پـــردل روســتــائــی
۱۱ اکتوبر ۲۰۱۷
تبعات ادامۀ اشغالگری امپریالیسم در افغانستان
درست هفده سال قبل در هفتم اکتوبر٢٠٠١ م عده ای از وطن فروشان تاریخ زده و جنایت پیشه (اعم از تنظیمی های جهادی، طالبی، خلقی و پرچمی، افغان ملتی ها، تکنوکرات های فراری غربی، روشنفکران فرُصت طلب ، باند های تباه کار مافیائی، قاچاقبران مواد مخدر، جنگسالاران و سودخواران نوکیسۀ دلال کمپرادور،...) در همکاری و همراهی ده ها هزار نیروی مسلح امپریالیست های متجاوز با تجهیزات پیشرفتۀ جنگی در سایۀ بم افگن هایB-52 و بمباردمان های وحشیانۀ قراء و قصبات، با هیاهوی اغواګرانۀ شان، بر کشور مخروبه و مردمان دردمند این سرزمین مسلط شدند. امپریالیسم امریکا با طراحی حملات ١١ سپتمبر٢٠٠١ بالای ساختمان های مرکز تجارت جهانی و با تحمیق اذهان عامۀ جهانی در رابطه با ماهیت تجاوز و رسیدن به اهداف استعماری و تسلط مستقیم بر منابع طبیعی، استفادۀ سوء از موقعیت جیوپولیتیکی منطقه، کنترول بر بازارهای مواد خام و پختۀ رقبای امپریالیستی اش، و استثمار نیروی انسانی، دستیابی به کار ارزان، انحصار تولید و بازار، کسب سود و تولید ارزش اضافی، و تأمین منافع امپریالیستی با تراشیدن بهانه های واهی همراه با صحنه سازی های مزورانه، فصل تجاوز و غارت قرن را در بامداد قرن بیست و یک میلادی باز نمودند. اشغالگران تاراجگر امریکائی و متحدان شان مشترکأ در غارت و چپاول همه هستی این سرزمین، در همکاری مستقیم با خیل غارتگران و دزدان جاده صاف کن داخلی، با اِعمال جنایات ننگین و تکان دهنده، به جان مردم مظلوم، رنجدیده و ستم کش افغان افتادند.
نیرو های استعماری بابت تداوم اشغال وطن ما، با دستوردهی به مشتی بی وطن، خود فروخته، بی کفایت، ریزه خوار سفرۀ چرکین و پرخون متجاوزان، به آن آرزوی شوم خود جامۀ عمل پوشاندند. وطنفروشان مزدور با زمزمۀ طوطی وار طرح ها و برنامه های استعماری تحت نظر استعمار جهانی، با تکیه بر اسم بی مسمای "ملل متحد" و به اصطلاح حکومتداری خوب، سند استعماریی زیر نام قانون اساسی سالوسانه تصویب نمودند، و سروصدای عوامفریبانۀ انتخابات پارلمانی ریاست دولت مستعمراتی و مسائلی از قبیل: حقوق بشر، حقوق زن، حقوق طفل، آزادی بیان، دموکراسی، امنیت، عدالت، حفظ الصحه، محیط زیست، انکشاف زیربنا ها، رفاه اجتماعی، حاکمیت قانون، کاهش فقر، مبارزه علیه مواد مخدر، مبارزه علیه تروریسم، شفافیت، و ده ها غوغا و نیرنگ استعماری را بانگ زدند. اشغالگران با توسل به استثمار که با ترفند های گوناگون و به کارگیری شگرد های مختلفی که در درازنای تاریخ استعماری خود آموخته اند، دست به کار شدند و بدان منوال بی عدالتی ها و جنایات ضد بشری خود را آرایش دادند؛ که این ها همه وهمه یک طلسم استعماریی بیش نبوده و نیست. اگر قرار باشد اشاره ای مختصر در مورد وعده های دروغین قوای اشغالگر و نوکرانش و پیامدهای آن نموده باشیم، مکثی خواهد بود نمونه وار که در ذیل تقدیم است:
