فـــائـــــق رستــاقــــی
۰۳ جـــــولای ۲۰۱۷



ائتلاف سه جنایتکار خائن به میهن و مردم زیر بیرق امپریالیسم اشغالگر

دولت نامنهاد و متشتت "وحدت ملی" در ادامۀ اشغالگری امپریالیستی کشور ما، مثل سلفش محصول تجاوز و اشغال نظامی امپریالیسم است. این دولت و عمال میهنفروش جهادی ــ تکنوکرات و ملیشیائی آن، متشکل از جنایتکاران و ناقضان بزرگ حقوق بشر در چهار دهۀ اخیر کشور است؛ جانیان و مرتجعان خودفروخته ای که جز سودای نفع شخصی و زر اندوزی به بهای خیانت ملی، قرابتی با مردم ستمزدۀ کشور و فکری  در مورد درد ها و مصائب مردم و کشور در سر ندارند. مردم بلاکشیدۀ افغانستان طی این چهار دهۀ گذشته، هم حاکمیت خونین و هم جنگ و صلح این خون آشامان  و ددمنشان را تجربه کرده اند.

این دولت در نتیجۀ فقدان اصالت و صبغۀ ملی ــ مردمی، خود فروختگی و مزدوری اش به بیگانگان متجاوز و تضاد منافع این متجاوزان و نزاع قدرت میان جناح های تمامیت خواه و فزونخواه آن و فساد ذاتی این موجود ناقص الخلقۀ مستعمراتی؛ از همان بدو تولد نامیمونش مفلوج، مستأصل و وحدتی صوری برای فروپاشی بوده است. در ادامۀ استیصال ناشی از عوامل فوق، به دنبال حادثۀ انفجاری و انتحاری روز چهارشنبه دهم جوزا در چهارراهی زنبق و پیآمد های آن که منجر به کشته شدن ۱۵۰ تن  و زخمی شدن صد ها باشندۀ دیګر کابل و ویرانی شد؛ تضاد  و نزاع قدرت میان جناح های ارتجاعی و خودفروختۀ این دولت مزدور اشغالگران اوج تازه ای یافته است.

طبق گزارش های درز کرده به بیرون، جناح تمامیت خواه دولت مزدور به دنبال این حوادث خونین که ظن دست داشتن آن در این حوادث می رود، به ابتکار خادیست و جلاد کهنه کار حنیف اتمر، از "کارت سبز" و "کارت آبی" در میان ارگان های دولت به ویژه ارتش، پولیس و امنیت ملی پوشالی حرف زده و در صدد تشخیص و تصفیۀ این نهاد ها بر پایۀ قومی است. مراد از "کارت سبز"، افراد متعلق به ملیت پشتون در این ارگان ها است و "کارت آبی" هویت قومی افراد غیرپشتون این نهاد ها را علامت می زند. در عین حال تمامیت خواهان دولت مزدور کابل با برچیدن خشونت آمیز خیمۀ تحصن معترضان مربوط به جناح مرتجع اخوان فزونخواه جمعیت و شورای نظار، تحرک و اعتراض به اصطلاح مدنی آنان را نقش بر آب کرده و با تهدید معترضان برای کشاندن آنان به دادگاه به اتهام "اخلال گری"، خواست تا صدای "حق طلبی" آنان را خاموش سازد.

در مقابل این تمامیت خواهی، انکار و حذف از جانب جناح مسلط در دولت ساخته و پرداختۀ اشغالگران امریکائی و ناتوئی، سران حذف شده و به حاشیه رانده شدۀ اقلیت های مرتجع قومی غیرپشتون که خود و اسلاف شان، همانند کرزی، غنی، اتمر، گلبدین، احدی، سیاف و غیره، در وفاداری، اخلاص و خدمت به استعمار و امپریالیسم ــ این عامل مرگ و تباهی مردم افغانستان ــ پیشقدم بوده اند؛ برای احراز مقام و قدرت دست به تحرکات تازه ای زدند.

طبق اخبار، اخیراً سه تن از این خودفروختگان به حاشیه رانده شده که هر کدام در جنایت، قتل، خونریزی، بربادی، بی ناموسی و وطن فروشی شهرۀ آفاق اند، در عشرتگاه جنگسالار رانده شده(عبدالرشید دوستم) در ترکیه معجون و مرکبی را شتابزده و شب در میان به نام «شورای عالی ائتلاف برای نجات افغانستان» اعلام کرده و با چهره های ظاهراً متبسم که در عقب آن خشونت و عطش خون نمایان است، دست خون آلود مؤدت با هم داده اند.

