بازتایپ و ارسال: م. مبارز
۰۴ فبروری ۲۰۲۳



مبانی و مفاهیم مارکسیسم
(۱۶)

بخش چهارم ــ ماتریالیسم تاریخی

۱. ماتریالیسم تاریخی
ماتریالیسم تاریخی علم مربوط به عام ترین قوانین تکامل جامعۀ بشری است. ماتریالیسم تاریخی یا بینش ماتریالیستی تاریخ، تعمیم و کاربرد تئوری ماتریالیستی برای شناخت زندگی اجتماعی و تاریخی جامعۀ بشری است. ماتریالیسم تاریخی یک بخش لاینفک فلسفۀ مارکسیستی و یک جهان بینی تماماً متضاد با ایده آلیسم تاریخی است.
پیش از پیدایش مارکسیسم، ایده آلیسم تاریخی در زمینۀ تئوری تاریخ نقشی کاملاً مسلط را اشغال می نمود و از این رو، یک علم تاریخ اصیل نمی توانست به وجود آید. تنها ماتریالیسم تاریخی که به وسیلۀ کارل مارکس بنیان گذارده شد، برای اولین بار قادر گردید به شکل صحیح علت اساسی تکامل تاریخ جوامع بشری را کشف و روند اصلی این تکامل و نیز عام ترین قوانین آن را از پردۀ ابهام خارج نماید.
از نظر ماتریالیسم تاریخی، هستی اجتماعی آگاهی اجتماعی را تعیین می کند و این آگاهی به نوبۀ خود متقابلاً بر هستی اجتماعی تأثیر می گذارد. هستی اجتماعی شرایط زندگی مادی جامعه و به ویژه شیوۀ تولید نعمات مادی را در بر می گیرد.  آگاهی اجتماعی سیاست، حقوق، اخلاق، هنر، فلسفه و... را در بر می گیرد که این به نوبۀ خود یک عکس العمل فعال بر هستی اجتماعی اعمال کرده و در شرایط معینی حتی نقش تعیین کننده نیز ایفاء می کند. مائوتسه دون می گوید: "... ما قبول داریم که در جریان عمومی رشد تاریخ، ماده تعیین کنندۀ روح و وجود اجتماعی تعیین کنندۀ شعور اجتماعی است؛ ولی در عین حال نیز می پذیریم و هم باید بپذیریم که روح بر ماده، شعور اجتماعی بر وجود اجتماعی و روبنا بر زیربنای اقتصادی تأثیر متقابل می گذارد."  (۵۶)
از نظر ماتریالیسم تاریخی، تکامل تاریخی جامعۀ بشری دارای قوانین ویژۀ آنست. این حرکت تکاملی به حرکت و دگرگونی تضاد های اساسی جامعه (یعنی تضاد میان نیرو های مولده و روابط تولیدی و تضاد میان زیربنای اقتصادی و روبنا) وابسته بوده و از آن منشاء می گیرد. در جامعه ای که تضاد و انتاگونیسم طبقاتی موجود است، این تضاد ها به صورت مبارزۀ طبقاتی حادی که بروز می کنند، نیروی محرکۀ تکامل هر جامعۀ طبقاتی را تشکیل می دهند. مائوتسه دون می گوید: "مبارزۀ طبقاتی، پیروزی جمعی از طبقات و نابودی برخی دیگر، اینست تاریخ، اینست تاریخ تمدن چندین هزار ساله. تفسیر تاریخ از این دیدگاه،ماتریالیسم تاریخی است، قرار گرفتن در نقطۀ مقابل آن ایده آلیسم تاریخی است." (۵۷)
ماتریالیسم تاریخی معتقد است که این توده های خلقی هستند که سازندۀ تاریخ اند. این بردگان هستند که تاریخ را می سازند و نه قهرمانان. توده های خلق نیروی عمدۀ سه پراتیک بزرگ انقلابی (مبارزۀ طبقاتی، مبارزۀ تولیدی و مبارزه برای آزمون های علمی) هستند و بنابر این، تاریخ تکامل جوامع همان تاریخ فعالیت ها و پراتیک توده های خلقی است. قوانین عینی تکامل اجتماعی به وسیله و از طریق فعالیت و پراتیک توده ها تحقق می یابند. مائوتسه دون می گوید: "خلق و فقط خلق است نیروی محرک و آفرینندۀ تاریخ جهان." (۵۸)
بر پایۀ اعتقاد به این حقیقت که توده ها نیروی محرک تکامل تاریخ جوامع اند، ماتریالیسم تاریخی نقش فرد را نیز در تاریخ تأیید می نماید. رهبران انقلابی پرولتاریا که در جنبش های توده ئی انقلابی پرولتری به وجود می آیند، نقش عظیمی را در پیروزی و تکامل انقلاب پرولتاریائی ایفاء می کنند، زیرا فقط آن ها قادر اند بهتر از هر کسی منافع و ارادۀ خلق را بیان کرده، به توده ها اعتماد کامل داشته و به آن ها اتکاء نموده و شناخت، هوش و ابتکار توده ها را جمعبندی و فشرده کرده و بالاخره قوانین تکامل جامعه را درک و به شکل درست آن، پرولتاریا و خلق های انقلابی را در سه مبارزۀ بزرگ انقلابی رهبری نمایند.
بنیانگذاری ماتریالیسم در تاریخ تکامل اندیشۀ بشری، یک انقلاب عظیم به شمار می رود. لنین ماتریالیسم تاریخی مارکس را "بزرگ ترین پیروزی تاریخ اندیشۀ علمی" می داند. (۵۹)
ماتریالیسم تاریخی بنیاد تئوریکی است که بر پایۀ آن حزب پرولتاریا تاکتیک و ستراتیژی خود را تعیین می نماید و پرولتاریا و خلق های انقلابی را به تئوری علمی (در بارۀ تکامل اجتماعی و شیوۀ علمی شناخت و دگرگون کردن جهان) مسلح می نماید و به این ترتیب به یک سلاح ایدئولوژیک نیرومند برای انجام پیروزمند مبارزۀ انقلابی مبدل می گردد.
ادامه دارد


مــآخــذ:
(۵۶) ـ مائو تسه دون: "در بارۀ تضاد"
(۵۷)- مائو تسه دون: "پندار های واهی خود را به دور افکنید "
(۵۸) ـ مائو تسه دون: "در بارۀ دولت ائتلافی"
(۵۹) - لنین: "سه منبع و سه جزء مارکسیسم"