گزارشگر خروش رعد
۱۶ اکتوبر ۲۰۱۷
كنفراس امنيتى چاکران استعمار در اوج ناامنى در کشور و هرات
هستند افراد معلوم الحالی از جاسوسان و خودفروختگان و شيادان نكاتى پوش (سپنتا و مرادیان) دو غلام بجه همراه با جمعی از خودفروختگان دیگر و رامشګران سیاسی استعمار كه در هفده سال تمام سر بر پاى امپرياليسم متجاوز سائيده و خم نموده اند، گدی هائی كه به امر ارباب شان هميشه کوک شده و به حرکت می آیند. این خيمه شب بازان صحنه هائى را براى مصروف نگهداشتن خلق ما و مغشوش ساختن ذهنيت هاى نوجوانان ما هر از گاهى به نام گفتگو هاى ميز هاى مدور كه خود به دور آن نشسته و به ذکر چرندياتی می پردازند، سرهم بندی می کنند. این خیل خودفروخته و جواسیس معلوم الحال استعمار در عین حال، گردهم آئى و نشست و برخاست هائى را با نمايندگان سرويس هاى استخباراتى منطقه و جهان به دستور اشغالگران امريكائی و شرکاى جرمش سر و صورت داده و مى دهند.
اين بار هم این نواله خواران استعمار بر روال پنج سال گذشته، به نام ششمين به اصطلاح كنفراس امنيتى در ولايت هرات با حضور هفده نماينده و جاسوس از كشور هاى ايران، امريكا، سازمان ناتو، سازمان ملل، پاكستان، روسيه، هند، تاجكستان و... به اصطلاح "كنفرانس امنيتى؛ در شهر هرات برگزار و کرده و از بابت این خاک به چشم مردم زدن، از اربابان اشغالگر شان حواله و نواله دریافت کرده و مشت دالرى هم به عنوان پاداش در ازای هر بار رقصیدن، از دونر ها گرفتند.
این در حاليست كه زندگی روزمرۀ مردم مظلوم و اسیر افغانستان از بابت كشتار، ستمگری، نامنی، دزدى و غارت و تجاوز وحشيانۀ امپریالیست های اشغالگر امریکا و ناتو و عُمال پليد آنان چون نظامیان و نیرو های ستمگر امنیتی ، زورمندان جهادى و تكنوكراتى در صف دولت مزدور کابل، مافیا و اجیران طالبى و داعشى اشغالگران، آغشته با خون و مصیبت است. این مردم طی ۱۶ سال اشغال کشور؛ درد، رنج و عذاب دردناكى را از دهشت، وحشت و بربريت اشغالگران و جانيان مزدور و غلامان مزدبگير بر پيكر زخمى خود حمل مى كنند. مردم ما از کلیت نظام و سيستم ضد ملی و ضد مردمی ئی كه از درونش فرسوده و در ذاتش گندیده است و از لحاظ صلاحیت و اِعمال قدرت، تا آن حدی پوشالی است که توان ادارۀ يك حكومت محلى را با تمام پرسونل و ساز برگ نظامی اش ندارد؛ و در اکثر موارد همین مزدوران و باداران اشغالگر شان عوامل ناامنی و ده ها مصیبت وارده بر مردم تحت ستم کشور ما اند؛ عمیقاً ناراض، منزجر و متنفر هستند.
با توجه با اين وضعيت ناگوار و به راه انداختن هرج و مرج و ناامنى در سرتاسر كشور، مردم بلاكشيدۀ ما با مشكلات عديده ئی دچارند. این مردم از یک سو با خلق كردن تفرقه و جنگ هاى روانى، به نام قوم، زبان، مذهب توسط اشغالگران و نوکران زرخریدش و از جانب دیگر با انفجار و انتحار و استعمال ساز و برگ مخرب نظامى توسط پليدترين و كثيف ترين مزدبگيران طالبى و جهادى و داعشى مواجه استند. این دسته های شریر و خونریز اخیر الذکر به كشتار بى رحمانۀ مردم بي دفاع ما، به تجاوز به مال، جان و ناموس شان و به ویرانی کشور دست می زنند. همين امروز پنج برادر را از يك خانواده گروه مزدور و آدمکش طالبان در ولسوالى غوريان در چند كيلومترى پاسگاه هاى ايران، در حالی كه نمايندۀ آخنديزم (سفير) ايران "بهرامى" در كنفراس به اصطلاح امنيتى مزدوران اطلاعاتی امریکای تجاوزکار در هرات اشتراك داشت، به دستور عمامه به سران ايران، تيرباران كردند.
در چنین حالي كه خون در تن اين مردم خشكيده و اين جنگ هاى تحميلى و تجاوزکارانه توسط سردمدار امپرياليسم و استعمار غرب، متحدان و مزدوران شان در تمام نقاط كشور جريان دارد، و حتی اطراف شهر هرات مانند ولسوالى هاى غوريان، شیندند، گلران، رباط سنگى،كهسان كه همسرحد با كشور آخنديزم ايران است، نیز از اين بازى هاى نظامى در امان نيستند.