١ ـ آزادی بیان: چینل های رادیوئی، نشرات تلویزیونی و مجلات وابسته به جنگسالاران و پخش و اشاعۀ فرهنگی وابسته به آن ها در طول ۱۷ سال با نشر فرهنگ مبتذل غربی، فرهنگ منحط فئودالی، تمجید دول استعماری، ترغیب وطنفروشی، پخش وهابیت، مقاطعه کاری، جاسوسی، معامله گری، سودخوری، ترویج روسپیگری، و پخش صد ها سریال منافی اخلاق جامعه و حاوی(صحنه های آدم ربائی، استعمال سلاح، قاچاقبری، قلدری، تجاوزات جنسی و...) که همۀ این نمود های انحطاط در محیط عقبماندۀ ما بی تأثیر نبوده اند؛ و هیچگاه چیزی در وصف و به خاطر حصول استقلال، حفظ تمامیت ارضی، علیه اشغالگران، علیه استبداد و ارتجاع، علیه نقض حقوق اجتماعی، ضد جاسوسی، در جهت افشاء جنایات ضد بشری جنگسالاران و زورمندان دولتی و محلی، به شکل درست و واقعی آن انعکاس نیافت.... ولی ده ها انسان به جرم ابراز عقاید شان در برابر جنایات امپریالیسم و نوکرانش به قتل رسیده، تهدید به مرگ و اشد مجازات شدند، و یا هم از وظایف شان سبکدوش شدند. چانچه وزیر اطلاعات و فرهنگ دولت دست نشانده را در رأس نظارت بر رسانه ها قرار داده اند، که به ذات خود سانسور و تفتیش رسانه ها بوده، و ضد دموکراتیک است.
٢ ـ حقوق برابر: "حقوق برابر افراد در استفاده از فرصت ها" یا "برابری افراد در قبال قانون"، محصول زرادخانۀ بورژوازی لیبرال و لیبرالیسم آن است که حتی در خود کشور های اروپائی و امریکای شمالی و کشور های مشابه دیگر کاربرد ندارد، چه رسد به کشور مستعمرۀ ما در تحت ستم مضاعف. زیرا در هر جامعۀ تقسیم شده به طبقات ستمگر و ستمکش، افراد با هم برابر نیستند. در نتیجه انسان های نابرابر در یک جامعه نمی توانند از "حقوق برابر در استفاده از فرصت ها" و یا "از برابری در قبال قانون" برخوردار باشند. طرح، تبلیغ و تداوم این اصل فریبنده؛ ترفند دیرینۀ بورژوازی حاکم برای کتمان ماهیت طبقاتی دموکراسی لیبرال و دولت بورژوائی و هکذا برای اغوا و فریب کارگران و سائر زحمتکشان در کشور های سرمایه داری و هر جای دیگر، است.
مثال هائی از کشور خود ما: رژیم دست نشانده از این عبارات سوء استفاده نموده، اصل نابرابری را پیشه کرده است. مثلاً حضور زنان در دولت دست نشانده در سطح پائین بوده و در محاکم به صورت کل حضور ندارند؛ و از اثر نابرابری و نداشتن پناهگاه قانونی، هزار ها زن در طی یک و نیم دهۀ اخیر دست به خودسوزی زدند، و یا در شهر ها و روستا ها توسط زورمندان مورد تجاوز جنسی، لت کوب و دیگر جنایات و حق تلفی ها قرار گرفتند. همچنان حق زندگی توده های میلیونی ما به نحو دیگری هم پایمال گردیده: هزاران اسیر انتحاری متهم به قصد انفجار دادن خود، متهمان بم گذاری، آدم ربایان، قاچاقچیان و دیگر ناقضان حقوق بشر به اساس سلیقه های قومی، سمتی، مذهبی، لسانی، تنظیمی، و انواع وابستگی ها، با پرداخت رشوه در ایام محکومیت شان، موقتاً زندانی ماندند، و یا با مداخلۀ زورمندانِ و معامله سیاسی پشت پرده با سران بدنام جهادی چون گلبدین، سیاف، سران حزب جمعیت، دوستم و دیگران در دستگاه دولت مستعمراتی محاکمه نشده، و از بند محرمانه رها گردیده اند و یا این که در بسی از موارد دیده شده که برعکس، ارتکاب جرم وارونه ساخته شده وافراد بیگناه محاکمه گردیدند.
