از نامۀ پارسی ــ بازتایپ و ارسال از: آرمان
۰۱ مارچ۲۰۲۲



در بارۀ برخی از مسائل انقلاب دموکراتیک *
(۸)

«از انتقاد نهراسید. هیچ چیز بدون انتقاد حرکت نخواهد کرد.»
«ستالین»

ادامۀ بخش قبلی (انقلاب روسیه):
برنامه ارضی بورژوا ها را لنین در مقاله ای که در ماه مه (۱۹۰۶) نوشت با جملات موجز به بهترین شکل توصیف نموده: "آنها (کادت ها) می خواهند که زمینداران سیر بشوند و به دهقانان خسارتی وارد نشود؛ موافق خلع یک قسمت اعظم زمین های اربابی هستند، ولی این کار را اولاً مقروض بر خرید می کنند و ثانیاً خواستار آنند که مسألۀ راه و روش اجرای اصلاحات ارضی به دست کارمندان لیبرال و نه به دست دهقان های انقلابی حل بشود. در برنامۀ ارضی شان کادت ها می کوشند که مثل همیشه بین ارباب ها و دهقان ها یعنی بین قدرت دولت قدیم و آزادی خلق ویراژ بدهند[نوسان کنند] (۱۲۱).
گفتیم که انقلاب دموکراتیک حتی اگر به تشکیل دیکتاتوری دموکراتیک پرولتاریا و دهقانان بیانجامد، باز هم کاراکتر بورژوائی خود را حفظ خواهد کرد (۱۲۲). این جا ممکن است دو سؤال پیش بیاید؟ یکی این که پس لزوم شرکت پرولتاریا در این انقلاب چیست؟ پرولتاریا از نقطه نظر آمال سوسیالیستی خود چگونه به این انقلاب می نگرد و دوم این که چرا این مرحله باید حتماً طی بشود؟ چرا نباید مستقیماً برای انقلاب سوسیالیستی مبارزه کرد و سوسیال دموکراسی چی لزومی به اتخاذ دو تاکتیک دموکراتیک و سوسیالیستی دارد؟ پاسخ به این سؤال ها در آثار لنین با تفصیل بسیار آمده است. به عمده ترین آن ها توجه کنیم:
وجود پرولتاریا به عنوان تنها طبقه ای که منافع خود را در تحقق جامعۀ سوسیالیستی می بیند، بستگی به وجود کاپیتالیسم دارد؛ بدون وسائل و مناسبات تولیدی کاپیتالیستی پرولتاریائی وجود نخواهد داشت که بخواهد برای ایجاد جامعۀ سوسیالیستی مبارزه کند. این ها در مبارزه با فئودالیسم و در روند نفی تجهیزات و مناسبات تولیدی آن پیدایش یافته و پرورش می یابند. بنابر این، پرولتاریا برای رشد وجودی و سپس سیاسی و تشکیلاتی خود به رشد سرمایه داری ذیعلاقه است؛ باید برای تحقق آن وارد مبارزه با فئوالیسم و بقایای آن بشود و به پروسۀ زایش و پرورش سرمایه به عنوان شرط پیدایش و پرورش خود یاری بدهد، یعنی باید در انقلاب بورژوائی شرکت کند.
مرحلۀ سرمایه داری به عنوان مرحلۀ گذر از فئودالیسم به سوسیالیسم اجتناب ناپذیر است؛ زیرا طبقه ای که باید واسط این گذر باشد، فقط در اثر پیدایش کاپیتالیسم است که پا به عرصه وجود می گذارد. لنین در دو تاکتیک سوسیال دمکراسی در انقلاب دموکراتیک به اجتناب ناپذیری سرمایه اشاره می کند و می گوید که روسیه قادر به پریدن از روی این مرحله و یا دور زدن و یا از کنار آن گذشتن نیست (۱۲۳). او پیدایش و رشد کاپیتالیسم را راه رهائی پرولتاریا می شمارد (۱۲۴) و فکر این را که رهائی پرولتاریا جز از طریق تکامل سرمایه داری به نحو دیگری هم ممکن خواهد بود، ارتجاعی می خواند (۱۲۵ ). در کشور عقب ماندۀ مثل روسیه سال ۱۹۰۲ تحقق هدف های سوسیالیستی غیرممکن هستند (۱۲۶ )، چه در این حالت اقتصادی عقب مانده، در درجه آگاهی طبقاتی و رشد تشکیلاتی پرولتاریا که ضرورتاً در سطح نازلی قرار دارد، اجازه رهائی کامل این طبقه را نمی دهد (۱۲۷). در این مرحله پرولتاریا آن قدر از کاپیتالیسم رنج نمی برد که از تکامل ناکافی آن، پس پرولتاریا به وسیع ترین و آزاد ترین رشد سرمایه داری بدون قید و شرط علاقمند است (۱۲۸).
