علی سینا
۲۴ فبروری ۲۰۱۷



به ابتذال کشیدن ارزش ها و معیار های تحصیلات عالی کشور
(۲)

در بخش درون کشوری:
در درون کشور نیز پروسۀ تحصیلات عالی شدیداً زیر سیاست استعماری قرار داشته، در مجموع ارزش های تحصیلی در خدمت بردگانی که کشور را زیر سیطرۀ غاصبانۀ شان قرار داده و همیاری با بیگانگان متجاوزگر دارند، می باشد. از آنجا که در مستعمرات، حکومت های مونتاژ شده آزادی های نسبی از باداران خارجی شان در مناسبات داخلی دارند، لذا ظاهراً در پوهنتون ها و مؤسسات عالی خصوصی و دولتی دیده می شود که اگر فسادی و جنایتی وجود دارد، این افغان ها هستند که این کار را می کنند نه خارجی ها. ولی در مجموع این نتیجۀ سیاست های خارجی کشور های اشغال گر است که باعث بحران و فساد در سطوح مختلف کشور ما می گردد، وطن فروشان داخلی به تنهائی کار بزرگی کرده نمی توانند.     
در ذیل به اختصار در مورد فساد و برده سازی معاصر در قبال مسألۀ تحصیلات عالی شواهدی ارائه می شود:
بیشترین نهاد های تحصیلات عالی نه تنها در بخش دولتی که در بخش خصوصی نیز منبعث از سیاست مستعمره سازی دولت مزدور و همکاران خارجی آنها بوده، فقط روی مسائل کمی ( پولی و سندی) تحصیلات توجه شده و کیفیت آن ( وسیلۀ تغییر و تحول ) که باید هر فارغ التحصیل « هنگام اندیشیدن، داوری و سنجش امور، بر تعقل و اندیشه های نو، مترقی و آزادیخواهانه تکیه کند، نه بر باورهای متعصبانه، ارتجاعی و محافظه کارانه » کلاً و یا قسماً مطمح نظر نیست.
فراموش نباید کرد که این مسأله به طورمطلق چنین نیست، زیرا شور و تلاش جدی برای کیفیت سازی و رسیدن به آرمان های ملی کشور نیز نزد تعداد زیادی از محصلین وجود دارد. آن ها آموزش را برای تغییر یاد می گیرند، همه دانسته اند که اگر خواسته باشیم کشور مستقل سیاست، اقتصادی و فرهنگ مستقل داشته باشیم، لازم است که در قدم اول جهد تمام کرد که فیصدی سواد در کشور از لحاظ کمی بلند رفته و از نظر کیفی نیز باید سطح تحصیلات عالی تغییر جدی کند . علم را بیاموزیم نه فقط برای امرار معاش که آن را با شوق تمام بیاموزیم تا توانسته باشیم که کشورخویش را از حالت مستعمره و نیمه مستعمره بودن نجات دهیم. ما را باور به این است که باید بیاموزیم که تا جهان را نه تنها تفسیر و تعبیر کنیم، که در تغییر جهان با فکر ملی، دید مترقی و رهائی انسان از یوغ اسارت ( طبیعی و اجتماعی) رهنمون شویم.
با اینکه افراد و اشخاص با انگیزه های متفاوت در پروسۀ آموزش تحصیلات عالی شرکت می نمایند، ولی عمدتاً نیرو های عقب گرای داخلی و نیرو های متجاوزذبیرونی ازذآن به نفع برنامه های خاص شان منفعت می برند. هرددودجانب ازذتحصیلات عالی بهذعنوان ابزار برده سازی یعنی تبدیل انسان به بردهٔ بی وجدان ( به مثابهٔ ماشین استفاده می نمایند). نیرو های عقبگرای حاکم که باور به تحصیلات عالی نداشته، ولی برای انقیاد ملت از آن استفاده ابزاری نموده و از آنجا که بر اریکهٔ قدرت لمیده و خود را مکیاژ دموکرات نیز نموده اند، لذا کوشش می کنند که اسناد تحصیلی بلند برای خود، فرزندان و هم فکران شان تهیه نموده باشند. همین اکنون تمامی «مجاهدین» و یا تفنگسالارانی که در قدرت هستند، فقط در فکر به دست آوردن اسناد تحصیل هستند و نه دانش . اثراتی که در اشخاص به وجود آمده تا بتوانند در ماحول خویش به عنوان یک موجود فعال اثرگذار باشند. تعدادی از آن ها گاهی به صنف نیز می آیند، ولی تعداد دیگر شان با اینکه در داخل کشور و ساحۀ معین اطراف نهاد تحصیلی زندگی نمی کنند، ولی آن ها اسناد به دست می آورند. وکلای پارلمان، والی ها، ولسوال ها، وزراء و حتی تعدادی دیپلومات ها نیز با چنین اسناد در مناصب مختلف بر شانه های ملت سوار اند؛ زیرا که آن ها هم پول دارند و هم در قدرت شریک هستند. بی عدالتی و بی کیفیتی در بخش های مختلف پروسۀ تحصیلات عالی بسیار به شکل شرم آور موجود است.
