سازمان انقلابی افغانستان
۲۶ دسمبر ۲۰۱۷



«سوسياليزم کارگری»، سوسياليزم انقلابی يا ارتجاعی؟
(۹ ــ الف)

انقلاب دموکراتیک: شکل آغازین جنبش پرولتری:

انقلاب دموکراتیک آن چنان که «سوسیالیزم کارگری» ادعا می کند، تنها حل مسألۀ دهقان و زمین نیست، تنها مسألۀ دولت های مطلقه نیست، بلکه چنانچه در فوق تذکر داده شد، مرحلۀ پرورش و آموزش پرولتاریا نیز است تا به جای ریفورم از طریق انقلاب به اصلاحات عمیق دموکراتیک دست بزند و به نفع انقلاب سوسیالیستی گام بردارد. ما می پذیریم که انقلاب بورژوا دموکراتیک از لحاظ منافع دارای سه پهلو است: منافع بورژوازی، منافع دهقانان - خرده بورژوازی و منافع پرولتاریا. ما در فوق منافع پرولتاریا در انقلاب دموکراتیک را از دید لنینیسم مورد بررسی قرار دادیم. در این بخش منافع دهقانان و خرده بورژوازی را در انقلاب دموکراتیک به بررسی می گیریم و از منافع بورژوازی در این انقلاب می گذریم، چون می دانیم که بورژوازی تا جائی انقلاب دموکراتیک را همراهی می کند که به سود طبقاتی اش باشد و برای همین ما عجالتاً با منافع این همیار غیرپیگیر انقلاب دموکراتیک کاری نداریم.
«سوسیالیزم کارگری» در «دموکراسی عصر امپریالیسم» نوشته است: «رفتن از راه دموکراسی (انقلاب دموکراتیک) در تعدادی از کشور ها زمانی مطرح بود که آن جا هنوز مسألۀ دهقان و زمین حل نشده بود، دولت ها مطلقه و هنوز متکی به مالکان ارضی بودند...» چنانچه در فوق گفتیم مسألۀ دهقان و زمین با وجودی که یکی از فکتور های اصلی انقلاب دموکراتیک را می سازد، اما «سوسیالیزم کارگری» فراموش می کند که در کنار آن، پرورش پرولتاریا و ارتقای آگاهی سیاسی این طبقه و طبقۀ دهقان و تثبیت آزادی های سیاسی نیز در این انقلاب مطرح است. لنین در «سوسیالیسم و دهقانان» انقلاب دموکراتیک را «انقلاب تمام مردمِ» می داند که دارای منافع متضاد طبقاتی هستند، و نابودى استبداد، تثبيت آزادى سياسى و تجلى آشکار و مستقيم منافع طبقات غالب را در سازمان و ادارۀ دولت، از نتایج این انقلاب می خواند. «سوسیالیزم کارگری» ملاحظه می کند که انقلاب دموکراتیک تنها حل مسألۀ دهقانان نیست، بلکه انقلاب تمام مردم است: انقلاب پرولتاریا، انقلاب دهقانان و انقلاب خرده بورژوازی که منافع شان با منافع عدۀ انگشت شمار در تضاد قرار می گیرد. انقلاب دموکراتیک، آن چنانی که «سوسیالیزم کارگری» می گوید تنها در کشور هائی مطرح نیست که دولت های آن متکی به ملاکان ارضی باشند، بلکه در تمام کشور هائی که در آن سیستم ارباب ـ رعیتی حاکم باشد، نیز مطرح است؛ زیرا این انقلاب استبداد را نابود می کند، آزادی های سیاسی را تأمین می کند و منافع طبقات غالب را در سازماندهی اقتصاد، اداره و دولت متجلی می سازد.
انقلاب دموکراتیک بستری برای همنوائی و متحد سازی دهقانان با پرولتاریا است. دهقانان با روح بورژوا دموکراتیک و با افکار خرده بورژوائی، ایدۀ «سوسیالیزه کردن» و الغای مالکیت خصوصی را در ذهن ندارند. آنان فقط  تلاش دارند که از زیر تیغ فئودالیسم به آزادی برسند و زمین را از چنگال فئودال ها بیرون بکشند که ضبط املاک فئودال ها خود یکی از صور  یورش بر مالکیت خصوصی است، و برای همین، دهقانان از انقلاب دموکراتیک به طور کامل طرفداری نموده و نقش اساسی در آن ایفاء می کنند. بورژوازی از همین تمایلات دهقانان برای همیاری با خود برای ضربه زدن به فئودالیسم سود می برد. پرولتاریا قطعاً حق ندارد دهقانان را به بورژوازی بسپارد، بلکه وظیفۀ پرولتاریا است که در انقلاب دموکراتیک شرکت نموده، متحدانه با دهقانان، فئودالیسم را نابود نموده و راه را برای پذیرفتن برنامۀ انقلابی پرولتاریا توسط دهقانان هموار ساخته و توده های دهقان را تا سطح انقلابی ارتقاء دهد.