این دست های خون آلود در پی اعادۀ قدرت از دست رفته اند و آن را در اولین اعلامیۀ این شورای حذف شده ها به وضاحت می توان دید: در این اعلامیه، «شورای عالی ائتلاف» با لابه و زاری از غنی تمامیت خواه التماس می نماید تا "به صلاحیت معاون اول رئیس جمهوری در روشنائی قانون اساسی و صلاحیت ریاست اجرائی و معاونین آن که در چارچوب توافقنامۀ دولت وحدت ملی تسجیل شده، احترام بگذارد." یعنی صلاحیت و وظائف دوستم و محقق را اعاده کرده و بر سر توافق خود با عبدالله در مقام ریاست اجرائی دولت خیانت ملی، باقی بماند.

در همین اعلامیه این شورای مفسدان فی الارض از اشغالگران ناقض استقلال افغانستان تقاضای مسخره و احمقانه ای دارد: این شورا از "امریکا و متحدانش" و "روسیه و متحدانش" می خواهد "با رعایت اصل بی ‌طرفی و استقلال افغانستان برای امنیت و مهار تروریسم بین‌المللی با مردم افغانستان همکاری کنند."

مسخره این که این مزدوران در عین مستعمره بودن کشور و حضور نیرو های اشغالگر و پایگاه های نظامی آنان، از " بی ‌طرفی و استقلال افغانستان " دم می زنند. در حالی که عالم و آدم به شمول مردمان کشور های با دول اشغالگر معترف اند که کشور ما مستعمره و در اشغال امریکا و ناتو است، این مزدوران بی آزرم اوج وقاهت را به نمایش می گذارند. و باز از اشغالگران ناقض استقلال افغانستان و سائر دشمنان اساسی مردم ما می خواهند که اصل بی طرفی و استقلال کشور ما را رعایت کنند. این مزدوران وجدان این را ندارند که در روشنائی حقایق ملموس معترف باشند که همین امریکا و ناتوی متجاوز خود مصداق افراطیت و تروریسم بین المللی و تروریست پرور اند. مگر همین اکنون تروریسم  امپریالیست های اشغالگر و مزدوران شان در کشور ما افسارگسیخته عمل نمی کند؟

مردم ستمکشیدۀ افغانستان طی سالیان متمادی در تحت حاکمیت خونین و بربادگری این خون آشامان؛ شاهد وحدت، ائتلاف، شورا سازی، جنگ و صلح این جنگسالاران شریر و خونریز  و دهاره های وحشی و دهشت افکن ارتجاع قومی پشتون و غیرپشتون بوده اند. این جنایتکاران نه در گذشته و نه هم حالا اندیشه و وسواسی در مورد حق حیات مردم و آلام آنان نداشته اند. زمانی که منافع پلید شخصی اینان اقتضاء کرده است؛ با هم جنگیده اند، زمانی دیگر دور صفرۀ استعمار یکدیگر را برادر نامیده و صف بسته اند و زمانی هم حق تلف یا حق طلب شده اند.

نه جنگ اینان و نه صلح اینان ربطی به توده های بی حقوق پشتون، تاجیک، هزاره، اوزبیک، ترکمن، هندو و مسلمان این کشور ندارد. از گذشته تا حالا توده های ناآگاه "خودی" گوشت دم توپ و سیاهی لشکر، و "غیرخودی"ها قربانی سبعیت و خون آشامی، بی ناموسی و انتقام کور گلبدین، سیاف، ربانی مسعود، فهیم، عبدالله، عطاء نور، قانونی، مزاری، محقق، خلیلی، دوستم و سائر جنایتکاران مربوط به ارتجاع قومی بوده است.

این برای توده ها، هواداران ناآگاه، جوانان سلاح به دوش این جنگ سالاران جنایتکار خادم اشغالگران از هر قوم و ملیتی مهم است تا بدانند که دنباله روی از این جباران، این بار نیز مثل گذشته توده های "خودی" و "غیر خودی" را باز گوشت دم توپ و قربانی این جنون جنگی و حرص و آز سیری ناپذیری این فرعونان روزگار خواهد ساخت. بین این ستمگستران و توده های ستمکش اقوام و ملیت های برادر کشور، غیر از زبان دیگر هیچ چیزی مشترک نیست، جنگ و صلح اینان جنگ و صلح مردم نیست و داعیۀ عدالت خواهی و حق طلبی توده ها با داعیه و سهم خواهی این جباران در خدمت استعمار، یکسان نیست.

امروز در افغانستان به عیان دیده می شود که جامعه به ستمگر و ستمکش تقسیم شده است. تفاوت بین توده های مردم با این خونخواران تفاوت طبقاتی، تفاوت بین ستمگر و ستم کش است. مردم باید در این زمینه آگاه شوند تا این تفاوت و مرز را بدانند. فقط آنگاه است که دیگر چون ابزار منفعل به نام قوم، خون، زبان، فرهنگ و مذهب؛ سیاهی لشکر، گوشت دم توپ و قربانی ارتجاع خودفروختۀ قومی ــ مذهبی و ــ بدین وسیله قربانی شکار امپریالیسم ــ نخواهند شد.