علی سینا
۳۱ جنوری ۲۰۱۷


سریال های خارجی نابود کنندۀ ارزش های فرهنگی ما


بعد از تجاوز امپریالیسم امریکا و شرکای جرمش بر کشور ما زیر نام مبارزه با تروریسم و حمایت از دموکراسی که منتج به مستعمره شدن کشور ما و ایجاد یک حکومت دست نشانده و فاقد اراده در افغانستان گردید، متجاوزان جهانخوار از زوایا و ابعاد مختلف، برای تحکیم و تداوم سیطرۀ امپریالیستی شان برنامه سازی نمودند تا باشد که منافع کشور های متجاوز و دست نشاندگان بومی آن ها تأمین شده باشد. اگر از یک سو با به کاربرد آخرین امکانات نظامی – تخنیکی و حربۀ اقتصادی خشونت را به اشکال مختلف آن علیه مردم ما به کاربردند تا ملت افغان را توانسته باشند که مُطیع خود بسازند، از سوی دیگر تمامی دستگاه های سیاسی، اداری، حقوقی، دیپلوماتیک فرهنگی و علمی را در ادارۀ پوشالی زیر کنترول خویش قرار داده و به شکل سیستماتیک استراتیژی های شان را تدوین و عملی نمودند.

از آنجمله در بخش فرهنگی « سریال، فیلم، تئاتر، رادیو، تلویزیون، اخبار چاپی، شبکه های اجتماعی و صفحات مجازی انترنتی و سائر بخش های هنری » به پشتیبانی منافع نظامی شان و برخلاف منافع تاریخی و درازمدت ملت ما وضعیت عمومی کشور را چنان برنامه ریزی و مدیریت نمودند که اثرات زیانباری در وضع فرهنگی کشور ایجاد کردند که این اثرات مرگبار و منفی آن تا سال های سال دوام خواهد کرد. که اگر در عکس آن پادذهری در اوضاع عمومی جامعه تزریق و عملی نگردد، مانند بمب های شان ملت و مخصوصاً جوانان ما را به ازخودبیگانگی، انقیاد و تسلیمی رهنمون می سازد.

با اینکه همه اشکال هنری یاد شده در جمع هفت شهرهنر بوده، هر کدام شان در بلند رفتن رسوم اجتماعی، تفریح، سرگرمی و آرامش روانی مردم تۀثیرات عالی دارد که هیچ کس نمی تواند از آن چشم پوشی نماید، ولی این رشته های هنری آنگاه مفید و عالی اند که در خدمت منافع ملی کشور بوده و منافع اقشار و طبقات حاکم ستمگر را تمثیل و تبلیغ ننماید.

وضعیت فرهنگی، عقاید، باورها، بینش ها، برداشت ها، رسوم، عنعنات و... در یک جامعه، روح و روان یک ملت را تشکیل داده که به اساس آن هویت یک ملت و هستی اجتماعی اش تجسم شده و در سمت دهی و سیر تکامل اقتصادی – سیاسی رول مهمی را اداء می کند. با اینکه در جایش این وضعیت اقتصادی – سیاسی است که بخش روبنائی فوق را به وجود می آورد.

نیرو های اشغالگر با درک این نکته است، که نه تنها از وحشت و بربریت برای انقیاد ملت ها استفاده می کنند، که موازی با آن در تغیر روبنا ها نیز تلاش دارند که تا سیطره و حاکمیت خود را در آن جا نیز اعمال کنند. به طور مثال از ابتداءِ این حاکمیت مزدور، ده ها رسانه و دستگاه های اطلاعات جمعی وجود دارند که در خدمت وضعیت نظامی شان عمل می کنند. از آنجا که دولت مزدور برای رهبری ملت برنامه های هنری ملی و علمی لازمه ندارند که در هر بخش جامعه ما را وابسته ساخته و هر شب دیده می شود که برای چندین ساعت سریال ها در تلویزیون ها یکی پی دیگری پخش شده و خانواده ها بدون درک اضرار آن به دیدن آن مصروف شده اند. اضرار این برنامه های هنری وابسته، به سونامی خاموشی می ماند که یک روز به طور بالفعل دهانه باز کرده و ملت را در دامان بیگانگان به نحوی از انحاء سقوط می دهد.

بعضی اضرار آن را طور ذیل به شکل گذرا و کوتاه نشانه گیری می نمائیم:
طوری که در جریان روز همه اعضای خانواده ها در وظائف روزمرۀ شان مصروف اند و از نظراجتماعی ساعات طلائی خانواده ها قبل از غذای شبانه است که می توانند گرد هم آمده و روی قضایای مورد علاقۀ ضروری و مدیریتی خانواده صحبت نموده و راه های حل چالش ها و مشکلات را پیدا و محیط خانواده را به محیط آموزش و پرورش تبدیل نمایند.

