعیان دیروزی مبارزه، تلاش صبورانۀ جمعی برای بیداری و انسجام توده های تحت ستم و استثمار و آغاز و ادامۀ مبارزۀ بی امان علیه ارتجاع و امپریالیسم در پیشاپیش صف خلق زحمتکش. آری، این است بزرگداشت شایسته و در خور شأن زنده یاد "قیوم رهبر" و سائر پیشتازان، طلایه داران جانباز و کلیه رفتگان مسیرت انقلاب و آزادی و این است یگانه معیار زنده بودن سیاسی، پیشتازی، جدیت و اصولیت انقلابی نسل مبارزان امروز و فردای افغانستان تحت ستم. رزمیدن جمعی در راه یک چنین آرمان متعالی ترقیخواهانه و آزادیخواهانه در جادۀ دشوارگذر مارپیچی و طولانی، امری است خطیر و دشوار، ولی ممکن و تحقق پذیر.
ــ بزرگداشت از "رهـبـر"، ادامۀ بی انحراف راه اوست!
ــ اتحاد رزمجویانۀ انقلابی و دموکراتیک یگانه وسیلۀ رهائی خلق و کشور است!
ــ دسایس امپریالیسم و ارتجاع بر سر مقدرات ملی و اجتماعی ما محکوم است!
ــ ارثیۀ مبارزاتی "رهبر": تحلیل، آموزش، انسلاک سازمانی و عمل جمعی!
ــ مــرگ بــر ارتجاع و امپریالیسم!
کارکنان و همکاران خـروش رعـد
۰۷ دلــو ۱۴۰۳ش/ ۲۶جـنـوری ۲۰۲۵م