سروش
۱۶ فبروری ۲۰۱۷


شهر باستانی هرات و منظرۀ اسفبار تعلیمی آن
(۲)

در زمينۀ تحصيلات عالى:
پوهنتون هرات در سال ١٣٦٧ تأسيس و در چوكات فاكولتهٔ ادبيات، زمينه ساز تحصيل عالى براى مردم اين ولا گرديد و امروز با ١٦ فاكولته و٧٧ دیپارتمنت براى بيش از پانزده هزار محصل كه سى و هفت فيصد آن را اناث تشكيل مى دهند، زمینهٔ تحصيلات را فراهم ساخته است و با چهارصد نفر از اساتيد و كدر ها تدريس مى شوند. علاوتاً ٩ پوهنتون خصوصى هم شامل مركز تحصيلات عالى اين ولا يت هستند كه بعضاً توسط كشور هاى همسايه براى نفوذ بیشتر فرهنگى و سياسى از لحاظ مالى حمایت مى شوند. اكثر اين پوهنتون ها به يك معاملۀ روز مبدل شده و صرف با دادن پول مى توان سند تحصيلى دريافت كرد.

رؤساى پوهنتون هرات مانند ساير رؤساى مراكز علمى از اشخاص و افرادى انتصاب شده اند كه كفايت و اهليت اين مركز علمى و پژوهشى را ندارند. بناءً به خواست نظام و حكومت دست نشانده و تحت تأثير نهاد های فرهنگی و استخباراتی اشغالگران و ارتجاع منطقه در خدمت مغز شوئی جوانان کشور قرار داشته است. نياز مبرم استعمار و دولت مزدور کابل براى جلب و جذب چنين افراد منحيث وسيله و ابزارى براى متأثر و آشفته ساختن مناسبات و هنجار های فرهنگى، سياسى و اجتماعى جامعه و تهی نمودن سنگر های علمى ــ پژوهشى از محتوی و روحیۀ آزادیخواهانه است.

رؤساى پوهنتون هرات با اشتراک در مجالس نمايشى و بلاوقفه در محافل و مساجد به قصد فاتحه خوانی وقت گذرانى می كنند و يا هم با ديوان هائى از شاعران مدیحه سرا در بسا جلسات علمى و پژوهشى حضور پررنگ دارند و با بلند پروازى و با سرايش اشعار مداحى به شعر و سخن سرائى مى پردازند که در واقع شعر خوانى را به باد تمسخر مى گيرند. هنگامی که کسی به دفتر آن ها مراجعه کند، سکرتر شان مي گويد:" رئيس صاحب نيست، معاونش نیز نیامده. رئيس صاحب به فاتحه رفته". پلان استراتيژيک علمی و حتی پلان های کوتاه مدت برای بهبود تحصيلات عالی را بلد نيستند تا در درازمدت و يا كوتاه مدت براى بلند بردن تحصيلات عالى و جلب و جذب محصلان، كارى را انجام دهند. در پوهنتون هاى خصوصى فقط توجه به جلب و جذب تعداد بيشتر محصلان با تبليغات و دروغ بافى، توجه و بذل مساعی مى شود تا به تدريس و آموزش. فقط هر بار نزديك به امتحان فصل هاى تهيه شده به دست محصلين داده می شود. استاد به جای آنکه مسؤوليت و دَين وجدانى اش را در برابر شاگردش اداء نماید، تمام هم او این است که شاگرد را به صنف بالاتر ارتقاء دهد و بس. تمام م ا كز علمي، فرهنگى و پژوهشى در واقع به ملعبهٔ دست اوباشان مبدل شده است.

