سروش
۱۴ فبروری ۲۰۱۷


شهر باستانی هرات و منظرۀ اسفبار تعلیمی آن
(۱)

شنيدم ز دانش پژوه بـــــــراز
كه بُد موبد و بِخــــرَد و كار ساز
كه هوشنگ بوشنگ را ساختست
چو خرم بهشتش بــرآراستتست

اولين شهرى كه در خراسان بناء كرده اند، خطۀ فو شنگ است و او را بوشنگ بن افراسياب بن نمرود بن كنعان بناء افگند. (صفحۀ چهارم تاريخ نامۀ سيفى هروى)

شهر باستانى هرات يكى از شهر هاى بزرگ افغانستان است. از جانب شمال به جمهورى تركمنستان، از غرب به ايران، از جنوب به ولايت فراه و از شرق به ولايت غور متصل است. در حدود چهار میليون جمعيت دارد و مساحت آن به ٥٥٨٦٨/٥٣ كيلومترمربع مى رسد، با هفده واحد ادارى يا ولسوالى به شمول شیندند ـ كه به چهار ولسوالى تقسيم شده است ـ جمعاً۲۱ واحد ادارى و پانزده ناحيهٔ شاروالى، با داشتن (٦٢٥١) قريه با اسکان مهاجرين از ولايت هاى همجوار (به اثر جنگ هاى تحميلى ) پرنفوس ترين شهر به شمار مى رود. درياى هريرود از كنار آن مى گذرد و با اعمار «بند سلما » بر روى دريا ی هريرود، دو صد هزار هكتار زمين زراعتى آبيارى مى شود. هرات از لحاظ تاريخى و فرهنگى سابقهٔ درخشانى دارد. با هشت صد و هشتاد بنای تاريخى، نمادى از فرهنگ و تاريخ درخشان است. منجمله هزار شهر و هزار زندگى این شهر زيبا ثبت ميراث هاى هاى فرهنگى يونسكو شده است. آبدات تاريخى چون: مسجد جامع بزرگ، مصلى (مناره‌ها)، ارگ، قلعۀ اختیار الدین، آرامگاه خواجه عبدالله انصاری، سنگ هفت قلم، خانهٔ زرنگار، مسجد خرقه، آرامگاه گوهرشاد بیگم، عمارت نمکدان، حوض ملک، حوض چهار سو، پل مالان و... بناهای تاریخی این شهر تاریخی می ‌باشند كه هزاران جهانگرد را به خود جلب مى كنند، متأسفانه اكثريت نمادها و آثار تاريخى در جريان جنگ هاى تحميلى و تجاوز بيگانه گان فروريخته و يا هم در حال فروريختن است.

هرات در ادوار مختلف تاريخ:
شهر هرات در درازناى تاريخ از لحاظ سياسى، نظامى، اقتصادى، فرهنگى حایز شهرت به سزائى بوده و مورد توجه جهان گشايانی چون اسكندر مقدونى، عرب ها، مُغل ها و امپراطورى عثمانى قرار گرفته و همواره موقعيت مركز ارتباطات بين آسيای ميانه و چين بوده است. چنانچه از راه چين به اروپاى شرقى و غربى راه يافته و با داشتن خطوط مواصلاتى به شمول راه ابریشم اين ارتباطات را نظم بخشيده است.

شهروندانش در هر زمان چه در زمان اوستا، ماد ها، هخامنشى ها، ساسانيان، غزنونيان، گورگانيان، تيموريان و تا الحال زندگى شهروندى را به شكل كلاسيك و مدرن آن تجربه کرده و با توجه به مركز فعاليت هاى تجارتى، فرهنگى و سياسى بودن هرات، بار بار در محراق توجه جهانيان قرار داشته و ميراث دار علم و ادب، فلسفه و تمدن بوده اند. شهر زيباى هرات كه از ديرباز مهد دلاوران ميدان رزم و بزم و سخن آرائی بوده است، در وسط سرزمين دلیران«خراسان »، به مثابهٔ پاى تخت و مقر پژوهشگران، شاعران، اُدبا و شهرياران و سراى بُستان فرهنگ و هنر هاى زيباى مینیاتورى، زيباكارى و تزئینات، خطاطى، نقاشى، حكاكى، تزئيب كارى، كانون جنبش هاى ادبى و بزرگ ترين مكتب اديب پروران زبان شیرین درى بوده است. شهر هرات مركز باشكوه شعراء، سخندانان، نوازندگان، هنر آفرينان، نقاشان، تذهيب كاران، موسیقي دانان، معماران، سازندگان علوم و فنون متداوله زمان خود بوده و گنجينه هاى كتب مملو از كتاب هاى نفيس و مركز تدريس محصلين كه از اطراف و اكناف جهان براى تحصيل بدين شهر روى مى آوردند، بوده است. چنانچه در مدرسهٔ مولانا عبدالرحمن جامى دوازده هزار شاگرد از اطراف و اكناف خراسان و كشور هاى منطقه مشغول فراگيرى علوم رياضى، فلسفه، نجوم، فقه و... بودند. تاريخ هرات در عصر ساسانيان، طاهريان، صفاريان، سامانيان، خوارزم شاهيان، غزنويان، ملوك كرت، تيموريان، در عالم سياست، علم و ادب، فلسفه، رياضى و نجوم؛ مقام ارجمندى داشته است.