مسؤولان نهاد های  خارجی و داخلی در کشور ما با آن افغان هائی که استعداد خوب دارند و به منافع کشور فکر می کنند، علاقمندی لازم ندارند. آن ها علاقمند فارغانی هستند که ایده های ملی و سیاسی نداشته باشند؛ تا بتوانند ایده های غیربشری خویش را بر آن ها بقبولانند؛ نشان می دهند.
به طور خلاصه: در نظام اداری و تحصیلی نظام فاسد، سوابق تعلیمی و تحصیلی مهم نیست. اگر ملای مسجدی و یا قوماندان و مأموری این اسناد را نداشته باشد، مسؤولان ادارات تحصیلات عالی و یا کسان دیگر به آسانی می توانند اسناد تعلیمی و تحصیلی برای آن ها (ساختگی) بسازند تا بتوانند آن ها را شامل برنامهٔ تحصیلات عالی نموده باشند. حتی ملا ها و قوماندان هائی که سواد کافی نداشته و فقط مربوط احزاب و یا مقامات هستند، به آسانی می توانند در صنوف سوم و چهارم فاکولتهٔ شرعیات، حقوق، انجینیری، اقتصاد، اداره و...شامل شوند. همین که انسانی ملای متعصب و یا قوماندان غاصب و آدم کش بوده باشد، کفایت می کند که به آسانی شامل گردد. زیرا که کلید جنت و دوزخ ظاهراً به دست آن ها بوده و حتی سیاف، ربانی، گلبدین نیز فتوی ها در این مورد داده و افراد آن ها ترغیب و تشویق می شوند که به هر طریقی که شده این اسناد را به دست آورند و به اصطلاح نسبت به تکنوکرات های غربی  و سیکولر ها در این رابطه به عقب نمانند.
محصلانی که در یکی از این مؤسسات مصروف تحصیل اند و حوصلۀ حداقل چهارده سمستر را در بخش طب نداشته باشند،می توانند به مؤسسه دیگری تبدیل شده و شامل سمستر های بالائی و آخری گردند. همین طور کسان دیگر که حوصله را ندارند، می توانند به طور مستقیم شامل صنوف بلند گردند. کفایت می کند که این افراد یا به مقامات ربط داشته باشند و یا پول بپردازند.
ناکامی به خصوص در تحصیلات عالی خصوصی مشکلی نیست، نه تنها آن هائی که نمی توانند پارچه حل نمایند، کامیاب می شوند؛ حتی آن هائی که نمی آیند و غیرحاضر دایمی اند، نیز کامیاب می گردند. استادان در مؤسسات تحصیلات عالی خصوصی هیچ گونه صلاحیتی در نمره دادن به غیرحاضران و محصلان تنبل ندارند.  اگر استادان کسانی را ناکام نیز بنمایند، دو باره از طرف مسؤولان اداری مؤسسات کامیاب می شوند. در این میان، استادان خیلی متعهد و شایسته ئی در کنار استادان فاسد وجود دارد که سعی کامل می نمایند تا افکار ملی و مترقی را به ذهن شاگردان ترزیق کنند.
حاضری معیار درس و تحصیل نیست که در بعضی مؤسسات یا هیچ وجود ندارد، اگر وجود هم داشته باشد در امتحان هیچ مورد عملی قرار نمی گیرد. نقل کردن از طرف مسؤولان و استادان فاسد نظارت و کنترول نمی شود. احیاناً اگر شود باز هم سمبولیک بوده و محصل نقال ناکام نمی گردد. هستند محصلانی که بنا به نقل و یا نخواندن ظاهراً ناکام محسوب می شوند، ولی در نتایج کامیاب می شوند. این دسته محصلان بنا به روابطی که با مسؤولان نهاد ها دارند و یا در مقابل پول به آسانی کامیاب حساب می شوند. هستند کسانی که در چهار سال تحصیلی یک روز هم به صنف نیامده اند، ولی در ختم چهار سال مانند دیگرمحصلین حاضر در صنف، کامیاب شمرده می شوند.