٣ ـ حق آزادی: کشورعزیز ما در شانزده سال قبل، دارای ساختار اجتماعی ــ اقتصادی مستعمراتی ــ نیمه فئودالی با حاکمیت فرهنگ نیمه مستعمراتی(آمیزه ئی از فرهنگ فئودالی و فرهنگ استعماری امپریالیسم به نمایندگی بورژوازی کمپرادور) بوده است. در طی تجاوزات و جنگ های چهار دهۀ اخیر، کشور ما به ویرانه ای مبدل گردیده و گلۀ سفاکان بی هویت، به همکاری دزدان بین المللی مصروف چپاول منابع طبیعی و دارائی های عامه و خصوصی آن بوده اند. با لشکرکشی اشغالگران امپریالیست؛ استقلال و آزادی، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی اش سلب شده و به یک کشور فاقد آزادی (مستعمره) مبدل گردیده است.
۴ ـ کاهش فقر:امپریالیست های اشغالگر امریکائی و متحدان غربی آن ها در همکاری با وطنفروشان داخلی، حدود بیش از ۵۰ میلیارد دالر امریکائی، به تائید دولت دست نشانده از صندوق بین المللی پول، بانک جهانی، مؤسسۀ تجارت جهانی، بانک انکشاف آسیائی و دیگر منابع مالی استعماری طور قرضه اخذ کرده اند که مردم از آن در بی خبری مطلق قرار دارند. وطنفروشان پول های قروض ذلتبار را با تائید باداران خود یا مورد حیف و میل قرار داده اند، و یا در بانک های خارج از کشور سرمایه گذاری کرده اند. در نتیجه روز به روز دامنۀ فقر فراخ ترگردیده ومردم بینوای ما در بیدادِ فقر و بیکاری، گرسنگی و فلاکت به سر می برند. می توان گفت که به صورت کل، دستگاه تولیدیی دولتی برای کارگران وجود ندارد؛ در حالی که وزارت امور کار اجتماعی دولت مستعمراتی آماری را منتشر کرد که به اساس آن چهارده میلیون انسان آمادۀ کار اند ، ولی از این میان، دوازده ملیون انسان واجد شرایط کار کاملآ بیکار اند.
۵ ـ معارف: خیانت پیشه گان در اعمار مکاتب در شهر ها و روستا ها، به منظور این که از بودجۀ ساختمانی آن اختلاس کرده باشند، مکاتب را زیر معیار های لازم اعمار کردند. از جانب دیگر، در حدود ۲۵۰۰ باب ساختمان جدید مکتب از طرف گروه وحشی طالبان سوختانده شد. تعداد زیادی از اطفال واجد شرایط و دارای سن و سال معین، به سوی معارف روآوردند؛ مگرمعارف دارای کیفیت بسیار پائین بوده که حتی می توان گفت اکثریت فارغان صنف دوازدهم در دهۀ اخیر توانائی خواندن و نوشتن را ندارند. در تربیۀ شاگردان مکاتب، ملا های مساجد را در نقش مربی مقررکرده اند، که به جای مضامین علمی، افکار بنیاد گرائی را تدریس می کنند. همچنان تبعیض تعلیمی، تبعیض لسانی و خودکامگی لسانی بیداد می کند. دیگر این که فرزندان ثروتمندان در مکاتب خصوصی دروس خود را فرامی گیرند، ولی فرزندان فقراء و بی نوایان در مکاتب دولتی بی کیفیت و عاری از سیستم تعلیمی درست، مشغول تعلیم اند و وقت خود را هدر می دهند. در نتیجه نسبت نبود معاش کافی، معلمان از مکاتب دولتی به مکاتب خصوصی رو آورده اند. از جانب دیگر، دولت مستعمراتی با آن نیروی پرخرج نظامی ــ امنیتی چهار صد هزار نفری پوشالی، قادربه تأمین امنیت نسبی در کشور نیست، چنان که در طی سه سال اخیر به تعداد ۳۱٠٠ شاگرد دختر در مکاتب شهر کابل و ولایات کشور در اوقات درسی توسط عقبگرایان ضد علم و معرفت (شامل دستگاه حکومتی "کرزی" و غنی ، عبداالله )مسموم ساخته شده اند.
