سروش
۱۱ جنوری ۲۰۱۷
اتحاد نامقدس مسکو
تبصره ای بر مذاكرات سه جانبۀ روسیه، چين و پاكستان
به دنبال شکست سوسیال امپریالیسم شوروی و تجزیۀ قلمرو آن به چندین کشور مجزا و ضعیف، امپریالیست های مهاجم امریکائی و اروپائی با تجدید و تقویت پیمان تجاوزکار نظامی ناتو به سوی این قلمرو و به طور کلی شرق شتافتند تا ثروت نهفته در این منطقه( منابع، نیروی کار و بازار) را تصاحب کنند.
اشغال نظامی افغانستان توسط امپریالیسم امریکا و دولت های متجاوز عضو ناتو در 7 اکتوبر سال 2001م و ادامۀ آن تا امروز بر روی این پایه و سیاست تهاجمی استوار بوده است. پس از بازسازی اقتصاد سرمایه داری و به پا ایستادن دولت های روسیه و چین در مقابل سیاست های تهاجمی دولت های غربی در منطقه، از اولین سال های قرن 21، امریکا و همپیمان های ناتوئی آن، ضمن گرم ساختن کانون تشنج شرق میانه و افروختن شعله های آتش در آن منطقه، به سیاست تشنج افزائی و بی ثباتی آسیای میانه رو آوردند و افغانستان را به حیث مرکز و محل صدور تشنج نگه داشتند. امریکا و غرب در حین اشغال افغاستان، از طالبان خود ساخته با ساختار تک قومی و داعشیان چند ملیتی به حیث ابزار و هیزم گرم ساختن تنور تشنج کارگرفته اند. این سیاست امریکا و غرب تا هنوز در قبال آسیای میانه به حیث مناطق سنتی قلمرو نفوذ روسیه و چین، ادامه دارد. افغانستان و مردم آن خود قربانی و در خدمت چنین سیاست مدحشی بوده اند و مصائب و مظالم استعماری اشغالگران، دول مغرض همسایه، مزدوران غرب و دجالان طالب و داعش را تجربه کرده اند. هم استعمارگران و ارگ نشنان مزدور کابل، هم دول مرتجع مغرض و توسعه طلب منطقه در این مدت 15 سال طولانی، ضمن پیشبرد جنگ، گهگاهی اغواگرانه نغمۀ صلح سر داده اند.
در ادامۀ مذاكرات بی ثمر چهار جانبۀ سال گذشته با نشست هائى در كابل و اسلام آباد، اين بار دولت های امپریالیستی مرتجع مغرض همسایه و منطقه ئی روسيه، چين و پاكستان نشستی نمایشی سه جانبه در مسکو داشتند. این مذاکرات در غیاب نمایندگان دولت مزدور کابل و باداران امریکائی آن و هکذا مزدوران طالب تدویر یافت.
در ارتباط به این موضوع، مهم است بدانیم که در سیاست های ارتجاعی مغرضانه، مداخله گرانه و تجاوزکارانۀ دولت ها و نظام های ارتجاعی، همیشه منافع خودی به جای اصولیت یا منطقی بودن چنین سیاست ها بر محور "منافع ملی" دولت ها مد نظر می باشد. در چنین سیاست هائی دیده می شود که دوستی و دشمنی ابدی نیست. دوست دیروز، دشمن امروز است و بالعکس دشمن دیروز، دوست امروز می شود.
اتحاد نامقدس مسکو بر محور منافع منطقه ئی و ملاحظات امنیتی مسکو و پیکن در مورد مناطق نفوذ سنتی دولتین، در مقابل سیاست های تهاجمی، تخریبی و بی ثبات سازندۀ امریکای اشغالگر در منطقه شکل گرفته است. این سیاستی است عکس العملی سراپا پراگماتیستی و انتخاب بد از بد تر بین مزدوران طالب و داعش بر محور منافع اقتصادی و امنیتی شان در قبال اوضاع رو به وخامت افغانستان و ماورای آن.
