خـــروش رعـــد
۲۴ دسمبر ۲۰۱۹
در ضرورت رسانه های بدیل روشنگر، آزادیخواه و مترقی
در دنیای معاصر به یُمن انقلاب انفورماتیک و جهانی شدن گسترۀ تبادلۀ معلومات با سرعت برق و باد، رسانه ها و میدیای اجتماعی اعم از بزرگ و کوچک، محدود و گسترده، چپ و راست، محافظه کار و پیشرو، مذهبی و سیکولار، اصلاح طلب و رادیکال؛ هر یکی نقش مهمی در حفظ و تداوم و یا تغییر تدریجی یا ناگهانی وضعیت موجود(Status quo) ایفاء کرده اند.
غول های رسانه ئی زنجیره ئی و غیرزنجیره ئی وابسته به امپریالیسم در کشور های کانونی و قدرت های ارتجاعی در کشور های تحت سلطۀ پیرامونی، اعم از راست محافظه کار تا لیبرال و اصلاح طلب با پشتوانۀ عظیم مالی، هیأت مدیران، گروه ویراستاران، لشکر خبرنگاران و دفتر و دیوان؛ در زمرۀ رسانه های اساسی (Main Stream Media) به حساب می آیند. وظیفۀ آن ها حفظ و تداوم حالت موجود از طریق رنگ و روغن کردن ماشین کهنۀ نظامات کهن متعلق به امپریالیسم و ارتجاع؛ و دوم شکل دادن ذهنیت عمومی توده های ناآگاه زحمتکشان دنیای سرمایه و تحت سلطه از طریق جعل یا کتمان حقائق، سانسور و تحویل دادن دروغ به خورد مردم، در مسیر دلخواه صاحبان قدرت سیاسی و سرمایۀ مالی، است.
یک رسانۀ بدیل (Alternative Media) ناقد وضع موجود و مبشر تغییر است. رسانۀ بدیل، اما خلاف رسانه های اساسی عمل کرده، نقطۀ عزیمتش حرکت برای تغییر کیفی و رادیکال وضع موجود اجتماعی ــ اقتصادی در محدودۀ کشوری یا جهانی بوده و اتکایش قدرت لایزال توده های تحت ستم و استثمار است. در اکثر موارد، رسانه های بدیل نه دفتری دارند و دیوانی، نه بودجه و پشتوانۀ مالی ای، نه هیأت دبیران و نویسندگان و خبرنگاران حرفه ئی ای. فقط کمک های محدود مادی، اما بی دریغ مردم و دوستداران تغییر و مساعدت های بی شائبۀ معنوی آنان است که رسانه های بدیل خواستار تغییر بدان اتکاء می ورزند.
رسانه های بدیل در سطح کشوری برای ذهنیت دادن به کارگران و توده های زحمتکش تحت ستم و استثمار در راستای بسیج آنان به سوی چشم انداز تغییر و حل تضاد اساسی و یا عمدۀ همان جامعه روشنگری می کنند. یک رسانۀ بدیل چاپی، سمعی، بصری یا الکترونیک با چشم انداز تغییر در یک جامعۀ مفروض سه وظیفه دارد:
الف:ــ تبلیغ؛
ب:ــ ترویج؛
ج:ــ وصل کردن(کمک به امر انسجام و سازماندهی).
در کشور های تحت سلطۀ مستقیم امپریالیسم مثل افغانستان کنونی که طرد تجاوز امپریالیستی و کسب آزادی ملی و حل تضاد عمده وظیفۀ عمده ای شمرده می شود که انجام آن بر حدت یابی و حل سائر تضاد ها و در نتیجه بر باز شدن راه برای تغییر کیفی مناسبات تولیدی، اثر می گذارد.
در چنین کشوری، یک رسانۀ بدیل باید زنجیرگسل، انتقادی و آزادیخواه باشد. وظیفۀ یک چنین رسانۀ بدیل هم همانا تغییر موقعیت مستعمراتی آن کشور است که با چنین تغییری، راه برای تغییر مناسبات تولیدی مبتنی بر مالکیت خصوصی و استثمار زحمتکشان مولد، باز می شود(حل تضاد اساسی).
سه سال قبل از امروز در موقعیت مستعمراتی کشور ما، روز بیست و چهارم دسمبر ۲۰۱۶م وبسایت خروش رعد به مثابۀ رسانه ای بدیل و روشنگر با نقد وضعیت مستعمراتی جاری کشور با چشم انداز تغییر، به همت کارکنان و همکاران مصمم و متحدش این رسانۀ الکترونیک را در فضای مجازی به دست امواج سپرده و پیام مبارزاتی اش را به اقصی نقاط کشور و به قاره ها فرستاد.