سرمایه داری و دموکراسی بورژوائی از لحاظ تاریخی نسبت به تزاریسم قدمی جلو تر هستند (۱۲۹)، آن چه برای پرولتاریا در انقلاب دموکراتیک اهمیت ویژه دارد، نفی استبداد و استقرار آزادی های دموکراتیک است، زیرا که ابسولوتیسم [مطلقیت فئودالی یا شاهی مطلقه ــ ویراستار] مانع اصلی جنبش کارگری است (۱۳۰). پرولتاریا برای رهائی خود و کارگران کشاورزی شدیداً و بیش از همه طبقات به آزادی نیازمند است (۱۳۱). دموکراسی بوروژائی شرط امکان مبارزات سوسیالیستی طبقۀ کارگر (۱۳۲) و تشکیل حزب پرولتاریائی است (۱۳۳). بدون انقلاب دموکراتیک، انتظار تکامل لازمِ سازمانِ طبقۀ رهبری کنندۀ انقلاب سوسیالیستی را نمی توان داشت (۱۳۴). علاوه بر این، شرکت در جنبش دموکراتیک کارگر را صاحب آگاهی و تربیت انقلابی می کند (۱۳۵). انقلاب بورژوائی بهترین وسیلۀ افشای ماهیت طبقات و تضاد های آن ها است. در این مبارزه چهرۀ بورژوازی بر ملا می شود و پرولتاریا به ماهیت استثمارگر آن آگاهی بیشتری پیدا می کند (۱۳۶).
برای پیروزی انقلاب دموکراتیک، پرولتاریا باید با دیگر توده های خلقی متحد بشود ؛ زیرا این انقلاب بنابر ماهیت خود تأمین کنندۀ منافع خلقی است که علاوه بر پرولتاریا بعضی دیگر از اقشار اجتماعی را هم شامل است. در این انقلاب اقشار و طبقات انقلابی و خلقی دارای اراده ای واحد هستند (۱۳۷)؛ پرولتاریا ناچار است که منافع دیگر اقشار خلقی را مراعات بکند و آگاه باشد که منافع آن ها به شيوه تولید کالائی و شناخت مالکیت خصوصی وسائل تولید وابسته است. او باید به این واقعیت توجه داشته باشد که دهقانان، یعنی این متحدان مرحله ای او، دید وسیع تر از انقلاب بوروژائی و محدودیت های اقتصادی آن ندارند (۱۳۸). آن ها خواهان تقسیم زمین و ایجاد سازمان های تولیدی کوچک خانوادگی هستند. (۱۳۹) پرولتاریا اگر بخواهد در این مرحلۀ انقلاب متحدان خود را از دست ندهد، باید این واقعیات را بپذیرد و از طرح شعار های انقلاب سوسیالیستی در این مرحله دوری گزیند. او باید برای این انقلاب هدف هائی قائل بشود و شعارهائی را اعلام بنماید که تحقق آنها از دائرۀ قبول متحدان خلقیش خارج نشود. علی رغم همه این محدودیت ها، انقلاب بورژوا دموکراتیک برای پرولتاریا در بر گیرندۀ عالی ترین درجات سودمندی است و ضرورت آن برای منافع این طبقه بی قید و شرط است (۱۴۰). " انقلاب دموکراتیک از بعضی لحاظ حتی برای کارگران مفید تر است، تا برای بورژوازی "، " زیرا بورژوازی بهتر آن است که برای مقابله با پرولتاریا به بعضی از بقایای دنیای قدیم تکیه بکند، مثلاً به سلطنت بارنر ثابت به نظایر آن"(۱۴۱). " نفع بورژوازی در آنست که انقلاب بورژوائی قاطعانه با تمام بقایای دنیای قدیم روبرو شود، آن ها را جارو نکند " تا " انقلاب با پی گیری کامل به نتیجه نرسد. بنابر این، کارگران به پیروزی انقلاب بورژوائی علاقمند تر از خود بورژوازی هستند. و به همین علت به شکل قاطعانه تر در آن شرکت می کند و بهتر می