سیاوش آزاد
(بازنشر به مناسبت دوازدهمین سالگرد جاودانه شدن زنده یاد داکتر رشید غفوری)
۱۳ می ۲۰۲۲



قطره اشکی در سوگ زنده یاد داکتر رشید غفوری

هفت [۱۲] سال قبل از امروز، در (۲۲ ثور ۱۳۸۹شمسی) انسان توانمندی را مرگ از عرصۀ مبارزه، طب، بهداشت و از میان ما ربود. درگذشت نابهنگام داکتر "رشید  غفوری"ُ همۀ یاران و مردم سرزمین تحت اشغال ما را در سوگ نشاند.
زنده یاد غفوری در سال ۱۳۳۸ش در شهر چاریکار مرکز ولایت پروان چشم به جهان کشود. مکتب را به درجۀ عالی در لیسۀ نعمان به پایان رسانیده  و شامل فاکولتۀ طب پوهنتون کابل گردید. در سال ۱۳۶۵ش به درجۀ عالی از پوهنځی طب دانشگاه کابل فارغ گردیده و در سرویس داخلۀ شفاخانۀ "جمهوریت" شامل وظیفه شد. این دکتور جوان مستعد و پرتلاش با فراغت از برنامۀ "اکمال تخصص"، به حیث استاد "اکمال تخصص" در این شفاخانه به وظیفۀ خویش ادامه داد. در سال ۱۳۸۰ش به صفت استاد "برنامۀ تخصص" در شفاخانۀ "ابن سینا" و سپس منحیث رئیس آن شفاخانه ایفای وظیفه نمود. " غفوری" طبیب حاذقی بود و در کنار تخصص، جوهر تعهد را نیز با خود داشت. به همین خاطر هم در میان مردم به عنوان طبیب دردآشنائی از محبوبیت و شهرت خاصی برخوردار بود.
"غفوری " در سال های جمهوریت قلابی برخاسته از کودتای ۲۶سرطان ۱۳۵۲ش، شناخت تجربی ای از جامعۀ انباشته از فقر و ستم  و سلطۀ ارتجاع حاکم کسب کرده بود.  رشید جوان در پرتو این تجربه و شناخت، سلطۀ ستمگر ارتجاعی و وابستگی حاکمیت ها را به امپریالیسم جهانی، عامل عقب ماندگی سرزمین خویش دانسته و در اوج شور و شوق آزادیخواهی با عده ئی از همصنفان خوب خود شیفتۀ راه و رسم جاودانه یاد "مجید" و همرزمان او شده و پروانه وار به دور آن شمع فروزان حلقه زدند.
با این جمع، مطالعات و آگاهی رفیق روز به روز افزایش حاصل نموده و از نظر عملی نیز بارور می گردید. در بحبوحۀ این دگرگونی ها و خودسازی های رفیق است که کودتای منحوس و بدفرجام هفت ثور به ظهور پیوست. در اوج عربده کشی های غلام بچگان استعمارگران روسی،  هر که با ایشان  نبود، مورد شماتت و نابودی قرار می گرفت.
در چنین جو خفقان و احتناق، به اثر کوشش  محافل متعددی از مبارزان انقلابی افغانستان در سرطان سال ۱۳۵۸ش، سازمان آزادیبخش مردم افغانستان( ساما) به سکانداری یک تن از مبارزان نامور کشور ما رفیق "مجید" به عنوان افزار مبارزه تأسیس شده و مبارزۀ متحدانه و هم آهنگ را آغاز کرد. 
داکتر"رشید غفوری" بنا بر شم سیاسی و علایق قبلی اش با هستۀ این گردان انقلابی، پس از ایجاد (ساما)، افتخار عضویت آن سازمان را کمائی کرده و به حیث یکی از مبارزان و فعالان محلی (ساما) وظائف مبارزاتی اش را عهده دار شد.
رفیق داکتر رشید عاشق سرزمین آبائی و انسان های ستمکش آن بود و بدان ها آن عشق می ورزید. با کسب آگاهی انقلابی و شرکت در روند مبارزاتی بود که هم خود را شناخت و هم توده های تحت ستم را و هم ستمگران بومی و بیرونی را. رفیق رشید در جریان فعالیت های دشوار مبارزاتی و هنگام مصاف با مشکلات، هیچ گاهی روحیۀ عالی رزمندگی خود را از دست نمی داد. هنگامی که دیگران و سمپات های سازمان گیج می شدند؛ او اعتماد به نفس، سلامتی فکری و استواری عملی خود را حفظ می کرد و به دیگران روحیه می داد.
رفیق داکتر غفوری به خاطر احیاء و استحکام روابط سازمانی و پاکیزگی خط انقلابی (ساما) بعد از ضربات متواتر سال شصت و متعاقب آن و تبارز افکار انحرافی و منحط لیبرالی و بر زمینۀ آن بروز تسلیم طلبی در گوشه هائی از سازمان؛ شجاعانه ضمن دفاع از خط اصولی بنیاد گذاران سازمان، علیه این سموم فکری و سرایت امراض کشنده قرار گرفته و با جمعی از صدیق ترین سامائی ها علیه خطوط انحرافی استوارانه رزمید.