از همان بدو گشایش، خروش رعد مبارزۀ آزادیخواهانۀ ضد استعماری ــ ارتجاعی با چشم انداز تغییر در موقعیت مستعمراتی و مناسبات حاکم تولیدی را در صدر وظائف نشراتی اش قرار داد. به عنوان یک رسانۀ ملی ــ مترقی مبشر تغییر، خروش رعد مبارزه علیه انحرافات و گرایش های تسلیم طلبانه ای که در جامعۀ پر از تضاد و نتاقض در موقعیت مستعمراتی و نهاد های مبارزاتی بروز کرده و حاملان و عاملان آن به نفع استعمار و به زیان منافع ملی و اجتماعی مردم کشور ما عقب نشستند؛ را بخشی جدائی ناپذیر از مبارزۀ ضد استعماری جاری دانسته و طی سه سال فعالیت مطبوعاتی، بدان پایبندی داشته است. از نظر خروش رعد، انحرافات فکری ــ سیاسی و گذشت تاریخی مدعیان مبارزه به نفع استعمار ــ ارتجاع، یک تفکر و عملکرد است. مبارزه با این تفکر و عملکرد انحرافی و گذشت تاریخی در گسترۀ جامعه و نهاد ها، الزاماً به معنای خصومت ورزی شخصی با افراد منحرف نیست و نبایستی چنین تعبیر شود. خروش رعد تا آن جا که ممکن باشد، انحرافات از مسیر مبارزۀ آزادیخواهانه و انقلابی را در سطح جامعه و تشکل های مبارزاتی بدون پرداختن به اشخاص حامل و عامل این انحرافات به نقد می کشد؛ اما در موارد نادری که منحرفان بر مواضع غلط و یا سیر در گمراهی سماجت ورزند و یا فرد و یا گروهی معلوم الحال از سنگر استعماری ــ ارتجاعی به شخصیت های خوشنام حقیقی و یا نهاد های حقوقی مبارز بتازند، خروش رعد خود را ملزم به افشای آنان می داند.
در بخش تبلیغ یک رسانۀ بدیلی مثل خروش رعد باید برای خنثی سازی نقش فریبندۀ رسانه های یک سر و هزار زبان امپریالیسم و ارتجاع؛ برای افشای ماهیت، برنامه، اغواگری، اهداف و ابزار و روش های استعماری امپریالیسم اشغالگر و ایادی بومی اش برزمد. این کاریست دشوار با امکانات محدود و گرفتاری ها و وابستگی های زندگی رضاکاران یک نشریۀ بی امکان بدیل. یک نشریۀ بدیل باید از کوچک ترین منفذ و کم اهمیت ترین کاستی امپریالیسم و ارتجاع استفادۀ تبلیغاتی ببرد. سلاح یک چنین نشریه در برخورد به هر مسأله ای، نقد علمی و ارائۀ تحلیل و استدلال منطقی است. یک رسانۀ بدیل برای نخبگان نه، بلکه برای توده های زحمتکش کم سواد و بی بهره و یا کم بهره از دانش و بینش سیاسی، می نویسد و پیام می دهد. لذا این پیام باید به زبان مخاطبان و در سطح فهم و فشردگی وقت کم آنان ارائه شود. سایت آزادیخواه خواهان تغییر خروش رعد از آغاز نشراتش به این اصل "هنر در خدمت مردم" متعهد بوده است.
در بخش ترویج و روشنگری، وظیفۀ یک رسانۀ بدیل ارائۀ یک کلیت به هم بافتۀ فکری، سیاسی و اجتماعی با انسجام منطقی در برابر بدائل استعماری ــ ارتجاعی است. در این بخش نیز سلاح منطق، استدلال، تحلیل علمی، سطح زبانی مخاطبان، مهارت لازم در پیام رسانی، ارائۀ مثال های زنده و عملی، انتخاب شعار های مبارزاتی بسیج گر در هر مقطع و مسألۀ روز و غیره، از ضرورت های اولیۀ اشاعه، روشنگری، آگاهی رسانی، رهگشائی و بسیج توده ها شمرده می شود. رضاکاران خروش رعد در حد توان، فهم و امکان خویش کوشیده اند تا این موارد را مدنظر داشته باشند.
در شرایط استبداد و اختناق تحمیل شده بر توده ها و فعالان سیاسی آزادیخواه و پیشرو و رسانه های بدیل استعمار ــ ارتجاع در داخل کشور، رسانه های بدیل وظیفه دارند تا از لحاظ سیاسی با نقش رهنمود دهنده و روشنگرانه، در امر بسیج عمومی مدد رسانیده و علاوه بر آن، می توانند نقش وصل کننده و پل ارتباطی میان تشکل ها، گروه ها، محلات و تأمین کنندۀ ارتباطات گسسته میان افراد و حلقات مبارز باشند. خروش رعد طی این سه سال در این زمینه چنین نقشی داشته و تجاربی کسب نموده است.