سر و صورت دادن چنین جلسات پر مصرف تجملی و نمایشی در "قلعۀ اختيارالدين" شهر هرات توسط غلام بچگان امپریالیسم، نمک بر زخم مردم پاشیدن است. همین ها كه ديروز در مسند همين قدرت و حاكميت قرار داشتند، و در ارگ غلام شاهى پست وزارت خارجه و مسؤولیت شوراى امنيت را به اصطلاح در يد بى توان شان داشتند، دار و ندار ملك و ملت را طی پیمان نامه ها به اجانب، يك شبه فروختند؛ حال در کمال بى شرمى، در حالي كه با خيلى از رؤسای مرتجع دول اشغالگر و متجاوز، و یا متحدان و جاسوسان شان، در هرات تجمع نموده، و با زبان لال شان از كاركرد هائى از آوردن به اصطلاح دموكراسى قلابى وارداتى توسط باداران شان، به جرنديات پرداخته و خواهان ريزه خوارى بيشترى از پس مانده های سفرۀ استعماری هستند. در این گردهمآئی مزدوران و جواسیس اطلاعاتی استعمار در "قلعۀ اختيارالدين" شهر هرات، غلام بچۀ دیگری که هم سلك اسپنتا و در خیانت ملی، خود فروشی و وطن فروشی کمتر از اسپنتای خائن نیست، نیز خود را همه کارۀ مورد نظر اشغالگران امریکائی نشان می داد. این خرمهرۀ گردن استعمار همان شخص منفور "داؤود مرادیان"، به اصطلاح رئیس انستیتوت مطالعات ستراتیژیک ادارۀ مزدوران ارگ نشین کابل، است.
كدام وجدان پاك در مهين عزيز ما چنين فيصله ها و گفتگو هاى يك جانبۀ امنيتى نه بلكه استخباراتى، با حضور امپریالیسم و نوکرانش و جاسوسان سازمان هاى بين الملى از كشور هاى منطقه كه هميشه آرامش هم وطنان عزيز ما را برهم مى زنند و عمل روز مرۀ شان با کشتار، تجاوز و غارت همراه است، مى پذيرد؟؟؟ اين سکتاريست ها و غلام بچگان نكتائى پوش اشغالگران امپریالیست با سفسطه گوئی شان کور خوانده اند؟ مگر اين مردم هيچ شناختى از اين پاداوان "خوش اندام" . مهره های سوختۀ استعمار كه صرف رامشگرى شان براى ارباب شان جالب است و هيچ به درد کشور و مردم نمى خورند، ندارند؟ نه خير! مردم بیدار و رنج ديدۀ ما این مهره ها را خوب می شناسند و خوب مي دانند كه در اين مركز تجمع جواسیس شناخته شدۀ استعمار و ارتجاع، نمايدگان و جواسیسی از هفده كشوری كه در هرج و مرج و نا امنى و به خاك و خون نشاندن مردم ما، و در فاجعه و بحران آفرينى قطعاً دخيل هستند، تجمع نموده اند. مردم ما به تجربه دریافته اند و واقف اند که اشغالگران با صرف مبالغی دالر و یورو، شیادان و شعبده بازانی از قماش "اسپنتا" و "داؤود مرادیان" را به روی این چنین صحنه های نمایش می فرستند که با شیادی و شعبده بازی شان حضور برهنۀ تجاوزکارانۀ اشغالگران همراه با جنایات بیکران آنان و مزدوران بومی شان ــ از جمله گسترش ناامنی ــ را پرده پوشی مي كنند.
این در حالی است که مردم ولایت هرات اعتقاد دارند كه برگزاری این گونه نشست های استخباراتى و تجمع جواسیس دول و سازمان های متجاوز و بحران آفرين طى پنج سال گذشته با جذر و مد هایش، سودی نداشته است. ششمین جلسۀ امنیتی این مزدوران مفسد، كمرنگ ترين تجمع و نشت این جواسیس در اين چند سال به شمار مى رود. علاوه بر آن، به دلیل آن که پول هاى هنگفتى را كه ساليان پار غرض برگزارى چنين جلسات، این برگزار كنندگان به جيب مى زدند، امسال پادوان داخلى و نمايندهاى استخباراتى دولت هاى منطقه علاقه و حضور ناچيز داشتند. از این بابت و به نسبت دریافت دالر های کمتر، برگزار گنندگان قوله كشيدند و به صورت عکس العملی، ارگ غلام شاهى و اربابان خارجى شان را متهم به خلق ناامنى و دموكراسى تحميلى و... نمودند.
بدبختانه شهروندان ولايت هرات طى چهار روز متواتر در برگزارى نوبتى اين جلسۀ رؤساء و مخبران كشور هاى عمدتاً متجاوز و مداخله گر، با مشكلات عديده ای، از راه بندان گرفته تا ممنوعيت رفت و آمد به كار و بار و زندگى، مواجه بوده اند.