انقلاب دموکراتیک، هم پرولتاریا و هم دهقانان را آموزش می دهد، پرورش می دهد و دهقانان را به متحدان واقعی پرولتاریا تبدیل می کند. ما از «سوسیالیزم کارگری» می پرسیم: در صورتی که پرولتاریا و دهقانان به قول لنین در پراکندگی، بی فرهنگی و جهل به سر ببرند و نفوذ کمونیست ها بر پرولتاریا در حد هیچ باشد و نتوانند در تودۀ دهقانان نفوذ انقلابی نمایند، در چنین وضعیتی چه راه حلی پیشنهاد می کند، راه انقلاب دموکراتیک یا راه انقلاب سوسیالیستی؟ آیا این «سوسیالیزم» با پراکندگی، بی فرهنگی و جهل پرولتاریا و دهقانان می تواند انقلاب سوسیالیستی به راه بیاندازد؟ آیا «دهقانان که طبقه مولد پراکنده و خرده پا است، میخکوب در مناسبات کهن روستائی، محروم از فرهنگ مدرن دنیای سرمایه داری و در نهایت بیگانه از موضع و اخلاق کارگری» است،[1] می تواند با پرولتاریا در «ائتلاف» قرار بگیرد و هر دو، آن طوری که می گوئید به طرف انقلاب سوسیالیستی بروند؟
برای انقلاب و آن هم انقلاب سوسیالیستی به نیروی منسجم، پیشرو و دانا نیاز است. حال اگر ما تلاش داریم هر چه سریع تر انقلاب سوسیالیستی را با اتحاد مردم (پرولتاریا، دهقانان و خرده بورژوازی) آغاز و به انجام برسانیم، نیاز است تا این نیرو ها منسجم شوند، آگاه شوند و پیشگام و پیشتاز باشند. این امر نه با اصلاحات تدریجی و کار کُند دموکراتیک، بلکه با انقلاب دموکراتیک صورت می گیرد، زیرا به گفتۀ لنین «... انقلاب به سرعت مجتمع می نماید و به سرعت اذهان را روشن می سازد. هر گامی که انقلاب به سوی تکامل برمی دارد، توده را بیدار می کند و با نیروی غیرقابل دفعی او را به طرف برنامۀ انقلابی، یعنی یگانه چیزی که به طور پیگیر و به نحو جامعی منافع واقعی و حیاتی وی را منعکس می کند، می کشاند.» (دو تاکتیک سوسیال دموکراسی در انقلاب دموکراتیک)
باز هم از «سوسیالیزم کارگری» می پرسیم؛ شما که با ائتلاف دهقانان و خرده بورژوازی با پرولتاریا انقلاب سوسیالیستی راه اندازی می کنید، چگونه می توانید «ارادۀ واحد» میان این ها به وجود بیاورید، در حالی که به قول لنین «پرولتاریا نمی تواند با خرده بورژوازی ارادۀ واحد داشته باشد»؟ دهقانان و خرده بورژوازی با پرولتاریا در ایجاد جامعۀ سوسیالیستی ارادۀ واحد ندارند. در تنها جائی که می تواند این ارادۀ واحد به وجود بیاید، انقلاب دموکراتیک است. زیرا انقلاب دموکراتیک یک انقلاب همگانی است و به قول لنین «در همان حدودی که این انقلاب حوائج و تقاضا های همگانی را برآورده می نماید، در همان حدود هم در آن وحدت اراده وجود دارد. در خارج از حدود دموکراتیسم از وحدت اراده بین پرولتاریا و بورژوازی دهقانی جای سخنی هم نمی تواند باشد. مبارزۀ طبقاتی بین آن ها امری است ناگزیر، ولی در زمینۀ جمهوری دموکراتیک عمیق ترین و وسیع ترین مبارزه در راه سوسیالیسم خواهد بود.» (دو تاکتیک سوسیال دموکراسی در انقلاب دموکراتیک، تأکید از لنین)
انقلاب دموکراتیک، دهقانان را از ستم و منجلاب فئودالیسم و خواری و ذلت و استبداد ارباب نجات می دهد (به دست آوردن آزادی) و این ها سبب می شود که دهقانان به انقلاب دموکراتیک تمایل داشته باشند. دهقانان در انقلاب دموکراتیک بسیاری از چیز هائی را به دست می آورند که قبلاً فاقد آن بودند. حاکمیت مردم نه تنها به ضرر دهقانان نیست، بلکه دهقانان آن را به سود خود می دانند و به جای فئودالیسم جمهوری دموکراتیک نه تنها ارجحیت پیدا می کند، بلکه به آرزوی شان تبدیل می شود؛ و همین است که گرایش تودۀ دهقان به سوی پرولتاریا قویتر می گردد.