یکی از چندین رهآورد های سهولت در تبادلۀ جهانی دانش و فرهنگ در فضای مجازی، میدیای اجتماعی مثل فیسبوک، تویتر و غیره است. میدیای اجتماعی مل فیسبوک هم معایب خود را دارد و هم محاسن خود را. محاسن میدیای اجتماعی مثل فیسبوک، سرعت در پیام رسانی، همرسانی و همگانی ساختن سریع پیام است. پیام دهنده ملزم نیست تا مثل وبسایت ها و پورتال ها تابع یک سری مقررات باشد. اما این محاسن در عین حال از برخی جهات و در پاره ای از موارد می تواند از جملۀ عیوب رسانه هائی از نوع فیسبوک محسوب شود.
یک رسانۀ بدیل مثل یک وبسایت از آدرس معین و با اسم و رسم و سیاست نشراتی مشخص و نصب العین تعریف شده نشرات می کند و شخصیت حقیقی و یا نهاد مسؤولی در عقب آن است.
اما در دنیای مجازی فیسبوک چنین نیست. برخلاف یک وبسایت، فیسبوک برای عموم از عالم تا عامی است. هر کسی با هویت یا بی هویت اصلی خود می تواند در صفعات آن پیام و تبصره اعم از خوب و بد بنویسد. الزامی نیست تا کسی با هویت فردی معین و آدرس مشخص و دیدگاه های تعریف شده و پایبندی از روی فهم و مسؤولیت به اصول ژورنالیسم، وارد این فضا شود. از همین رو، در اکثر موارد پیام های فیسبوکی در عین ابتذال ادبی، عدم رعایت عفت کلام، ناسزا و اتهام و غلط نویسی، مغلق ترین مسائل علمی، فلسفی، اقتصادی و جامعه شناسی را همراه با دشوار ترین مسائل انقلاب ساده انگارانه و ساده لوحانه اختصار نموده و آسان می انگارند. مخاطبان پیام های فیسبوکی هم که بیشترینه در سطوح پائین دانش علمی، فرهنگی، ادبی و سیاسی اند؛ رغبتی و حوصله ای به مطالعۀ عمیق نوشته های تحلیلی و تحقیقی مفصل ندارند. طرح شعار های غیرعملی و بی تناسب با نیاز زمان و عدم پیگیری یک موضوع، از دیگر معایب پیام های فیسبوکی است.
رد پای نهاد های امپریالیستی در فضای بی در و پیکر فیسبوکی برای مصروف ساختن جوانان با موضوعات بی اهمیت و بعضاً مبتذل، دور نگه داشتن آن ها از مسائل حیاتی و مماتی زندگی و سرنوشت جمعی، ترویج عامدانۀ غلط نویسی، ابتذال ادبی، دشنام و ناسزا گوئی با هویت جعلی آز آدرس نامشخص خطاب به افراد حقیقی و نهاد های حقوقی، پی بردن استخباراتی به هویت و دیدگاه های فکری، سیاسی و تشکیلاتی افراد و سائر ناهنجاری ها، نمایان است.
اما یک رسانۀ بدیل مثل خروش رعد برای آن که بر مخاطبان خود و اندوخته های علمی آنان بیفزاید، باید در عین فشرده نویسی و ساده نویسی، دور از ابتذال ادبی با سلاح منطق و استدلال و در عین مسؤولیت پذیری، خوانندگان را با درست نویسی نسبی و پیگیری و استمرار در طرح و تحلیل مسائل پیچیده، به درست نویسی و عمیق شدن در کنه مسائل و مطالعۀ نوشته های نسبتاً طویل ترغیب کند. در این مفهوم یک رسانۀ بدیل مکتبی است که در عین آگاهی بخشیدن به توده ها و پرورش جوانان در عرصه های مختلف مبارزۀ ملی، دموکراتیک و انقلابی؛ از نگاه تربیتی ویژگی ها، خصائل نیکو و توانمندی های مکنون در شخصیت اجتماعی آنان را صیقل زده و یا می پروراند. تجارب سه سالۀ کار جمعی نشراتی خروش رعد در زمینۀ ارتقای توان و مهارت های لازم رضاکاران و جوانان و آمادگی آنان برای مطالعه، تحقیق، نویسندگی، تعمق در کنه مسائل، درست نویسی و مبارزۀ جمعی؛ چنین چیزی را نشان می دهد.
در اخیر لازم به تذکر می دانیم که ارزیابی کمیت و کیفیت کار جمعی یک سالۀ خروش رعد با همۀ محدودیت ها و مشغله های زندگی کارکنان و همکاران آن در داخل و خارج از افغانستان اشغالی توأم با کاستی های کار ما، در حیطۀ صلاحیت خوانندگان ناقد و نقد واقعبینانۀ دوستداران و مردم کشور است و ما برای بهبود کمی و کیفی کار ما، از چنین نقدی استقبال می کنیم.