درعهد ملوك غور شهر هرات دوازده هزار دكان، شش هزار حمام، كاروانسراى، سيصد و پنجاه و نه مدرسه، خانقاه و آتشكده داشته و در عهد سلاطين گورگانى( شاه رخ میرزا و سلطان حسين بايقراء ) به اوج عظمت، شكوه و جلال خود رسيده بود و به قول مولانا عبدالرحمن جامى:
گـر كسى پرسد ز تو کز شهر ها خوش تــر كــدام
گـــــر جواب راست خواهى داد او را گــــوهرى
اين جهان چون بحر دان در وى خراسان چون صدف
در ميان آن صدف شهر هـرى چـــون گــوهـرى

حافظ ابرو مى نویسد : «هرات در عهد اين سلطان لقب دارالسلطنه يافته و پاى تخت شاهنشاهى گورگانيان بوده است. ممالك تركستان، مغولستان، هندوستان و عربستان جزء قلمروآن امپراتور بوده و مانند آفتاب مى درخشيده است. قصر هاى زيبا باغ هاى باصفا و كاخ هاي باشكوه بنياد گذاشته بودند.»

به اثر لشكر كشى توسط اعراب در سال هاى سى هجرى قمرى، قتل عام چنگيز، تخريبات سپاهيان تيمور، لشكركشى شاه اسمعيل صفوى و قاجاريان با حوادثی از قبيل زلزله و قحطی و امراض طاعون، هر بار هرات زير و زبر گرديده است.

هرات در بستر تاريخ با تحولات، تمدن و توسعه پيشگام و از نظر اقتصادى در مسير چهار راه ابرشم قرار داشته كه در تجارت و ترانزيت كالا اهميت و موقعيت به سزائى را داشته است. از لحاظ استراتيژك حیثیت سوق الجيشى داشته كه هميشه توجه جهان كشايان را به خود جلب كرده است. بعد از دورهٔ تيموريان انحطاط و بحران سياسى هرات را فرا گرفته و درنورديده است. لشكر كشى هاى صفويان، قاجاريان و حاكميت شاهان مستبد و خود كامه از تجارت و ترانزيت حوزهٔ اقتصادى هرات كاسته و جنگ های خانگى، قومى، سمتى و مذهبى را دامن زدند و هرات در زير سُم ستوران جنگى بار بار ويران وبه خاكدانى مبدل و به ركود اقتصادى مواجه شده است.

در زمان سلطنت نادر غدار و ظاهر شاه توجه قابل ملاحظه برای رشد و توسعهٔ این شهر نشد که در نتیجهٔ آن راه ترانزيتى غیرقابل استفاده، زراعت و مالدارى به ركود ممتد مواجه و تغيیرات بنيادينى كه زنده گى مردم ما را بهبود بخشد، رخ نداد. با كودتاى ننگين «خلق ـ پرچم»، هرات و هراتيان همچون سائر برادران خود در تمام كشور زير ضربت خورد كنندهٔ اين چنگیزيان جلاد و سفاک قتل عام، مهاجر و بى خانمان شدند و خانهٔ مشترك شان (افغانستان عزيز) توسط سوسيال امپرياليزم روس اشغال و ميدان تاخت و تاز اوباشان خلقى ـ پرچمى، جهادى ـ طالبى قرار گرفت. براى كاوش بيشتر از زمان كودتاى ننگين هفت ثور ١٣٥٧ تا اكنون لازم است تا به روند سطوح ابعاد اقتصادی،سياسى، فرهنگى و مناسبات اجتماعى در اين شهر جنگ زده و مردم دلاورش به تفصيل پرداخته شود.