رنگین غلام بچه که از حرافان و شیادان دیگر این نشست بود، پس از سال ها نوکری به امریکای متجاوز و خیانت به میهن و مردم، در این نششست جواسیس، "دموکراسی کنونی در افغانستان" را «تحمیل» شده عنوان کرد.
اسپنتای خرفیلسوف كه در سال ٢٠٠٨ در ارگ غلام شاهى به حيت وزير خارجه و مشاور امنيت با برادر و برادر زاده و اودرزاده اش مصروف دزدى و غارتگرى و تجاوز به مال و جان و ناموس مردم بودند؛ اسپنتا آن زمانی که قاتلان امریکائی در عزيز آباد شیندند با بمباردمان عمدی بمب افگن هاى امريكائى جان شرين ١٢٦ تن از غیر نظامیان مظلوم افغان به شمول زن، مرد و طفل را در يك روز گرفتند و خلقی را به ماتم نشان دادند، مگر در میخ و زنجیر وزارت خارجه به خواب رفته بود؟ مگر این ابله و یا شیاد به گفتۀ خودش، شاگرد "مکتب فرانکفورت" در آن زمان در پُست وزارت خارجۀ همین رژیم مستعمراتی نصب شده توسط اشغالگران امریکائی و ناتوئی، نمی دانست که کشتار ۱۲۶ تن از توده های غیر نظامی مظلوم و ستمکش، با اساسات دموکراسی جور درنمی آید؟؟؟ چرا آن زمان بر کشتار این توده های زحمتکش توسط باداران امریکائی اش اعتراضی نکرد و دموکراسی وارداتی امریکائی را قلابی و تحمیلی نخوانده و زیر سؤال نبرد؟ حال كه اسپنتای نمک حرام قدرت و فرصت نشستن به کرسی وزارت پوشالى را از دست داده است و چون مهرۀ سوخته از نظر ارباب امریکائی افتاده است، بعد از نه سال با بى شرمى از زورگوئی ها و تهدیدات امریکا، از دموكراسى تحمیلی باداران امریکائی اش پرده برداری كرده و چنين به سفسطه گوئى و بی حيائى پرداخت. با این دیر فهمی، اسپنتای خائن یا خرفهم است، یا شیاد و منافق!!!
"امریکا پس از بمبادمان بزرگ در روستای عزیزآباد شیندند هرات در سال ۱۳۸۷ ش از حامد کزری خواست که این حمله را محکوم نکند، زیرا با کاهش کمک های امریکا به افغانستان منجر خواهد شد..... آن ها حتی نماینده سازمان ملل را هم تهدید کرده بودند که اعلان کنند، فقط چهار غیر نظامی کشته شده و متباقی طالبان بودند. در حالی که در این بمباردمان، بیش دو صد تن که زنان و کودکان در میان شان موجود بودند، به شهادت رسيدند."
مرادیان این مهرۀ همجنس گرای استعمار امپریالیستی ریسمان را دراز هموار کرده و قصد پر کردن کیسه اش با دالر های باداران را دارد. او مدعی شد که: «... هنوز ما گفت و گوی جدی را شروع نکرده ایم، چه برسد به این که تفاهم ایجاد کنیم». به قرار گفتۀ اين همجنس باز، صد سال كار دارد تا به تفاهم برسند و اين كنفراس به نتايج بعد از صد سال خواهد رسيد!؟
شرم باد بر شما مزدوران مكار امپرياليسم اشغالگر كه مردم ما را به تمسخر مى گيريد!
مرگ و نفرين مردم شجاع ما بر اسپنتا ها و مردايان ها این غلام بچگان استعمار باد!
اين بود چگونگى به اصطلاح كنفرانفس و گفتگو هاى امنيتى در شهر هرات كه این روز ها توسط جاسوسان چندين كشور اروپائى، پاكستانى، ايرانى و منطقه و دو خودفروختۀ معلوم الحال وطنی برگزار شده بود.
این یک نیاز مبرم است که برای آوردن امنيت و آرامش واقعی، فرزندان صديق اين كشور از دانشمندان، انديشوران، آزاديخواهان و همه مبارزان و دادگستران خلق آزادۀ افغانستان اجتماعاتی را به وجود آورند و در متشکل ساختن يك جبهۀ متحد كارآ، كار و پيكار مبارزاتى شان را در بيرون راندن اجنبيان متجاوز سر و سامان بخشند و با يك سازماندهی و بسیج سراسری مبارزان و خلق بي دفاع خود، انقلابى مردمى را عليه اشغالگران و نظام فرسودۀ مافياىى و كليۀ نيرو هاى مزدور به راه انداخته و تمام ساختار هاى وحشت و بربريت استعما و ارتجاع را از بنياد براندازند و استقلال ملی، صلح پایدار، دموکراسی توده ئی، آرامش، رفاه و ترقی اجتماعی را به مردم جفادیده و کشور ویران خود به ارمغان آورند .