منزه ساختن ساحت "ساما" از سموم انحرافات فکری ــ سیاسی، لیبرالیسم و خط کشی با انحراف تسلیم طلبی سر زده در گوشه هائی از "ساما" یک ضرورت عاجل بود. کنفرانس سرتاسری سال ۱۳۶۲ش که به اثر تلاش های بزرگ زنده یاد "قیوم  رهبر" با جمعی از یارانش منعقد گردیده بود، با این دو انحراف فوق برخورد فکری و عملی کرد.  در پرتو قطعنامۀ  کنفرانس سرتاسری فوق بود که رفیق داکتر غفوری با جمعی از سامائی های صادق  پیکار نجات بخش سازمان را در برابر اشغالگران روسی به پیش برد.
پس از فرار اشغالگران روسی و سقوط باند های میهن فروش "خلق و پرچم" از عرصه حاکمیت پوشالی، دهاره های دزدان تنظیمی به شهر ها سرازیر شده و در منازعۀ قدرت وطن را ویران و از خون قربانیان شان در صف خلق جوی های خون جاری ساختند. "ساما"  برای بررسی اوضاع کشور و تعیین وظایف مبارزاتی در اول حمل ۱۳۷۵ ش دومین گنگرۀ خود را پس از تدارک لازم، دائرر کردد. رفیق رشید ما مثل سائر سامائی های فعال و وفادار به خط مبارزاتی "ساما" در دومین کنگره حضور فعال داشته و در دفاع از خط اصولی و موازین "ساما" تلاش پیگیر کرد. رفقاء رشید و دیگران از موضع همین خط در کارزار مبارزه با تسلیم طلبی طبقاتی، لیبرالیسم و انحلال طلبی در وجود عده ئی از چنین افراد در مرکزیت سازمان و حاشیۀ آن، رفتند. این عده لمیده در مرکزیت در زمان "امارت اسلامی" دور نخست  طالبان در فکر فرار از مبارزه و جست و جوی کنج عافیت بودند که تنی چند از این فرار طلبان راه اروپا را در پیش گرفته و به کعبۀ آمال شان مواصلت کردند. معدود افرادی از ردۀ رهبری سازمان هم که مردود و منفور عام شدند، با اشغال افغانستان توسط امپریالیسم امریکا و متحدانش، در رویاروئی با خط اصولی اکثریت سامائی که معتقد به اشغال افغانستان بودند، قرار گرفته و به استقبال از اشغالگران امریکائی ــ ناتوئی شتافتند و در سراشیب خیانت ملی و تاریخی سرنگون شدند.
بعد از اشغال افغانستان توسط ارتش اشغالگر امریکا و متحدان ناتوئی اش، که خط انحرافی تسلیم طلبانۀ عده ئی از افراد اقلیت رهبری زیر نام "تئوری تچ"  به معنی " تصادم امپریالیسم با فئودالیسم" و در نتیجه "زدن فئودالیسم توسط امپریالیسم" مطرح گردید، رفیق داکتر رشید غفوری با جمع کثیری از رفقای بخش مرکزی تشکیلات، آن تئوری انحرافی را  در تضاد با درک مشترک تاریخی ما از پدیدۀ امپریالیسم و پیوند سرشتی آن با فئودالیسم، در تضاد با تفکر انقلابی و پشیرو رفقای سامائی و منافع مردم افغانستان،  مطرود اعلام کردند.
همان زمان رفقاء رشید و دیگران با  رد  افکار تسلیم طلبانۀ منحرفان تسلیم طلب مرکزیت مردود اعلامیه ای را  تحت عنوان «زمامداران امریکائی  در افغانستان باد کاشنتد، طوفان درو خواهند کرد»، به عنوان افکار بدنۀ اصلی سازمان به مردم افغانستان پخش نمودند که به تعقیب آن نوشته مدونی با عنوان " به سوی غلبۀ ساما بر اپورتونیسم و تسلیم طلبی" را به نشر رسانیده و در اختیار اعضای سازمان قرار دادند.
داکتر "غفوری" در جریان مبارزه علیه تسلیم طلبان به رفقای خود یاد آور می گردید که بدون داشتن خط فکری روشن و تشکیلات مربوطه آن،  نمی توان علیه تسلیم طلبان اپورتونیست و امپریالیست های اشغالگر امریکائی ــ ناتوئی، به نحو لازم مبارزۀ مؤثر نمود.
رفیق "غفوری" در جریان مبارزۀ حاد درونی علیه تسلیم طلبان و سنتریست های مؤید و همکار شان، پیوسته به رفقای سامائی اش یادآور می گردید که: "مبارزه میان دو خط فکری متضاد در عرصه های ایدئولوژیک، سیاسی و هم تشکیلات؛ شیوه های جدگانه را می طلبد که باید برای غلبه بر خط و تفکر انحرافی در چنین مبارزه ای، از هم اکنون آمادگی گرفت".