اطلاعات و فرهنگ در هرات
پس از دورۀ تیموریان، روزنامه نگارى در افغانستان زير تسلط حاكمان مستبد و استعمارگران انگليس غرض آگاهى جنبش هاى فكرى كمتر مجال داشت. علوم قديم رو به انحطاط بود و از علوم جديد هم بهرهٔ چندانى به آن نرسيد. از اين رو تا زمان شير على خان مردم افغانستان از فعاليت هاى فرهنگى و داشتن مطبوعات محروم بودند. در زمان امير شير على خان به سبب مبارزه اجتماعى و ضد استعمار انگلیس، گروهى از آگاهان و روشنفكران به خاطرتمهید رشد طبیعى جامعه و زدودن موانع از این راستا به فعالیت های مقتضی پرداختند و در امورات سياسى، فرهنگى و اقتصادى تحولاتى از بالا رونما گرديد. منجمله با توسعۀ مالدارى، زراعت و تجارت در قیاس با گذشته جامعه به مسیر تحول گرایش یافت. در اين برهه از تاريخ كشور به اساس پيشنهاد "سيد جمال الدين افغان" در ميان برنامه هاى اصلاحى كه پيش از خروج او از كشور به شير على خان ارائه داد، فكر انتشار روزنامه اى را مطرح كرد كه به تأسی از آن شمس النهار(در پانزده صفحه ) اقبال نشر يافت که بعد ها پانزده روزه و ماهانه منتشر مى شد.

زمان حكومت امان الله خان يكى از درخشان ترين و اثرگذار ترين دورهٔ مطبوعاتی افغانستان است. در اين دوران رويداد هاى مهم سياسى، فرهنگى در افغانستان رونما گردید. در سال ١٩٢٤ نخستين قانون اساسى در كشور پديد آمد كه به نام «نظامنامه» ناميده مى شد در مادۀ يازدهم اين قانون به آزادى بيان و مطبوعات اشاره شده است. بدين اساس براى نخستين بار در افغانستان مطبوعات متكى بر قانون به وجود آمد و سبب گسترش مطبوعات در كشور گرديد: نشريه هاى دولتى اتحاد مشرقى، روزنامهٔ افغان، روزنامهٔ ابلاغ، روزنامهٔ حقيقت، روزنامهٔ امان افغان، روزنامهٔ بيدا ر، هفته نامهٔ غازى، هفته نامهٔ ستارهٔ افغان و هفته نامهٔ اتفاق اسلام و... جمعاً در حدود بيست روزنامه، هفته نامه، ماهنامه و جريده به چاپ می رسيد.

براى نخستين بار در هرات «اتفاق اسلام» منتشرشد و اين شعر در اولين شمارهٔ روزنامه اتفاق اسلام به چاپ رسيد:

آنچه ملت را کند مسعود و شاد
اتحاد است، اتفـاق است، اتحاد

اولین شمارهٔ روزنامهٔ اتفاق اسلام در اول سنبله ١٢٩٩ به مديريت عبدالله قانع به چاپ سنگى منتشر شد. «علامه سلجوقی» رئیس اطلاعات و فرهنگ همان وقت این روزنامه را از «اتفاق اسلام» به «فریاد» تغییر نام داد و در پی آن در ۴ ثور/ ۱۳۰۸ «غلام سرور جویا» مدیر مسئول «اتفاق اسلام» شد و بار دیگر نام آن را از فریاد به اتفاق اسلام برگرداند. در روز نامهٔ اتفاق اسلام مردان آزاده و ناموری به حيث مدير مسئول تا دههٔ چهل و پنجاه كار فرهنگى نمودند كه مى توان از سرور جويا صلاح الدين سلجوقى، منشى عبدالکريم احرارى و عبدالله قانع نام برد. در زمان حاكميت «خلق و پرچم » اين رسانه كاملاً در خدمت باند های به اصطلاح حزب نام نهاد ديموكراتيك خلق قرار گرفت و تنها در سال هاى اخير نسبت عدم بودجه آنهم در نظام برده منش غنى و عبدالله چندين بار از نشر باز مانده است و فعلاً مدير مسؤول آن جاويد نورزاد است. البته بايد تذكر داد كه امروزه نشر و پخش اتفاق اسلام در چهار صفحه جز اعلانات و گزارشات روز آنهم به نقل قول از جرايد و روزنامه هاى ديگر، كدام مقاله و سرمقالهٔ علمى، پژوهشى و حقيقت يابى براى ارتقاء و رشد فكرى جامعه و نسل جوان ما نداشته و ندارد. فقط صفحات اتفاق اسلام را سياه و نشر مى كنند و بس.