جنگد. این فکر که انقلاب بورژوازی بیانگر منافع کارگران نیست، کاملا پوچ است. این فکر یا منجر به همان تئوری قدیمی خلقیون (نارودنیک ها) می شود که انقلاب بورژوائی را خلاف منافع پرولتاریا می دانستند و احتیاج به آزادی های سیاسی را منکر می شدند و یا به انارشیسم می انجامد که رد کنندۀ هر گونه شرکت پرولتاریا در سیاست و انقلاب بورژوائی است (۱۴۲). وظیفۀ حزب پرولتاریائی در رابطه با انقلاب دموکراتیک این است که در آن شرکت بکند، در آن جا به تبلیغ ایده های دموکراتیک و افشأی ابسولوتیسم بپردازد و ماهیت طبقاتی و لزوم سرنگونی آن را برای خلق آشکار بنماید (۱۴۳). پرولتاریا نه تنها باید در این مبارزه شرکت فعال داشته باشد، بلکه وظیفه مند است که پیروزی قطعی انقلاب و نابودی کامل مالکیت قرون وسطائی اربایی را ضامن بشود. او باید انقلاب را به انتها برساند؛ چهارچوب آن را وسعت بدهد و نگذارد که رفورمیسم بورژوائی آن را مسخ نماید. باید با جلب دهقانان به جانب خود و عقد اتحاد با آنها، از گرایشات شان به بورژوازی جلوگیری کند ( ۱۴۴). انقلاب بورژوائی هر قدر قاطعانه تر باشد، به پرولتاریا امکانات بیشتری برای تدارک پیروزی نهایی تر می دهد (۱۴۵). عدم شرکت پرولتاریا و عناصر پرولتاریائی در مبارزات دموکراتیک خیانت به سوسیالیسم است (۱۴۶). با این همه، پرولتاریا در ضمن شرکت در انقلاب دموکراتیک نباید از منافع طبقاتی خاص خود غافل باشد، نباید تضاد های را که او و بورژوازی را از هم جدا می کند، از نظر دور بدارد؛ نباید در جنبش عام دموکراتیک حل شود (۱۴۸) و یا این که در ضمن مبارزه علیه استبداد و فئودالیسم و یا بقایای آن، مبارزۀ خود علیه بورژوازی را تعطیل کند؛ پرولتاریا باید استقلال عمل و استقلال سازمانی حزب خود را حفظ نماید؛ آن را دائماً عمیق تر بسازد (۱۴۹) و با ایجاد نزدیک ترین وحدت ها با پرولتاریای روستائی، طبقه اش را برای آن زمانی که با متحدان مؤقتی اش ترک وحدت می گوید و برای تحقق سوسیالیسم با آنها وارد مبارزه می گردد، آماده سازد (۱۵۰). شرکت پرولتاریا در مبارزات دموکراتیک به معنای تعطیل مبارزات سوسیالیستی نیست، این در مبارزه دو جنبۀ مختلف مبارزات طبقاتی او را تشکیل می دهند (۱۵۱). او در فعالیت اجتماعی و سیاسی خود در مرحلۀ انقلاب دموکراتیک از دو تاکتیک پیروی می کند؛ تاکتیک مبارزۀ دموکراتیک و تاکتیک مبارزۀ سوسیالیستی.(۱۵۲) این دو مبارزه در این مرحله در مجاورت و تقارن با یکدیگر انجام می گیرند؛ ولی از نقطه نظر امکان تحقق هدف ها، مبارزه دموکراتیک بر مبارزه سوسیالیستی تقدم دارد؛ زیرا راه سوسیالیسم از طریق دموکراتیسم عبور میکند؛ برای نیل به سوسیالیسم راهی جز از طریق دموکراتیسم و تأمین آزادی های سیاسی، وجود ندارد (۱۵۳). تمیز این واقعیت یکی از عمده ترین مسائل رهبری جنبش طبقۀ کارگر و دهقانان است. آن ها که این دو قدم را با هم مخلوط می کنند، مردم را فریب می دهند و در چشم آن ها خاک می پاشند (۱۵۴).