۶ـ حفظ الصحه: گسترش فقر، بیکاری، فلاکت و دربدری، آلودگی محیط زیست، سیاست بازارآزاد، تخریب تمام منابع تولیدی توسط تنظیم های جهادی و باند های مافیائی به اساس طرح ها و اشارۀ محافل امپریالیستی صورت پذیرفت. بازار ادویۀ پُررنگ ولی بی تأثیر، مارکیت های مملو از متاع بنجل کشور های بیرونی، کمبود مواد غذائی، و... سبب بروز امراض گوناگون جسمی، روانی شده، مرگ و میر مادران و نوزادان در جریان زایمان، پخش مرض ایدز، زردی سیاه، ازدیاد رقم معتادان مواد مخدر، مبتلایان به توبرکلوز، تومورهای سرطانی، نفس تنگی ،... و نبود ادویه و تشخیص امراض به طور لازم، نبود معاینه و تشخیص امراض و فقدان توزیع ادویه در کلینیک های دولتی به طور رایگان، و ده ها مورد سرهم افتیدۀ نابسامانی، سر راه توده های زحمتکش انبار شده، که در نتیجه اولاد شان، نسبت نبود امکانات، در پیش چشمان شان در اثر سوئ تغذیه، شدت تب و انواع مریضی ها جان می دهند؛ ولی وطنفروشان مانند قانغوزک ها، خسیسانه در جمع آوری سرمایه با استثمار و مکیدن خون میلیون ها انسان دربند، خائنانه علیه منافع کشور و مردم، در خدمت استعمار جهانی قرار دارند . چنانچه در این اواخر وزارت صحت عامۀ دولت مستعمراتی در برابر رسانه ها گفت که ۴۰ در صد ادویه و تجهیزات طبی در بازار ها به طور قاچاق وارد کشور می شود. اتحادیۀ ادویه فروشان گفت که در عقب وارد کردن ادویه های بی کیفیت، شماری از نهاد های دولتی دخیل اند. همچنان اشرف غنی رئیس پوشالی دولت مستعمراتی با پرروئی و دیده درائی تائید کرد که در عقب این قضیه دست خبیثۀ باند های مافیائی دولتی نهفته است.
٧ ـ مواد مخدر: این مادۀ کشندۀ انسان در ساحات زیر اداره و کنترول نوکران زرخرید استعمار جهانی، اعم از تنظیم های جهادی و دهاره های طالبی، به دستور مافیای جهانی کشت و زرع می گردید، که با قدوم نامیمون قوای متجاوز و استعماری امپریالیسم جهانی، به ویژه امریکا و انگلیس، در ساحات اشغالی شان فابریکات تصفیه و دسته بندی مواد مخدر(هیروئین، تریاک، و چرس) ایجاد گردید، و از طریق پایگاه های نظامی، اکثراً میادین هوائی (بگرام، کندز، جلال آباد، کندهار، هلمند، نیمروز، کابل، خوست، هرات، فراه، مزار، فاریاب و بدخشان)، مواد مخدر توسط قاچاقچی های محلی جمع آوری و از طریق هوا به کشور های اروپائی، امریکائی و آسیائی ترانزیت آن صورت گرفته و می گیرد. دولت های متجاوز امپریالیستی، به خصوص دول امریکا و انگلیس، از این طریق سود هنگفتی را به دست آورده اند. در بسا موارد نزاع های کوچکی روی استفاده از مزارع و مقدار تولید منفعت پولی آن، بین نیروی های اشغالگر انگلیس و امریکا به وقوع پیوسته، تا جائی که یکی در ساحۀ دیگری لشکر کشیده و خون صدها هموطن ما را ریخته اند. مافیای مواد مخدر شرکای شرف باختۀ بومی این معاملۀ کثیف و تجارت مرگ را در پُست های بالائی دولت دست نشانده گماشته اند تا با استفاده از پست شان توانسته باشند خوبتر قاچاق این مادۀ مرگبار را تداوم بخشند. نتیجه این که حکومت قاچاقچیان مواد مخدر به همکاری قاچاقچیان جهانی مواد مخدر، در افغانستان حاکمیت دارد.