ديگر روزنامه ها و هفته نامه ها ی هرات عبارت اند از: رفاه نوجوانان، پيام هريوا، مجلهٔ دوربين، ماهنامهٔ پامير، مجلهٔ افق، ماهنامهٔ معرفت، نشريهٔ شهر ما، مجلهٔ صنعت گران ، اخبار روز نشريهٔ شوراى متخصصان، نشريهٔ پگاه، نشريهٔ پوهنتون هرات و.... اكثريت اين نشرات از آدرس ان جی اوها و مراكز استخبارات ايران، عربستان، سيا و... تمويل و تطميع مى شوند تا خلق بي دفاع و ستمديدهٔ ما را در كوره راه ها و بیراههٔ تاریک وابستگی سوق دهند.

انجمن هاى ادبى :
انجمن ادبى هرات در سال ١٣١١ به رياست قاضى محمد صديق خان ماه نامه اى را به نام مجلهٔ هرات در موضوعات ادبى، هنرى و تاريخى و اجتماعى به چاب رساند كه مى توان از اولين انجمن ادبى در افغانستان اين انجمن را نام برد. انجمن هاى ديگرى چون ناظم هروى، انجمن فرهنگى مهتاب، انجمن روشندلان، انجمن فرهنگى صنعتى، انجمن سپینه ادى، انجمن ادبى هرات باستان، اخلاق و معرفت، انجمن عرفانى پير هرات، كانون نوانديشان و... كه بازهم به جز سه الى چهار انجمن، اكثريت اين انجمن ها توسط دونر ها و كشور های همسايه حمایت مى شوند.

رسانه هاى تبليغاتى در هرات :
تلويزون هرات كه قسمت اعظم شهر هرات و بعضى از ولسوالى ها را تحت پوشش نشراتش قرار مى دهد و تحت شعار دموكراسى قلابى، براى تداوم حيات ننگين مزدوران امريكائى برنامه ريزى می کند و با نشرات روزمره بر ننگ غلامی خود مى افزاید.

تلويزون (هرى، آسيا، تابان، ساقى، سيماى غوريان، چكاد، مهين، جوانه، كهندوز، ملت، آرزو، هرات آريانا، عصر ترقى، فرياد، اصلاح، كهسان، و تلويزون هرات ) كه هر كدام به نبوبهٔ خود جز آب به آسياب بيگانه ريختن، ذهن نسل کنونی و در پیآمدش نسل هاى فرداى كشور را تاريك نمودن، آتش افروزی و صداى ملت مظلوم را خاموش ساختن؛ هيچ برنامهٔ مردمى نداشته و ندارند.

همچنان راديو هرات، راديومژده، راديو زحل، راديو سحر، راديو فرياد، صداى جوان، راديو كليد، راديو زندگى، راديو طنين، راديو باران، راديوی نظامى آيساف، راديو وطندار و غيره. مجموع این رادیو ها زير سایهٔ شعار دموكراسى قلابى براى تبليغ و ترويج فرهنگ برده ساز بيگانه و ارتجاع بومی كار و فعاليت دارند.

د ركل مى توان ادعا نمود كه تلويرون ها و رادیو هاى متذكرهٔ فوق هر يك شان از منابع خاصى تمويل مى شوند و بر طبق ميل و اهداف مرجع تمويل كننده برای بدآموزی به پخش و نشر برنامه هاى منحرف کننده و زدون ارزش هاى اصیل فرهنگى ملی ما پرداخته كار و فعاليت دارند. ضمناً اهریمنانه با سوء استفاده از تفاوت بسیار فرعی زبانی، قومی، مذهبی و مليتی؛ به فعالیت های تفرقه افگنانه مشغول اند. با تلقین و ترغیب استخبارات كشور های مغرض با راه اندازی برنامه ها، تدویر مصاحبه ها، گفتمان ها و تحليل و تفسير هاى زهراگين و گمراه کننده، مردم فقير و پا برهنهٔ ما را به جنگ ناتمام دعوت مى کنند.

این هم مکتبی است در یکی از ولسوالی های هرات که شاگردان در آن مشغول آموزش اند!