برای دهقانان در کنار به دست آوردن آزادی، به دست آوردن زمین نیز در انقلاب دموکراتیک اهمیت دارد. این خواست دلبستگی آنان را به انقلاب دموکراتیک بیشتر می سازد، زیرا انقلاب دموکراتیک دهقانان را یاری می رساند تا تمام اراضی را از فئودال ها به دهقانان انتقال دهد و این برای پرولتاریا اهمیت دارد زیرا به قول مارکس «ضربه ای که بر پیکر مالکیت ارضی نواخته شود، نواختن ضربه های ناگزیر بعدی را بر مالکیت به طور اعم تسهیل خواهد کرد.» (مارکس خطاب به کریژ)
با وجودی که برای پرولتاریا انقلاب دموکراتیک حل مسئلۀ ارضی نیست، بلکه حل مسألۀ دموکراسی است تا شرایط برای آموزش، پرورش و بسیج پرولتاریا و جلب دهقانان با رهائی از تیغ فئودالیسم و سایر زحمتکشان به سوی طبقۀ پرولتاریا برای انقلاب سوسیالیستی فراهم شود، با آن هم پرولتاریا از انتقال زمین از مالکان ارضی به دهقانان حمایت و پشتیبانی می کند. این حمایت و پشتیبانی بر اساس اهمیت سیاسی ـ طبقاتی مسئلۀ ارضی برای پرولتاریا است، نه بر بنیاد منافع اقتصادی دهقان. زیرا حل مسألۀ ارضی دو راه دارد: یکی از بالا به پائین (امپریالیسم و پایگاه داخلی آن) و دومی از پائین به بالا (انقلاب  دموکراتیک به وسیلۀ دهقانان و پرولتاریا). راه اولی، راه حل آرام، تدریجی و مسالمت آمیز توأم با اصلاحات از بالا همراه است و راه دومی راه حل توفانی، ناگهانی و سریع است که به وسیلۀ اتحاد پرولتاریا و دهقانان صورت می گیرد. لنین به جای راه اول (اصلاحات)، راه دومی (انقلاب دموکراتیک) را بر می گزیند زیرا «برای کارگران، به عکس سودمند تر است که اصلاحات لازمه ای که در جهت دموکراسی بورژوازی به عمل می آید از طریق رفرم نبوده، بلکه از طریق انقلاب باشد، زیرا راه رفرم راه تأخیر است، راه دفع الوقت است، راه زوال تدریجی و دردناک اعضائی از پیکر مردم است که در حال فساد می باشد. از فاسد شدن این اعضاء در درجۀ اول و بیش از همه پرولتاریا و دهقانان آسیب می بینند. راه انقلابی عمل جراحی سریعی است که درد آن برای پرولتاریا از همه کمتر است، این راه ـ راه قطع مستقیم اعضای در حال فساد است، راه کمترین گذشت و کمترین احتیاط نسبت به سلطنت و مؤسسات منفور و پلید وابسته به آن است که فساد آن ها فضا را مسموم می کند.» و راهی را که لنین برگزیده، حل سیاسی و حل مسألۀ دموکراسی است تا موانع سیاسی که سبب عدم آمادگی پرولتاریا برای حرکت به سوی انقلاب سوسیالیستی می شود، رفع گردد. اگر خواست های اقتصادی دهقانان به این امر یاری برساند، پرولتاریا از آن پشتیبانی می کند و مورد حمایت قرار می دهد. لنین هم بر همین مبنا بر اهمیت مسألۀ ارضی و حل انقلابی آن تأکید می کند، چون مسألۀ ارضی پایۀ اقتصادی انقلاب دموکراتیک است که می تواند بنای جامعۀ کهن، فئودالی و استبدادی و خواری و مذلت را سرنگون کند «تا مگر نسلی از مردمان شجاع و آزاد به وجود (آید)، کشوری جدید و جمهوری بنا (شود) که در آن مبارزۀ پرولتری... برای سوسیالیسم بتواند آزادانه گسترش یابد.» (هفت مقاله در باره مساله ارضی و جنبش دهقانی ـ لنین)