در زمينۀ فرهنگى :

در بخش تعليم و تربيۀ هرات: با كودتاى سرسپرده گان و مزدوران سوسيال امپرياليزم، دروازهٔ مكاتب قسماً به روى جوانان و نوجوانان (شاگردان) بسته شد. جنگ تحميلى روس متجاوز خلق ما را به مقاومت واداشت، و همهٔ جوانان، معلمين، متعلمين و محصلين در جنگ مقاومت و آزاديبخش مردم افغانستان شركت كردند و جانبازانه در برابر اشغالگران ايستادند.هزاران استاد، متعلم، محصل و دانشجو در ولايت هرات در سنگر گرم عليه دشمن غدار خلق و پرچم و متجاوزين به پيكار پرداختند. در این وقت مكاتب و مدارس به سنگر هاى داغ عليه دشمن بشريت مبدل شده بود. كودتاگران (خلق و پرچم) هم دروازه های مكاتب و مدارس و مراكز علمى را به روى اولاد مردم بستند و هم هرات و هراتيان را به نام شعله ئی و هزاران اساتيد دانشمند، معلمين و متعلمين را جوخه جوخه به رگبار تفنگ بستند و يا هم زنده در گور هاى دسته جمعى مدفون نمودند. در آن هنگام در پانزده ولسوالى و دو علاقه دارى اصلاً مكتب و مدرسه وجود نداشت. صرف در داخل شهر، آنهم در چهار الى پنج ناحيهٔ هرات مكاتب ـ به روى فرزندان اين جانيان ـ باز بود. در واقع کلاً می توان آن زمان را دوران انحطاط و نابودى تعليم و تربيه در اين ولا يت برشمرد. درس هاى آموزشى براى متعلمين ملوث به انديشه هاى ناپاك خلق و پرچم چه در ساحهٔ نفوذ حكومت پوشالى شان و چه در بيرون از حوزهٔ اختيارات نظام خودكامه به دست بردگان و مزدوران كشور هاى متجاوز امپرياليستى ترتيب و تنظيم مى شد؛ بزرگ ترين صدمات فرهنگى ميراث شوم اين جنايت كاران وطن فروش در وطن محبوب ما ـ كه جبران آن تا چندين نسل تأمين نخواهد شد ـ به جا مانده است.

بعد از فروپاشى نظام برده منش خلق و پرچم، دزدان و غارتگران مرتجعی كه خود را با حمایت همه جانبۀ امپرياليسم جهائی در رأس امريكا و ارتجاع منطقه، بر سرنوشت خلق ما به نام امير « مير غضب » حاكم و غیره تحميل كردند. این مزدوران كتب درسى و آموزشى را به ميل باداران شان به دستور (سيا و آى اس ای) تغيیر دادند، نسل هاى فرداى كشور را كه از جنگ تحمیلی خسته شده بودند، با كور انديشى، با تدریس اندیشه های خرافی وهابىیت و سلفىیت عربستانى و مكتب ديوبندی در پاكستان و تشیع «قم» ايران؛ تمام ساختار هاى آموزشى کشور را متأثر ساختند كه امروز ما شاهد هزاران مكتب و مدرسهٔ وهابيت و طالب به نام هاى دارالقران در مركز شهر و در قری و قصبات خود هستيم كه هر روز از اين مدارس انتحارى، طالب و داعش فارغ مى شوند و به جان ملت مظلوم ما دندان تيز مى كنند. در زمان حكمروائى طالبان بدتر از بد شد. دروازهٔ مكاتب به طور كُلی بر روى زنان و قسماً به روى پسران بسته شد. در دور حاكميت نظام پوشالى تكنوكرات هاى وارداتى و جهادى به سركردگى كرزى و غنى، مردم معارف پرور هرات همه براى فراگيرى علم و ادب يكباره به مكاتب مراجعت نمودند كه بدبختانه سيستم فاسد نظام برده منش اين نسل فرداى مهين را با بد آموزان استفاده جو كه در رأس معارف منحيث رئیس و وزير گماشته شده اند، دست برد به عزت و آبرو و به دزدى و غارت پرداختند كه مى توان از مديريت چندين ساله بصير احمد آروين طاهرى بردارزادهٔ رنگين دادفر اسپنتای خائن در پست رياست تعليم و تربيه هرات نام برد. فاروق وردك وزير اسبق معارف كه كارنامهٔ دزدى و اختلاس شان به عام و خاص اشكار است. گماشتگان امروز هم مانند اسلاف خود مشغول چور و چپاول و فساد بوده و هستند. در اين اواخر، پس از سرنگونی، تشت رسوائی رئیس شوراى ولايتى و عبدالرزاق احمدى رئیس معارف هرات، اسناد و مداركى برملا گرديد كه در پنج ولسوالى ولايت هرات (ادرسكن، شیندند، اوبه، چشت و فارسى) به نام معلمين و شاگردان خيالى، مبلغ سه و نيم مليون افغانى اختلاس را نشان مى دهد. قسمي كه به كميت معارف پرداخته شده است و از لحاظ تدريس و متُود درسى براى متعلمين و آموزش و پرورش اصلاً توجه صورت نگرفته است و در قیاس با آن، حتی مدارس و مكاتب وهابيت رشد بيشترى كرده است. گماشتكان و دست اندر كاران نظام فرتوت،(آنهائي كه سالهاست به پول و نان بيگانگان چاق و چله شده اند)، به صفت مدرس، آخند، مولوى از آدرس كشور هاى متجاوز و مغرض چون عربستان سعودى، كويت، بحرين، متحده عرب، ايران، پاكستان و... با كمك هاى بي دريغ و«سخاوتمندانه» براى درهم ريختن مناسبات فرهنگى، سياسى و اجتماعى و ويرانى زير ساخت هاى اجتماعى و فرهنگى، براى ارتجاع بومی و متجاوزين خوش خدمتى كرده اند. این نابخردان پليدى هاى مشمئز کننده را در اين ولايت انجام داده و مي دهند. امروز بزرگ ترين جانيان از همين مكاتب فارغ ـ و به نام دين و مذهب ـ آتش جنگ را مشتعل مى سازند.