متأسفانه طی سالیان اخیر، در این ساعات طلائی سریال ها و فیلم هائی به نمایش گذاشته می شوند که اشغال این ساعات توسط سریال ها، ضیاع بزرگی برای خانواده ها بوده که به هیچ وجه جبران شده نمی تواند. در صورتی که یک عضو خانواده هر شب دو و یا سه ساعت مصروف دیدار سریال ها شود و آنهم با علاقمندی خاص آن را ببینند، آیا انرژی انسانی و وقت قیمت بهای آن ها به هدر نمی رود؟ این سؤالی است که لازم است هر کدام ما به آن جواب منطقی ارائه کنیم. مصروفیت متداوم خانواده ها در جریان شب ها در تماشای سریال ها، رابطۀ عاطفی بین والدین و فرزندان را ضعیف ساخته، باعث می شود که روان و تربیت اعضای خانواده ها را در معرض خطر زیان های جدی این گونه سریال ها بگذارد.

تقسیم وظائف و مسؤولیت پذیری ها در سطح خانواده ها دچار بی برنامگی و سردرگمی قرار گرفته، نتایج نادرستی را سبب می گردد که این امر خود باعث ایجاد فضای خشونت و بی باوری بین اعضای خانواده و والدین می گردد.

پیام عمدۀ این سریال ها خوش گذرانی و رشد عادات ناپسندی است که در تقابل و ناهمسوئی با ارزش های اصیل فرهنگ ملی ما می باشند؛ که از آن جمله تبلیغ اعتیاد، تمثیل نشئه و اداء و اکت های نوشیدن هر آنچه که سکر دارد، چالش بزرگ دیگریست که زمینۀ رشد سالم جوانان و نوجوانان را سد کرده، احساس و اندیشۀ ملی، آزادی دوستی، عدالت خواهی، ناموس داری، نوع دوستی، حب وطن و... را نیز در نطفه و بنیاد های طبیعی اش خشکانیده، و انگیزه های تربیتی را کم اثر می نماید. هر نوع گذشت، بی تفاوتی، بی احساسی و غفلت در مقابل این تهاجم فرهنگی استعماری و سونامی خاموش؛ هویت ملی، ارزش های فرهنگی ــ تاریخی، باور های اجتماعی، دوراندیشی های الزامی و بنیاد های هستی ما را تهدید به نیستی می نماید. مصدوم این برنامه ها ملت است که از اضرار آن رنج خواهد برد و هزینه های بزرگی برای مداوای آن خواهد پرداخت.

اگر قرار باشد که یک خانواده یک سریال نیم ساعته را ببیند - که متأسفانه بعضی خانواده ها دو و یا سه سریال را در بیست و چهار ساعت می بینند - اگراین مدت را ضرب یکسال نمائیم، می دانید که این آسیب چقدر بزرگ می گردد؟

آیا صرف این همه وقت در تماشای سریال ها، برابر به وقت صرف شده در مکتب و یا پوهنتون(دانشگاه) را نیست؟ آیا نمی شود که این اوقات طلائی را مصرف آن ضروریاتی نمائیم که زندگی را نجات می دهد؟ و سؤالات دیگر...

راه های حل:
والدین واقعی و هوشیار آن هائی هستند که از فرزندان خویش از اجرای کارهای روزانه شان در فرصت های مختلف از آنجمله در جریان شب ها بپرسند، کار های نادرست شان را نقد و از کار های نیک شان تقدیربه عمل بیاورند. پدر و مادر ها و سائر بزرگان خانواده ها باید به کودکان و جوانان خانوادۀ خود گوشزد کنند که در صورت مصروف شدن با سریال ها، این فرصت های آموزشی را از دست می دهند که به هیچ عنوان جبران شده نمی تواند.

یکی از وظایف والدین محبت نمودن با فرزندان، ابراز عاطفه و مهربانی نمودن با آن ها و زمینۀ تشویق و شخصیت سازی را در محیط خانواده فراهم کردن است که با استفاده از این فرصت ها و مواقع، اطفال و اعضای خانواده از محبت والدین برخوردار شوند. این کار نه تنها در سنین پائین، که در هر سن وسال انسان و از آن جمله فرزندان بزرگ سال نیز به محبت آن ها شدیداً نیاز دارند. والدین باید این اهمیت را درک کرده و هرگز درین مورد کوتاهی ننمایند. آمار جنائی مسؤولان جنائی کابل نشان می دهد که در قضایای جنائی آن هائی که جرم می نمایند، بیشترین شان کسانی هستند که آغوش محبت و مهربانی والدین بر روی شان باز نبوده و روح و روان آن ها چون زمین های بایر خشک و سوزان می باشند.

