ســـروش
۲۵دسمبر ۲۰۱۷
اعتراف علنى تسلیم طلبان در ارتداد از اندیشۀ پیشرو عصر
(۲)
هیچ صیقل نکو نخــواهد کــرد
آهنـی را که بد گـوهـــــر باشد
سگ به دریای هفتگانه مشوی
چونکه تر شد پلید تـــــر باشد
به اساس تحقیات انجام شدۀ مؤسسۀ انگلیس اکسفام، یك در صد جمعیت ثروتمندان جهان برابر نیم نفوس جهان دارائى دارند. این فاصلۀ طبقاتى و نابرابرى در ایالات متحدۀ امریكا و در كشور هاى سرمایه دارى در حالى است كه ٩٠ در صد شهروندان و نفوس جهان (به شمول شهروندان کشور های سرمایه داری) فقیر تر شده اند، و در صورت ادامۀ همین روند جهانی شدن در عصر نوین (به ادعاى كله پوكان) خلاف امیدواری کاذب آن ها، فقراء فقیر تر و ثروتمندان ثرومند تر مى شوند.
حال اگر ثروتمندان اقلیت كه بر فقیران اكثریت از لحاظ اقتصادى حاكم اند و ستم مى كنند، با مقایسۀ این نابرابرى با چشم باز این پرگویان حقه باز چطور به دگرگونیها و تحولات جهان به نفع اكثریت خلق هاى گرسنه معتقد مى شوند؟ آیا چنین درک سخیفی از مسأله، خود بیرون ماندن از واقعیات نیست؟ و باز این بیرون ماندن از واقعیات، دلیل تخدیر افکار این حرافان توسط تریاک نولیبرالیسم نیست؟ این كژاندیشان کژراهه رو علی رغم این واقعیت های زنده و ملموس در مورد فقر و ثروت، تحت تأثیر این مخدر، صرف جوانبی و رنگ هائی از آن را دیده، به جهانی شدن سرمایه و منطق نولیبرالی آن دل بسته و ضمن دریافت چند پول سیاهی، به منادی بی شعور آن مبدل شده اند؟
ببینید هشت ثرومند جهان در سال گذشته با ٤٢٦ میلیارد دالر در آمد سالانه به میزان ثروت بیش از نیم نفوس جهان در آمد شان بوده و میزان ثروت شان برابر به ٣،٦ میلیارد نفر مى شود كه ٤٠٩ میلیارد دالر ثروت دارند. یك درصد درآمد ثرومندان جهان ٥٠،٨ درصد مجموعه دارائى كل جهان است. نتایج انبار شدن ثروت در دستان اقلیت محدود، فقر و گرسنگى در زندگى٩٩ درصدى ها پدیده ایست که بالأثر آن ۸۰۰ میلیون انسان در جهان از گرسنگى رنج مى برند. یك میلیارد نفر به اساس اعلام سازمان خوار و بار و كشاورزى ملل متحد از سوء تغذیه جان مى دهند. هر شش ثانیه یك كودك در جهان از گرسنگى می میرد . سالانه دو میلیون كارگر در جهان به اثر بیمارى هاى ناشى از مواد سمى و حوادث روزمره در محیط كار می میرند. نظر به گزارش سازمان بهداشت جهانى سالانه نیم میلیون زن حامله در اثنای ولادت و امراض ناشى از بیمارى های مرتبط به آن مى میرند.
دو صد و پنجاه میلیون كودك بدون شناسنامه حتى در کنار جاده ها و خیابان ها تولد مى شوند و فاقد هر نوع امتیازى هستند. و یكصد و پنجاه میلیون كودك در كار هاى شاقه مشغول کار اند. در حدود یك میلیون كودك سوری شش میلیون كودك عراقى و دو میلیون كودک افغانى از اثر جنگ هاى تحمیلى ویرانگر جهان امپریالیستی سرگردان و بى خانمان و به آسیب هاى گوناگونى از آزار جنسى، خیابان گردى، تن فروشی، قاچاق شدن و شركت اجبارى در جبهات جنگ تحمیلى، به مرگ رو به رو هستند.