آمار و ارقامی كه از آدرس رياست تعلیم و تربيهٔ هرات در بخش معارف هرات نشر و پخش مى شود، حاکی از موجودیت يك میليون متعلم (دختر و پسر ) در سال 1395در مكاتب و مدارس هرات است. با شواهد و مدارك از قول خود مسؤولان ادارۀ معارف پوشالى، بايد اذعان نمود كه بيش از پنجاه فيصد آن در مركز شهر هرات دانشجویانی هستند كه به درس حاضر مى شوند. نه اصول و متود درسى وجود دارد و نه آموزگارى كه به راحتى بتواند - با شكم نيم رسنه اش - با كمال آرزو به تعليم و تربيه اولاد وطن بپردازد تا دين خود را در برابرملك و ملت اداء نمايد. در اطراف هرات تمام مكاتب به صورت نمايشى و اكثراً بدون حضور معلمان وجود دارد. «مكاتب خيالى و معلمان خيالى» هم هستند كه توسط رده هاى بالاى وزارت معارف به تشكيل ولايت هرات جا به جا و پول و بودجهٔ مصارف آن را خائنين به جيب مى زنند كه در رسانه ها و تریبون هاى نظام پوشالى نمایش پررنگ دارند. در مجموع مى توان گفت: صرف در مركز شهر هرات و مراكز واحد هاى ادارى، مکاتب به روى آموزگاران و متعلمان باز است، آنهم بدون برنامهٔ آموزشى و مواد درسى. در تشکیل معارف هرات ۱۱۲۲ مکتب شامل است که از آنجمله ۹۱۷ مکتب آن در ولسوالی های هفده گانهٔ هرات اختصاص يافته كه اكثراً تعطيل و يا هم نيمه تعطيل اند. صرف ٨٤ مكتب در مركز شهر هرات فعال است كه در هر مكتب به نسبت کثرت شاگردان در سه نوبت تدريس مى شود كه در هر صنف تا شصت شاگرد يك معلم به تدريس شان مى پردازد.

ضمناً ۱۳۴مكتب خصوصى كه در مركز شهر هرات قرار دارد، براى فرزندان پولدارها، قوماندانان جهادى و مأموران عالى رتبهٔ(رشوت خوار) ميسر است كه فرزندان شان بهتر به تحصيل بپردازند. و يا هم اين مكاتب از آدرس كشور هاى منطقه و كشور تركيه متود درسى مغرضانهٔ خود را دارند که افکار زهرى تفرقه افگنانه در ذهن فرزندان مهين ما ترزيق مى كنند. در واقع این گونه تعليم و تعلُم به اولاد اين وطن، رواداشتن جفاى بزرگى است كه توسط مربيان اجیر و مزدوران ممالك اجنبى بر اطفال ما تحميل مى شود. به تعداد ۱۷۰۰۰ معلم رسمى و ٣٠٠٠ معلم (حق الزحمه گیر) يك میليون شاگرد پسر و دختر را تدريس مى کنند كه براى هر معلم ٥١ شاگرد اختصاص می یابد. ناگفته نماند كه منجمله با مكاتب خيالى معلمين خيالى هم در اين آمار (در تشكيل رياست تعليم و تربيه هرات ) موجود است كه حقوق «تشكيل روى كاغذ» را دزدان علم و معرفت به جيب مى زنند.
ادامه دارد