والدین وظیفه دارند که ذهن و ضمیر اطفال شان را هر روز لطیف سازی و پاک کاری نمایند تا از ورود هرگونه افکار نادرست و احساسات غیراخلاقی جلوگیری نموده باشند. اطفال هر روز در محیط های زندگی شان از افکار و نظرات نادرست موجود در آن محیط ها متضرر می شوند، پس وظیفۀ اعضای خانواده است که با بحث ها، نقد ها و پیشنهادات؛ افکار نادرست را از ذهن اعضای خانواده پاک نمایند و به خصوص نگذارند که افکار و احساسات نادرست در ذهن و دماغ نونهالان و جوانان ماندگار شده و به عادات دایمی شان تبدیل گردد. بهترین لحظات این کار همان ساعاتی اند که متأسفانه آن را سریال ها اشغال کرده اند و مانع این چنین فرصت ها می شوند.

ابتکار و خودکفائی نه تنها در بعد اقتصادی که در ابعاد فرهنگی نیز یک ملزمۀ اساسی تحولات ملی یک کشور می باشد. لذا زمینه سازی هائی باید صورت بگیرد که پایه های ستون های هفت شهر در یک کشور استوار نگهداشته شوند تا این بنیاد ها توانسته باشند روان یک ملت را در مواقع مختلف شاداب، پرنشاط، پویا، تحول پذیر و زنده نگهداشته و عواملی را که سبب مرگ فرهنگ یک کشور می گردد، دفع نمایند.

اگر قرار باشد که سریال های خارجی متذکره در رقابت و همسری با سریال های داخل کشور قراربگیرد، معلوم است که در این رقابت، سریال های غیرافغانی در این مسابقه برنده می شوند. همان گونه که نمی توانیم در شرایط موجود و با سیاست حاکم، با امتعۀ خارجی رقابت درزیم؛ در بعد فرهنگی نیز حقیقت تلخ چنین است.

در سال های جاری چند مراتبه سریال های افغانی در تلویزیون طلوع به نمایش گذاشته شد، ولی تداوم پیدا نکرد. چون از کیفیت خوب در مقایسه با سریال های خارجی برخوردارنبودند. ولی اگر زمینه سازی شود، مطمئناً که می توانند یک ضروریات جامعه را در این بخش فراهم بسازند. پس لازم است که نباید قوه، احساس و ایدۀ خود کفائی و ابتکار را در نطفه خشکانید. کاری که اینک این رژیم مزدور و اربابان اشغالگرش هر روز با بیشرمی تمام انجام می دهد.

کار دست این است که اولاً باید این گونۀ سریال های مبتذل خارجی مخالف با ارزش های پسندیدۀ فرهنگی ــ اجتماعی مردم افغانستان را که بابت مبتذل ساختن خوانان ما با برنامه پخش می کنند؛ خانواده ها مسؤولانه تحریم نمایند. در صورتی که گاهی آن را دیدیم، لازم است که با دید انتقادی نگریسته و والدین و بزرگان خانواده ها وظیف دارند تا جوانان را در مورد مضرات آن آگاه ساخته بیدار نگه دارند. نقد علمی و عملی این سریال ها رسالت ،رهنگی و تاریخی ایست که بایستی از طرف فرهنگیان، جوانان آگاه و متعهد و بزرگان خانواده ها صورت بگیرد. این مهم تنها با ارائه و عرضۀ پاد رهر آن مکن است تا اثرات مصیبت بار آن کاهش یابد. راه اندازی تبلیغات، اگاهی دهی و پخش و نشر بدیل ها از طرف هنرمندان متعهد و رسالتمند صورت گیرد تا طنین حیات و زندگی هنر مردمی و اصیل بومی در اذهان و بینش های مردم زنده بماند. ایجاد و تقویت روحیۀ مقاومت و مبارزه جوئی علیه این دشمن که چون ستون پنجم و موریانه هستی جمعی افغان ها را از درون سائیده و فلج می سازد.

هرنوع تائید، پشتیبانی، بی طرفی، توجیه پذیری و... که از طرف نیرو های مزدور خلقی – پرچمی، مجاهد، تکنوکرات و... در این مورد صورت می گیرد، همه به نفع دشمن است. همه نیرو های متذکره در این مورد جاده صاف کن برنامه های استعماری در کشور بوده و هیچ کدام شان برائت نداشته، فقط شکل و شمایل آن ها فرق کرده که در ماهیت و مضمون با هم یکی و واحد اند. تفاوت های شکلی فقط برای فریب و اغوای ملت ما می باشد.

آن نیرو ها و اشخاصی که متعهد به ارزش های تاریخی و هویت ملی کشور اند، رسالت دارند که در این عرصه نیز با هنر های شان که ریشه در تفاهم و هم اهنگی علمی داشته باشد، با احساس میهنی و ملی به مصاف این تهاجم فرهنگی رفته، مشکل را در سرچشمه ها و بنیاد های اقتصادی – سیاسی و فرهنگی آن نابود سازند.