٨ ـ تروریسم : واضح است که تروریسم وابسته به تروریسم بین المللی است، که در رأس آن امپریالیسم امریکا قرار دارد. در هر کجائی از جهان که طعمۀ چرب و لقمۀ مردار استثمار و تولید ارزش اضافی سراغ شود، و یا اگر خطه ای اهمیت ستراتیژیکی و جیوپولتیکی عمده برحسب منافع استعماری امپریالیسم جهانی بیابد، با صد ها نیرنگ استعماری با وارد کردن اتهام نقض حقوق بشر و ادعای مسخرۀ مبارزه با تروریسم، مبارزه با شیوع مواد مخدر، ضدیت با دیکتاتور دارندۀ سلاح مخرب کشتار جمعی، و هزاران بهانۀ دیگر، طبق نقشۀ استعماری از قبل طراحی شده، در آن کشور ها توسط عُمال جاسوس خود، لانه گذاری کرده و در یک فرصت مناسب، با هیاهوی اغواگرانۀ خود بر آن یورش می برد؛ و همۀ آن حیل را از قبل غرض تغییر ذهنیت جهانیان به نفع خود به کار می گیرد. در حقیقت گروه های تروریستی و باندهای ارتجاعی آدمکش، همه و همه دست پروردگان امپریالیسم اند و به دستور آن حیات می یابند و حرکت می نمایند. چناچه امپریالیسم دیروز گروه های آدم کش طالبی و القاعده را که دست پرورده اشغالگران امپریالیست امریکائی اند، یک بهانۀ شاخ دار برای اشغال کشور ما تراشید، اینک برای تداوم اشغالگری خود، لباس مندرس طالبی را به داعشی مبدل کرده است.
در نتیجه:
امپریالیسم بالا ترین مرحلۀ سرمایه داری بوده و دشمن سوگند خوردۀ خلق های جهان است. امپریالیسم در پهلوی استثمار نیروی کار در داخل، به طور عمده به قیمت غارت منابع و نیروی کار مستعمرات و نیمه مستعمرات سر پایش ایستاده و به حیات طفیلی اش ادامه می دهد. امپریالیسم با هر رنگی که آرایش گردد، و یا هر شعار ظاهرآ دلپذیرعوامفریبانه که سر دهد، سرشت انحصارگری، غارتگری، سلطه جوئی استعماری، استبداد و سرکوب توده های اکثریت در ذات و نهادش نهفته است، و نمی تواند تغییر خوی و خصلت دهد، و روز به روز نقاب چهرۀ کریۀ آن از هم دریده می شود. با گذشت هر روز در جوامع تحت سلطه و عقب نگه داشته شده پیامد دست اندازی های شوم امپریالیسم در همکاری با ارتجاع دهن دریده بومی حامی فئودالیسم و کمپرادوریسم در عمل عریانتر می گردد و تضاد توده های میلیونی خلق ها با آن حاد تر می گردد. تاریخ جنبش های آزادیبخش علیه قوت های استعماری اشغالگر کهن و نوین گواهی می دهد که امپریالیسم متجاوز امریکا روزی همانند اسلافش به گودال تاریخ سپرده خواهد شد.
در اهتزاز باد درفش رزم آزادی!
نابود باد امپریالیست های آدمخوار آمریکائی و ناتوئی!
مرگ بر ارتجاع مزدور اخوانی ــ تکنوکراتی!