مین هاى كاشته شده كه از جانب امپریالیسم ذریعۀ جنگ سالاران کاشته مى شود، در حدود شصت كشور جهان از آن رنج مى برند وهر روز صد ها نفر قربانى این مین ها مى شوند. در کشور خود ما در فردای شکست سوسیال امپریالیسم اشغالگر روس حدود ۳۶ میلیون ماین توسط اشغالگران روسی، بی وطنان وجدان باختۀ "خلقی ــ پرچمی" و مزدوران اخوانی کاشته شده به جای مانده بود. پس از آن، ساحات باز هم بیشتری از کشور ما توسط تنظیم های متحارب اخوانی، طالبان مزدور، اشغالگران امریکائی ــ ناتوئی، نظامیان دولت مستعمراتی کابل و داعشیان ماین گذاری شده است. از چهار دهه قبل تا همین امروز این ماین های کاشته شده در اکناف کشور از غیرنظامیان افغان شامل کودکان، زنان و مردان قربانی گرفته و مردم بی گناه ما از شر کابوس هولناک آن رهائی ندارند.
امروز شصت و پنج میلیون انسان آواره و مهاجر از اثر جنگ افروزى امپریالیسم امریکا و سائر دول امپریالیسى در سراسر جهان سرگردان و پریشان اند.
اینست سیماى واقعیت و چهرۀ واقعی جهانى كه به قول این شارلاتان ها در گذشته براى مدتى روابط و مناسبات بین المللى بیشتر بر پایهٔ ایدئولوژیك و نزدیكى هاى خطی استوار بود، حال جاى آن را " منافع مشترك " گرفته و بسیاری از " تقابلات " به "تعاملات" جای عوض نموده اند؛ اینست "منافع مشترك" میان کار و سرمایه، میان فقیر و غنی، میان تاراجگر و تاراج شده در متن "تعاملات" جدید ادعائی عناصر خودفروختۀ دنی در "عصر نوین". این ادعای مسخره و پوچ، صرف مبین دنائت و خیانت تاریخی این پست فطرتان است و بس! این به قول زنده یاد احمد شاملو، یاوه است، یاوه، یاوه!
این سفسطه گران یاوه گو كه جیب شان از سكه هاى سبز و سرخ پُر و تنور شان از آتش جهنمى اشغالگران"جهان سرمایدارى" گرم است، در کمال بی آزرمی و ناحق به خود برچسب «سازمان آزادیبخش مردم افغانستان» "ساما" را مى زنند. این گمراهان درست مى پندارند و می پذیرند كه هر از گاهى منافع كشور هاى امبپریالیستى غربى و شرقى شامل پوتین در ماسكو و شى جین پنگ در بیجینگ، از "تقابلات" به "تعاملات" رسیده و این خون آشامان غارتگر با تقسیم ثروت هاى ملل كنار هم مشترکاً به غارت و چپاول، قتل و كشتار بیرحمانهٔ خلق ها مى پردازند. به رغم شیادی و شیطنت مداح اعلامیه نویس هرزه گوی، حاکمان فعلی چین با بلندپروازی های توسعه طلبانۀ امپریالیستی شان، نه رهبران "حزب كمونیست"، بلكه به حیث هم پیمانان جهان سرمایه و همتایان اربابان امریکائی و اروپائی شما تسلیم طلبان منحرف، چهره عوض نموده اند.
به قول بزرگان بگذار كه به اجنه و شیاطین و ارواح خبیثه، هیولاى مهیب اجازه دهیم كه آزادانه ابراز عقیده كنند و علف هاى سمى جوانه زنند و به تعداد زیادى رشد كنند تا مردمی كه تازه از وجود این عوامل پلید بى خبر اند، دست به كار شوند و آن ها را از میان بردارند، مى توانید بهتر نابود شان كنید، تنها هنگامی كه به علف هاى سمى اجازه دهید كه از خاك جوانه زنند، مى توانید ریشه كن شان كنید، مگر دهقانان هر سال چندین بار خیشاوه نمى كنند؟
این هدایت مبارزه به سوى پیروزى است. منادیان وطنی لیبرالیسم و نئولیبرالیسم، دشمنان فکری و طبقاتى، مرتجعان، منحرفان، تجدیدنظر طلبان، تسلیم طلبان و... منافع حقیر كور شان كرده، برترى و حقانیت مطلق فلسفه و امر پرولتاریا را بر بورژوازی نادیده مى گیرند. این کوراندیشی در حالی است که وجود طبقات و مبارزهٔ طبقاتى یك واقعیت عینى یعنى مستقل از اراداه انسان است، یعنى مبارزۀ طبقاتى اجتناب ناپذیر است.