اما «سوسیالیزم کارگری» برداشت بسیار عامیانه، مبتذل و میان تهی از مسألۀ ارضی در انقلاب دموکراتیک دارد. این «سوسیالیسم» در «نقد چپ...» می نویسد: «لنین طی بیش از 30 سال مبارزه خود برای بلشویک ها و چپ ما این را در آثار متعدد خود... در رابطه با برخورد بلشویک ها نسبت به زمین و دهقانان آموزش داد: که گاهی استقلال مبارزاتی طبقه کارگر در سیاست، اقتصاد و ایدئولوژی را در مبارزه علیه کل نظام سرمایه داری از یاد نبرند و در حد بینش و اهداف دهقانان و سایر اعضای خانواده بورژوازی تنزل ندهند؛ توزیع زمین به دهقانان را گاهی در برنامه عمل خود نگنجانند و هیچگاه دست باز خود در رابطه با زمین را نبندند...» و در جای دیگر از همین سند می نویسد: «اگر برنامه های کاری کلکسیون سازمان های چپ پوپولیست افغانستان را پیش روی خود بگذارید در آن بندی را می یابید بنام «انقلاب دموکراتیک نوین»، در محراق این انقلاب، خلاف گفته های صریح مارکس، انگلس و لنین، توزیع زمین به دهقانان بی زمین و کم زمین قرار دارد، کاری که بورژوازی بر مبنای رسالت تاریخیش از دهقانان پرولتر می سازد یعنی «گورکنان خود را» خود بوجود می آورد، ولی اتوپیست های ما با استفاده از این شعار بسیار قدیمی و ارتجاعی که «زمین از آن کشت کار» با دادن توته زمینی، از این کارگران دوباره خرده بورژوا می سازند و به کمیت طبقه کارگر یعنی همان شرط اساسی مارکس برای انقلاب علیه بورژوازی را صدمه جدی می زنند انسان آزاد شده از زمین را دوباره بر زمین وابسته می سازند. دوستان اوتوپیست ما با تحقق «انقلاب دموکراتیک نوین» در این خیال اند که با دادن زمین به دهقان روزگار دهقانان به خواهد شد، اما مارکس، انگلس و لنین چرا با شدیدترین وجهی مخالف توزیع زمین به دهقانان و این نوع به سازی روزگار این طبقه بوده اند؟ آیا این سه بهروزی دهقانان را نمی خواستند!؟ این ها چرا معتقدند که زمین بجای توزیع به دهقانان، باید «ملی» شده در خدمت همه قرار گیرد؟ پاسخ این است که مارکس، انگلس و لنین شخصیت های بزرگ، ریالیست های انقلابی اند، نه شخصیت های پوپولیست، زاهدان خرده بورژوا و اتوپیست.»
چنانچه در اول این بخش گفتیم، تلاش می کنیم این بخش را در پرتو تئوری های لنین ادامه دهیم. از اینرو پاراگراف فوق «سوسیالیزم کارگری» را نیز طبق گفته های لنین مورد بررسی قرار می دهیم. دهقانان به دو منظور در انقلاب دموکراتیک شرکت می کنند: حصول آزادی و به دست آوردن زمین. زمین را دهقانان از طریق انقلاب با مصادرۀ زمین از مالکان ارضی به دهقانان انتقال می دهند. مارکس و لنین این یورش را برای یورش علیه تمام صور مالکیت سودمند می دانند. لنین می نویسد: «مارکس با اتخاذ موضعی دیالکتیکی، به عبارت دیگر با بررسی و مطالعه همه جانبۀ جنبش، با به حساب آوردن گذشته و آیندۀ هر دو، جنبۀ انقلابی یورش بر مالکیت خصوصی ارضی را تشخیص می دهد. او جنبش خرده بورژوائی را به مثابۀ شکلی آغازین و خاص از جنبش پرولتری، شکلی آغازین از جنبش کمونیستی، باز می شناسد.» (هفت مقاله....) و مارکس خطاب به کریژ می گوید: «ضربه ای که بر پیکر مالکیت ارضی نواخته شود، نواختن ضربه های ناگزیر بعدی بر مالکیت به طور اعم را تسهیل خواهد کرد. عمل انقلابی طبقۀ فرودست برای ایجاد تغییری که رونق و رفاهی مؤقت به بار خواهد آورد، و آنهم نه به هیچوجه برای همه، موجب تسهیل عمل انقلابی ناگزیر و بعدی فرودست ترین طبقه برای ایجاد آن تغییری می شود که سعادت کامل بشری را برای همه رنجبران واقعاً تضمین نماید.» (هفت مقاله...)