لنین در سال ۱۹۰۲ در مقاله ای که به اسم وظایف سوسیال دموکراسی نوشت و در جاهای دیگر، جنبه های دوگانه مبارزۀ طبقاتی پرولتاریا در مرحله انقلاب دموکراتیک را توضیح داد. به نظر او محتوای تبلیغاتی مبارزات سوسیالیستی این مرحله عبارت اند از: "تبلیغ تعلیمات سوسياليسم علمی در میان کارگران و آشنا ساختن درست آنها با نظام اقتصادی ــ اجتماعی موجود، بانی و تکامل آن، طبقات مختلف جامعۀ روسیه، رابطۀ آن ها با یکدیگر، مبارزات آن ها با یکدیگر، نقش طبقه کارگر در این مبارزه، رابطۀ آن با طبقات در حال سقوط و طبقات در حال رشد، رابطۀ آن با گذشته و آینده سرمایه داری و وظایف تاریخی سوسیال دموکراسی جهانی و طبقه کارگر روسیه"(۱۵۵).  وظایف ترویجی ( اژیتاسیون ) سوسیالیستی این دوره سوسیال دموکرات ها شامل شرکت آنها در مبارزات خود به خودی طبقۀ کارگر و شرکت در همه منازعاتی می باشد که بین کارگران و سرمایه داران به خاطر طول کار، مزد و شرائط کار و غیره صورت می گیرد. سوسیال دموکرات ها موظف اند که کار خود را با مسائل عملی و روزمرۀ زندگی کارگران به نزدیک ترین وجه پیوند بدهند؛ آن ها را در پیدا کردن راه حل صحیح این مشکلات یاری بدهند؛ توجه کارگران را به خشن ترین سوء استفاده گری ها عطف بکنند؛ به آن ها در بیان دقیق تر و مشخص تر مطالبات شان کمک برسانند و بین آن ها حس همکاری و مساعدت ایجاد نموده به منافع مشترک تمام کارگران روسی، به عنوان طبقۀ کارگری که بخشی از ارتش پرولتاریای جهانی را تشکیل می دهد، آشنای شان بسازند (۱۵۶).
بعضی از وظائف دموکراتیک عناصر پرولتاریائی و سوسیال دموکرات ها در انقلاب دموکراتیک عبارت اند از: تبلیغ ایده های دمکراتیک، افشای ابسولوتیسم و لزوم سقوط آن، تبلیغ این که حل مسائل خاص طبقۀ کارگر بدون کسب آزادی های سیاسی و بدون دموکراتیزه کردن زندگی سیاسی و اجتماعی جامعه ممکن نیست. تبلیغ علیه ترور پولیس، محدودیت حقوق کارگران به طور اخص و همۀ طبقات ستمديده به طور اعم (۱۵۷).
ادامه دارد


توضیح: 
*ــ مقالۀ حاضر قبلاْ در " نامۀ پارسی" (ارگان تحقیقاتی کنفدراسیون جهانی واحد شماره ۱ - سال سیزدهم ۱۳۵۳) به چاپ رسیده است. از آن جائی که در این مقاله کوشش شده است تا با تکیه به نظریات رهبران جنبش کارگری جهان، "مسائل انقلاب دموکراتیک " مورد بحث قرار گیرد، انتشار مجدد آن را جهت استفادۀ آموزشی و فرهنگی مفید ارزیابی کرده و مبادرت به تکثیر آن کردیم. طبیعی است که این مقاله ضرورتاً منعکس کنندۀ کلیه نظریات ما نمی باشد.

کمیتۀ تدارکات برای تشکیل اتحادیۀ دانشجویان ایرانی در سویدن
دی ماه [جدی] ۱۳۵۷ش