به این ادعای فریبندهٔ توجه کنید که می گوید: «در چنین دنیائى هیچ كشورى نمى تواند اطرافش دیوار بكشد و یا در انزوا دوام آورد، وابستگى ها دیگر وابستگى هاى یكطرفه نبوده بل بدرجاتى متفاوت وابستگى جهانى نیز مطرح مى باشد ، در این دنیا قطع وابستگى و مناسبات بین المللى بزرگ ترین قدرت هاى سرمایه دارى را نیز به زانو در مى آورد.»
پذیرفتن روابط عادی و داد و ستد میان دول و کشور های دارای نظام اجتماعی ــ اقتصادی متفاوت، از جملۀ بدیهیات است. این چیزیست و وابستگی دول ضعیف و تحت سلطه به دول قوی مهاجم و غارتگر، چیز دیگری. طرح مسأله به گونۀ اعلامیه نویس شعبده باز، علاوه بر شیطنت وی، اعتراف بر پذیرفتن یوغ اسارت امپریالیسم متجاوز و غارتگر بر دوش نحیف خودش و باند تسلیم طلبش است. این حاكى از آن است كه این غلامان حلقه به گوش از فرط شیفتگی، در كمال وقاحت و كاسبكاری در صف دشمن خزیده اند، ننگ وابستگى را قابل قبول و مقبول دانسته و امروز آشکارا سر از درون ساختار هاى مستعمراتی امپریالیسم بدر آورده و ضمن پس مانده خواری و ریزه خواری از بقایای خوان کثیف امپریالیسم، برده وار براى خلق هاى جهان وابستگى را یعنى بردگى بدون قید و شرط را توجیه مى كنند. این منافقان هرزه درا در عین ارتکاب خیانت و خباثت و حین تقابل با اندیشه هاى زنجیر گسل جانبازان و خون هاى سرخ سرو قامتان انقلابى ما و رهبران سترگ آزادهٔ "ساما" و سائر جانبازان انقلابی کشور، متاع بُنجُل خیانت ملی و تاریخی خود را ریاکارانه به نام "ساما" در بازار تقلب عرضه می کنند.
مگر این شیادان كر و لال بودند كه خلق افغانستان طى حدود چهار دهه از وابستگى خلق و پرچم گرفته تا مزدوری دولت خیانت پیشه در ۱۶ سال اخیر که شما مدعی "اصلاح بنیادی" آن هستید، نظام هاى دست نشاندۀ سوسیال امپریالیسم روس و امپریالیسم جنایت گستر امریکا، چه مصیبت هاى وابستگى را تجربه نموده و در نتیجۀ آن چند میلیون قربانى وعدهٔ کثیری از نفوس كشور معلول و زخمى و آواره شده اند، کشور عزیز ما ویران و هنوز كه هنوز است از فرزندانش قربانى مى گیرند. اگر نابینا و کر نیستند، باید دیده و شنیده باشند که در افغانستان،عراق، سوریه، لیبیا، یمن و... چه تعداد بى خانمان، آوراه، و قربانى امیال شوم جهان سرمایه شده اند، و كشورهاى شان به تل خاكى مبدل شده است و خلق های دربند آن کشور ها درد وابستگی را تا اعماق وجود شان احساس کرده اند؟
این موش مردگان با کارنامه و تاریخى ننگین، و به پشتیبانى از استعمار و امپریالیسم و نظام برده منش، لباس مندرس به تن كرده اند، و تمام پلشتی دوران ننگین بردگى را به رخ خویش مالیده و گویا نجات و بیرون رفت تمام مصائب وارده را به دست باد سپرده و خود را ناجى عالم بشریت و فیلسوفان جهانى شدن می دانند و وابستگى را اکسیر نجات بشر مى پندارند. این هرزه گویان در عالم خیال چنین می پندارند که گویا به سبك نوینى دست یافته اند و احكام و فرامین وابستگى و جهانى شدن و هزار و یك نسخه از مضحكه های دیگر را تجویز مى فرمایند. ولی بی خبر از این كه مدت ها است كه این لکه های ننگین از صفحۀ تاریخ مبارزات سازمان ازادیبخش مردم افغانستان "ساما" زدوده شده و به جایگاه اصلی شان تقرب یافته اند. این لکه های ننگ در هر مردارئی كه چون کرم به چپ و راست دلخواه خویش می لولند، در صف دشمنان خلق افغانستان لولیده و به حواله و نوالۀ امپریالست ها مشغول لجن خواری اند.