«سوسیالیزم کارگری» به خوبی می داند که این جنبش خرده بورژوائی خواستار الغای مالکیت خصوصی نیست، بلکه به اساس منافع طبقاتی اش بر مالکیت ارضی یورش می برد و این یورش هم برای تفنن نیست، برای رهائی از ستم مالکان ارضی و به دست آوردن زمین است و این به دست آوردن زمین طبعاً مالکیت دهقان بر زمین را با خود به همراه دارد. پرولتاریا هم این را می داند که گرایش مالکیت در دهقان صاحب زمین با تسریع انقلاب، تعارض او را با پرولتاریا سریع تر و شدید تر می سازد، اما با وجود همۀ این ها از انقلاب دموکراتیک و از جنبش دهقانی دفاع و حمایت می کند، زیرا چنان چه مارکس و لنین گفته اند، یورش بر این مالکیت، زمینه را برای ضربه های بعدی بر اشکال دیگر مالکیت فراهم می سازد.
لنین می نویسد: «دهقان به زمین نیاز دارد، و احساس انقلابی اش، حس غریزی و بدوی اش، از دموکراسی نمی تواند بیان دیگری غیر از دست گذاشتن بروی زمین ملاکین بیابد.» (هفت مقاله...) لنین به خوبی می گوید که «جهل دهقان، قبل از هر چیز با عجز او از درک جنبه سیاسی جنبش، با عجز او از درک مثلاً اینکه بدون تغییرات دموکراتیک ریشه ای در کل ساختار سیاسی کل حکومت هرگونه پیشرفت پایداری در جهت گسترش مالکیت زمین مطلقاً غیرممکن است، آشکار می شود.» (هفت مقاله...) و همین است که لنین می گوید: «لیکن به این مجوز از جنبش دهقانی روی برگرداندن، بی مایگی و فضل فروشی محض خواهد بود. خیر در ماهیت انقلابی و دموکراتیک این جنبش شک نمی توان داشت و ما باید از آن پشتیبانی کنیم، آن را بسط دهیم، به جنبش برخوردار از آگاهی سیاسی بدل سازیم، آن را به جلو سوق دهیم، و همگام با آن تا انتها برویم...» (هفت مقاله...)
تب دهقانان برای به دست آوردن زمین یکی از فکتور هائی است که دهقانان برای آن به انقلاب دموکراتیک پهلو می زنند، اما پرولتاریا ضمن این که از این خواست دهقانان پشتیبانی می کند، تلاش می کند دهقانان را با آگاهی سیاسی مسلح سازد، تلاش دارد دهقانان را آگاه کند تا در کنار پرولتاریا برای الغای مالکیت خصوصی که سبب بهروزی همه زحمتکشان می شود، برزمد. پرولتاریا با وجودی که سطح جهل و نادانی دهقانان را به خوبی می داند، تلاش دارد جنبۀ سیاسی این انقلاب را بیش از پیش تقویت نماید و آن را تا انتها برساند، تا سوسیالیسم برساند، تا الغای کامل مالکیت خصوصی برساند و به همین منظور جنبش دهقانی را همراهی می کند، آن هم همراهی کامل. پرولتاریا از این که دهقانان بتوانند تمام اراضی را با کمک پرولتاریا به شیوه های انقلابی از چنگال مالکان بیرون بکشند، دستاورد عظیم هم برای رشد کلی اجتماعی و هم برای رشد پرولتاریا می داند. [2]
اما در مورد این موضوع که «اتوپیست های ما با استفاده از این شعار بسیار قدیمی و ارتجاعی که «زمین از آن کشت کار» با دادن توته زمین، از این کارگران دوباره خرده بورژوا می سازند و به کمیت طبقه کارگر یعنی همان شرط اساسی مارکس برای انقلاب علیه بورژوازی را صدمه جدی می زنند انسان آزاد شده از زمین را دوباره بر زمین وابسته می سازند»، اجمالاً ابراز می داریم اینکه: اول، این کمونیست ها نیستند که برای دهقانان توته زمین می دهند، بلکه این خود دهقانان اند که علیه مالکیت