او ضمن تأکید بر جوهر فکری و ماهیت طبقاتی "ساما" در موضع ستمکش ترین طبقۀ اجتماعی، پایه های فکری تسلیم طلبی ملی و طبقاتی را توضیح می نمود و می افزود که سازمان ما از درون مبارزات حاد ایدئولوژیک ــ سیاسی در عرصۀ تشکیلات صیقل یافته و حراست و مراقبت از جوهر فکری و ماهیت طبقاتی سازمان ما، مسألۀ حیاتی می باشد. دفاع از آن نیز، وظیفه انقلابی تمامی اعضای اصولی سازمان است.
رفیق داکتر در جریان بحث با تسلیم طلبان می گفت که خط فکری ما مشخص و دقیق است، اگر شما از این جهانبینی به اوضاع سیاسی کشور ما می نگرید و به این اصل اعتقاد دارید، خوب؛ ورنه اسباب ضیاع وقت رفقای ما نگردید.
در شرایطی که کشور ما مورد اشغال قرار گرفته است، ما حاضر نیستم بالای ایسم ها و راه دیگری منهای راه و افکار بنیادگذاران سازمان ما با دیگران بحث و جدل داشته باشیم؛ چون که اولیت مبارزاتی برای ما  مبارزه با اشغالگران و مزدوران بومی آنان است. ما می خواهیم با بازسازی تشکیلات ضربت خوردۀ خود قد راست کرده و علیه امپریالیست های متجاوز به کشور خود به مبارزۀ مقتضی و در حد توان خویش بپردازیم.
ما در جریان مبارزات درون سازمانی خود رفقای خیلی صادقی داشته ایم که مالامال از شور و احساس مبارزاتی بوده اند و به آن اکتفاء نموده اند. ولی اندیشه های انقلابی را به مثابۀ سلاح رزم خویش به صورت آگاهانه آن، به دست نگرفته بودند. برخی از چنین رفقائی در هنگام مبارزات حاد میان دو خط فکری که در مقاطعی شدید و بغرنج بوده است، در معرض خطر فریفته شدن و جهت گم کردگی قرار گرفتند. دو باره هدایت نمودن آن رفقا در خط درست انقلابی، کار ساده ای نبوده است.
رفیق رشید غفوری در جلسات و نشست های سازمانی همواره به رفقاء تأکید می ورزید که باید شناخت و آگاهی انقلابی خود و رفقای خود را از وظائف تاریخی دفاع از ستمکش ترین طبقات تعمیق بخشیده و این وظیفه اساساً عبارت است از محو و ریشه کن کردن ستم طبقاتی و ستم ملی و ایجاد جامعۀ فارغ از ستم و استثمار و در نهایت فراجهیدن از آن محدودۀ تاریخی.
شالودۀ فکری و اعتقادی داکتر رشید چنان محکم بود که وی اندیشه های پیشرو عصر را چنان شمشیر برانی می دانست که تمامی ترفند ها و سفسطه های تسلیم طلبان منحرف در سازمان و فراسازمان در مقابل آن سلاح زنگ زده ای بیش نبود. رفیق غفوری به درستی یادآور می شد که در تاریخ احزاب و سازمان های انقلابی هر باری که اپورتونیسم و امکانات گرائی سر بیرون نموده است، یا طراحان آن درک درستی از اندیشه های انقلابی و کاربرد آن نداشته اند، یا بدان به عنوان وسیلۀ شناخت و تغییر و هدایت جامعه باورمند نبوده و از اصول آن عدول ورزیده اند.
بنابر اهمیت حیاتی آگاهی انقلابی در امر مبارزۀ رهائی بخش خلق و انقلاب توده ئی، رفیق رشید در هر شرایطی رفقاء را به افکار پشیرو بنیادگذاران ساما رهنمائی نموده و در نشر و پخش آن لحظه ای غفلت روا نمی داشت.
پس از مرگ رفیق رشید، رفقای اصولی، مصمم، استوار و باورمند او در بدنه و در جمع کادر های اصولی "ساما" در پرتو خط اصولی ایدئولوژیک ــ سیاسی و موازین تشکیلاتی سازمان پیشرو آن، بر انحرافات اپورتونیستی و تسلیم طلبی مرکزیت مردود خاطی و مماشات لیبرالیسم، مسخ فکری و انحلال طلبی مؤیدان سرگشته و سرشکسته در حواشی مرکزیت منحرف؛ غلبه نموده و درفش خونرنگ جانبازان پشیرو سامائی را در مبارزۀ رهائیبخش  ضد استعماری به اهتزاز درآوردند. مبارزۀ سامائی ها در اشکال متنوع ادامه دارد و خبر از زنده بودن سازمان و آرمان انقلابی رفقای جانباز و جانباخته از زنده یادان "مجید" و "رهبر" تا "رشید غفوری" می دهد.

یاد و آرمان این رفیق جانباخته جاودانه باد!
مرگ بر امپریالیسم و ارتجاع!

۱۳ می ۲۰۱۷