ادامه دهندگان راه و سیاست تزاران کهن و نوین در کاخ کرملین بدون درس آموزی از تجارب تاریخی و بدون توجه به بهای سنگین سیاست عظمت طلبانۀ اسلاف سوسیال امپریالیست شان در افغانستان، وارد معرکه شده اند تا میراث سیاست استعماری تزاران کهن را حفظ کنند. کرملین نشینان امروزی بر سر میراث استعماری تزاران کهن و نوین ادعای مالکیت داشته و قلمرو و ساحۀ نفوذ استعماری اسلاف خویش را در مقابل رقبای بیرونی از آن خود می دانند. دولت امپریالیستی مداخله گر و طماع روسیۀ پوتین بر اساس سیاست "تعویض دوست و دشمن"، به همان سلاح زنگ زده ای در مقابل سیاست های تهاجمی امریکا و دهشت افکنان فراکشوری داعشی ساخت واشنگتن متوسل می شود، که امپریالیست های امریکا و غربی آن را ساخته و از آن علیه روس ها در افغانستان استفاده کردند: ارتجاع اسلامی نوع طالبی! علاوه از عوامل بیرونی دخیل در اتخاذ چنین سیاست و انتخاب چنین سلاح زنگ زده ای توسط کرملین، موجودیت بقایای باند منفور مرکب از جواسیس و مزدوران "خلقی ـ پرچمی" کی جی بی و کرملین در درون و بیرون صفوف طالبان، در به رسمیت شناختن طالبان و نزدیکی ــ مسکو با این خودفروختگان تشنۀ خون و قدرت، تأثیرگذار بوده است.
جنایتکاران مزدور و جلاد "خلق و پرچم" این قاتلان مردم افغانستان همراه با سلاخان طالبى با تجديد پيمان بردگى به پوتين و دستگاه هاى جاسوسى مسكو، يك بار ديگر نشان دادند كه از جنایت، وطن فروشی، ويرانى و قتل و غارت ملک و ملت مظلوم ما دست بردار نيستند. این خائنان که تا امروز با تعویض بادار، به دسور سازمان جهنمى سيا با ارگ نشيانان در جاسوس خانۀ (ارگ) کابل مسقيم و غيرمسقيم براى تداوم خیانت، اشغالگری و ويرانى کشور شریک هستند، مجدداً همراه با طالب و زير پوشش وطن فروشان طالبانی، سر به آستان فرسوده ى کرملین مى سايند و با نعش گندیده و ته ماندۀ رژيم سيوسيال امپرياليسم روس و ادامه دهندۀ سیاست استعماری آن ( پوتين )، اعلام وفاداری می کنند.
دولت توسعه طلب چین پس از مرگ مائوتسه دون و گام گذاشتن در جادۀ سرمایه داری و هژمونیسم نرم(اقتصادی)، در دوران تجاوز سوسیال امپربالیسم شوروی به کشور ما، "مسألۀ افغانستان را از دیدگاه تخطی از قوانین بین المللی و تعدی بر حق تعیین سرنوشت خلق های افغانستان نه، بلکه آن مسأله... را به طور واضحی به قضایای ستراتژی و امنیت ملی خود پیوند داد. ... به خصوص اینکه چین در برنامۀ طرح شده برای افغانستان توسط CIA که در آن امریکا، چین، عربستان سعودی، مصر و پاکستان هر کدام سهم ویژه ای داشتند – مطابق طرح و سیاست امریکا – فعالانه سهم خود را ایفاء نمود"(1).
این باز نیز در تداوم و تکامل همان سیاست، سیاست اعمال هژمونیسم (اقتصادی) را در آسیای میانه، جنوب ــ جنوبشرق آسیا دنبال می کند. سیاست کنونی چین در قبال افغانستان و در تحرکات مربوط به کشور ما، از موضع منافع اقتصادی ــ امنیتی آن تدوین شده و عملی می شود. دولت توسعه طلب چین، دیروز به اخوان و حزب اسلامی گلبدین سلاح و مهمات داد که توسط آن فرزندان خلق ما به خصوص پیروان مبارز و آزادیخواه اندیشۀ مائوتسه دون این رزمندگان استوار رزم ضد سوسیال امپریالیستی جوقه جوقه کشته شدند، امروز از ترس داعش به طالب رضائیت نشان داده و به آن متوسل می شود. برای این دولت ها جنایات و خونریزی های روزمرۀ طالبان در حق مردم بی دفاع افغانستان قابل اغماض است. برای آنان منافع پلید شان برتر از خون و زندگی انسان های دنیا و افغانستان است. کلیه تحرکات ارتجاعی روسیه و چین( منجمله کنار آمدن با طالبان خونخوار قرون وسطائی) از منظر سیاست کنونی روسیه و چین در مقابل تهاجم و دهشت آفرینی امریکا و غرب و داعشیان قابل توجیه است.