مالکان ارضی یورش می برند و کمونیست ها به طور کامل این یورش دهقانان را همراهی می کنند و به قول لنین کشیدن تمام اراضی را به شیوۀ انقلابی از چنگال مالکان توسط دهقانان، دستاورد عظیم برای پرولتاریا می دانند. دوم، اگر دهقانان موفق شوند که تمام اراضی را از چنگال مالکان بیرون بکشند، این امر باز هم به قول لنین «حتی آن وقت هم، تعداد تودۀ کارگران مزدی در زراعت تنها به طور موقت کاهش خواهد یافت، ولی در هیچ صورتی این توده به کلی از میان نخواهد رفت. حتی آن وقت هم منافع کارگران مزدی روستا منافعی مستقل باقی خواهد ماند». و سوم، «در نظر یک سوسیال دموکرات، روی آوردن از یک طبقه به طبقۀ دیگر و از یک رده به ردۀ دیگر از زارعین و خرده مالکان، هیچ نتیجه ای در بر ندارد، مگر آن که با دستاورد سیاسی که مبارزۀ طبقاتی پرولتاریا را تسهیل کند، همراه باشد.» (هفت مقاله در باره مساله ارضی و جنبش دهقانی - لنین)
«سوسیالیزم کارگری» به راه نادرست رفته است که گویا در انقلاب دموکراتیک و با بیرون کشیدن زمین از چنگال مالکان ارضی، دهقانان به بهروزی می رسند. ما از «سوسیالیزم کارگری» دوستانه می خواهیم که افکار غلط و نادرست خود را به دیگران وصله نکنند. هیچ کمونیستی چنین غلط نمی اندیشد. کمونیست ها به خوبی می دانند که انقلاب دموکراتیک، اولین یورش بر مالکیت است که می تواند یورش بر صور دیگر مالکیت را تسهیل نماید، نه حل نهائی مسألۀ بهروزی و رفاه و برابری. لطفاً انقلاب دموکراتیک را با انقلاب سوسیالیستی خلط نکنید. مغشوش کردن این دو جز عجز کامل از درک تفاوت اهداف این دو و بی سوادی تان چیز دیگری بوده نمی تواند. لنین چه داهیانه گفته است: «به این دلیل است که ما باید یک بار دیگر اصول ابتدائی را تکرار کنیم. جنبش دهقانی امروزی در روسیه برای چه چیز مبارزه می کند؟ برای زمین و آزادی. پیروزی کامل این جنبش چه اهمیتی خواهد داشت؟ بعد از کسب آزادی، این جنبش سلطۀ اربابان و بوروکرات ها را در دستگاه اجرائی دولتی از بین خواهد برد. وقتی زمین به دست آمد، املاک اربابان را به دهقانان خواهد داد. آیا کسب آزادی کامل و سلب کامل مالکیت از اربابان، تولید کالائی را از میان خواهد برد؟ نه. آیا کسب آزادی کامل و سلب مالکیت از اربابان، کشاورزی فردی (خصوصی ـ م) دهقانان در ده یا زمین های «سوسیالیستی شده» را از میان خواهد برد؟ نه. آیا کسب آزادی کامل و سلب مالکیت کامل از اربابان، شکاف عمیقی که دهقان ثروتمند صاحب اسبان و گاوان متعدد را از خوش نشین و کارگر کشاورزی روزمره جدا می کند، یعنی شکاف میان بورژوازی و پرولتاریای ده را از میان خواهد برد؟ نه. برعکس، هر چه بالا ترین قشر اجتماعی (اربابان) بنیادی تر نابود گردد، جدائی طبقاتی میان بورژوازی و پرولتاریا عمیق تر می شود. پیروزی کامل قیام دهقانی بطور عینی چه معنائی خواهد داشت؟ این پیروزی قطعاً به بقایای سرواژ خاتمه خواهد داد ولی به هیچ وجه نظام اقتصادی بورژوازی، یا سرمایه داری، و یا تقسیم جامعه به طبقات ثروتمند و فقیر و بورژوا و پرولتر را نابود نخواهد کرد.
ادامه دارد.


یادداشت ها:
[۱] «نقد چپ از موضع طبقه کارگر» (ناصر)
[۲] هفت مقاله در بارۀ مسألۀ ارضی و جنبش دهقانی ـ لنین