فقر و ثروت دو روى یك سكه اند. ثروت در جامعه در دست اقلیت بسیار انگشت شمارى انباشته شده كه حاصل دسترنج اكثریت زحمتكشان است كه چیزى براى بقاء و زنده ماندن به جز فروش نیروى كار جسمى و فکری خود ندارند. این استعمار و استثمار و ارتجاع است كه دست به دست هم داده و به وسیلهٔ بنگاه های تبلیغاتى توسط مزوران خود جهانی سازى سرمایه و فقر، وابستگى، دگرگونى از نوع " دموكراسى قلابى" را تبلیغ مى كنند و به تداوم حیات ننگین شان با نوشیدن خون خلق ها و تجاوز به خاك کشور ها و جان خلق هاى جهان ادامه دهند.
سرنگونى امپریالیسم و استعمار و رسیدن به جامعهٔ بری از ستم، استثمار و استعمار، نه یك امر خود به خودى است، بلكه حاصل پراتیك آگاهانه و سازمانیافتهٔ كلیه گوركنان نظام سرمایه دارى در سراسر جهان " یعنى كارگران و دهقانان و سایر زحمتكشان" است. در این نبرد تاریخی، نیروى پیشرونده و آگاه، بدون توجه به تزلزل، زیانکاری و ارتداد خرده بورژوا های بی ثبات و متلونِ پناه برده به دشمن؛ باید سهم و وجیبۀ تاریخی خویش را در امر رهائی توده های تحت ستم از قید اسارت بردگی استعمار و ستم و استبداد طبقاتی ارتجاع حاکم و سپس ترقی به سوی رفاه و آسایش زحمتکشان ستمکش اداء نمایند.
این اوصاف در وجود اعضای صادق، استوار، ادامه کار، جمعگرا و متعهد سازمان آزدیبخش مردم افغانستان "ساما" سراغ می شود. آری! تاریخ این رسالت میراث داری و پرچم داری سازمان پرافتخار "ساما"را به این راست قامتان استوار، دلیر و نترس "سامائی" سپرده است، نه به این مرتدان، تسلیم طلبان و انحلال طلبان مسخ شده ای كه به قول زنده یاد «قیوم رهبر»، سر از گریبان استعمار کشیده و با مالیدن تشتی از قیر به صورت خود، در سیاهی ناپدید شده و قدمگاه خود را گم کرده اند.
به رغم ارتداد، انحراف، عقبگرد و ارتجاع کلیه مسخ شدگان، تاریخ و همراه آن کاروان پیشروندۀ گُـردان های پیشتاز و بشریت مترقی آهنگ ترقی دارد و به پیش می تازد. از کاروان ماندن همراهان و این کاروان پیشرونده را همراهی نکردن؛ هیچ عذر، بهانه و توجیهی نمی طلبد. آنانی که با سد شدن موقتی، از آهنگ این پیشروی می کاهند و یا انرژی آن را به هدر می دهند و یا از یمین و یسار در سر گردنه ها به داشته های این کاروان دستبرد می زنند؛ در انتظار مؤاخذه و پرسش تاریخی باشند!
مرگ بر امپریالیسم و ارتجاع!
مرگ و نفرین ابدی بر تسلیم طلبان مرتد خادم استعمار باد!
زنده باد انقلاب و آزادى! مرگ بر تسلیم طلبی!