دولت مرتجع پاکستان و نظامیان حاکم بر سیاست آن کشور بر اساس خصومت دیرینه با افغانستان، طی چهل سال اخیر سیاستی تهاجمی، مداخله گرانه و یرانگرانه ای را در قبال کشور ما عملی کرده اند. سران دول پاکستان در نقش خالق و حامی اصلی طالبان، از طریق این دجالان مزدور، از موقعیت ضعیف اشغال شدۀ افغانستان سود جسته و جنگ تجاوز کارانه و نیابتی اسلام آباد علیه محور کابل ــ دهلی را پیش برده اند. این بار نیز دیده شد که این مزدور کهنه کار دولت های استعمارگر انگلیس و امریکا، سیاست های پراگماتیستی توسعه جویانۀ مسکو و پیکن را موازی و همسو با ادامۀ تجاوزکاری اش در امور افغانستان یافته، به آن محور شیطانی می پیوندد و می خواهد از آن نفع ببرد.
اما در مورد ماهیت مزدوران طالب:
از 1839ميلادى تا 1919 ميلادى و از هفتم ثور ١٣٥٧ ش تا امروز در تمام رويداد های خونین تاريخى و اشغالگرى هائی كه در كشور ما رخ داده است، نقش، ستون پنجم و جاسوسانى كه ارتباط مسقيم با شبكه هاى جاسوسى دول امپریالیستی و ارتجاعی دنیا داشته اند، در ويرانى، كُشت و كشتار، غارت و چپاول مردم مظلوم ما، متبارز بوده است. در تاريخ خونبار كشور ما، پیوسته اين خودفروختگان مورد ننگ و نفرين قرار گرفته اند. نتایج خیانت سنگین ملی این غلامان و وطن فروشى شان شانه های مردم بى دفاع ما را خم كرده است. تاريخ ميهن ما آگاهانه به قضاوت هر يك شان پرداخته و خواهد پرداخت.
اشرار طالبان از اول کار تا حال که بازیچه ای شده در دستان اهریمنی مسکو و پیکن، نیروئی بوده است بیگانه با منافع ملی که توسط اجانب مغرض بر زمینه های معین اجتماعی، برای شرارت، انفجار و انتحار، ویرانگری و غارت، نابودی ارزش های اقتصادی، تاریخی و فرهنگی کشور ما و گسترش اقتصاد مافیائی؛ ایجاد شده و به کار گرفته شده است. تمام عملکرد طالبان از سال 1994 میلادی سال میلاد نامیمون این مزدوران متحجر قبیله گرا تا امروز، بر این احکام فوق در مورد ماهیت ضد ملی و مأموریت سیاسی این گروه و رهبران آن صحه می گذارد.
بيائيد به تازه ترین خيانت ها و جنايات نابشخودنى ديروز و امروز اين جلادان در حق كارگران معدن در بغلان و در جادۀ دارالامان کابل در حق غیرنظامیان، نظر افکنیم . ننگ و نفرین بر این جنایتکاران و مزدوران دوران باد!
مردم غيور افغانستان تمام اين نشست هاى سه جانبه، چهار جانبۀ و چند جانبۀ امپرياليست ها و ارتجاع منطقه از اسلام آباد تا کابل، از قطر تا ریاض و از پیكن تا مسكو را محكوم و مردود مى دانند. چنين ساختار هاى پوشالی و آلۀ دستان کثیف بیگانگان متجاوز و مغرض از جنس وحشیان تروريست طالب و داعش و همچنان نظام مستعمراتی برده های ع و غ را بیگانه، بى اراده و محكوم به زوال دانسته و روزی این جفاکاران بی آزرم را به ذباله دان تاريخ سپرده و به پشتیبانان اشغالگر و مرتجع شان نیز پاسخ لازم را خواهند داد.
مردم ما به یک افغانستانی نیاز دارند و مسستحق اند که در آن از استعمار، ارتجاع، اخوان، طالب، داعش و سلطۀ ستمگر استعمارى، مناسبات پوسیدۀ اقتصادى، اجتماعى، سياسى و فرهنگی ارتجاعی خبری نباشد و مردم بتوانند در فضای آرامش و رفاه همگانى، زندگی جمعی شان را آزادانه در راستای تعالی سمت و سو دهند.
زنده و جاويد باد مردم آزاده و سلحشور افغانستان!
مرگ بر نيرنگ استعمار و ارتجاع!
(1) زنده یاد عبدالقیوم رهبر: « جنایت و شکست، درسی و عبرتی» بخش (3) در همین سایت.