در مقابل پول و یا روابط سیاسی ای که افراد و بخصوص جهادی ها باهم دارند، هر زمان می توانند اسناد تقلبی به دوستان شان بسازند. این مسأله در بخش پولیس و وزارت داخله به طور اخص خیلی آسان است. در وزارت تحصیلات عالی حتی مؤسساتی ثبت هستند که در فهرست سیاه اند و اقدامات غیرعلمی وغیراکادمیک آن ها زبانزد خاص و عام است، ولی کدام اقدام لازمه از طرف مسؤولان و مفتشین صورت نگرفته است. هر نوع سند و شهادتنامهٔ تحصیلی که کسی کار داشته باشد، آن هائی که پول دارند و یا با مسؤولان پوهنتون ها رابطه دارند، به آسانی می توانند بدست بیاورند و شرم و ترسی هم از بازپرس در این رابطه وجود ندارد. هر کسی که بخواهد وکیل، والی، قوماندان، دیپلومات و یا... شود که اگر شرط داشتن اسناد باشد، این مشکل نیست در قبال پول و یا روابط سیاسی به آسانی این مشکل می تواند حل گردد. به خصوص آن هائی که غاصبان زمین های دولتی و مافیای مواد مخدر و فساد اداری اند، آن ها هیچ مشکلی در چنین مواردی ندارند.
این بود شمه ای از مشکلات جدی در پروسۀ تحصیلات عالی که متأسفانه نه تنها کسانی مانع آن نمی شوند، که این تقلب و جعل با سرعت تمام و بدون هیچ گونه شرم وجود دارد.
چرا چنین است و کسی نمی تواند مانع آن شود؟
در مقدمۀ صحبت های خویش گفتیم که مزدوران و وطن فروشان به تحصیلات با کیفیت نیاز ندارند. آن ها همانگونه که خیلی بی شرمانه از دین، اعتقادات مردم، قومیت، زبان، سمت و هر نوع شناخت و رابطه ای استفادۀ ابزاری می نمایند؛ لذا آن ها به کیفیت، محتوی و مضمون تحصیلات عالی کشور علاقه ندارند.
استعمارگران نیز از این قبیل اشخاص بسیار استفادۀ خوب (به عنوان ماشین امضاء) می نمایند. این افراد مانند ماشین امضاء در ادارۀ مربوطه از خود اراده و استقلال فکری ندارند. آن ها فقط به فرمایش کارفرمایان داخلی و خارجی صحبت می نمایند و یا در پای اسناد امضاء می نمایند. احساس انسانی افراد را کار ندارند، فقط ظواهر را کار دارند. به این خاطر است که همۀ این مزدوران در اجرای کارها مورد انتقاد و نفرت مردم و جهانیان قرار گرفته اند.
اگر به یک نگاه کوتاه دیده شود، در این سال های اخیر مبارزات پارلمانی و ساختار جامعۀ به اصطلاح دموکراتیک؛ هیچ وکیل، وزیر، والی، دیپلومات، معاون رئیس جمهور و رئیس جمهور قابل قبول مردم و ملت نداریم. اگر این قماش دزدان و رهزنان معاصر کدام محبوبیتی هم دارند، فقط در حدود روابط  شخصی و شرکای جنایت ایشان سراغ می شود و بس. یعنی محبوبیت قومی، سمتی، زبانی، مافیائی، اقتصادی و...دارند. نزد ملت همه آن ها منفور و مردود اند.
این اشخاص توانسته اند بلند منزل های بلند قیمتی را صاحب شوند و میلیونر شده و القاب و عناوین بلند شخصیتی را دریافت نمایند. ولی آیا با معیار های علمی و اکادمیک می توانند شخصیت های قابل قبول باشند، نه و هرگز نه!
این ها حتی به همان معیار های دینی که اعتقاد ریائی دارند، هم نتوانسته اند عمل نمایند . اگر فرصت های قضاوت به ملت داده شود، مورد نفرت شدید آن ها هستند. همچنان مورد لعن و نفرین دین شان هم قرار دارند.
سیاست مداران، اندیشه ورزان و مسؤولانی که در این راستا سازنده و مولدین فکر اند و نسل جدید را مصروف ساخته اند می خواهند در فکر همه ترزیق نمایند که: بدون وابستگی نمی شود کشور را آزاد و آباد نمود؛ منافع شخصی و گروهی نسبت به منافع عمومی و ملی بسیار ارزش دارد؛ داشتن روابط وابستگی با کشور های بیگانه ننگ نیست، بلکه افتخاراست؛ داشتن کشور مستقل که سیاست، اقتصاد، فرهنگ و... مستقل داشته باشیم؛ از جملۀ محالات است و آن هائی که این فکررا دارند اتوپیایی فکر می نمایند. استعمارگران می خواهند ثابت بسازند که افغان ها از نسل انسان های درجه دوم و سوم اند و هرگز چون اروپائی ها و امریکائی ها نیستند و ذات شان چنین است که باید وابسته بوده و با فکر و اندیشه آن ها راه بهشت را دریابند.
استحمار یک بخش اساسی کار نیرو های بیرونی و وابستۀ داخلی است و تلاش زیاد می ورزند که این ملت را از هر گونه فکرانسانی جدا ساخته فقط به مثابۀ ابزار و حیوان باربر تبدیل نمایند. حماقت سازی و جهالت پروری یک پروژهٔ دیگراست که آن هائی که در رأس امور قرار دارند، خیلی منفعت اقتصادی برده اند. هر قدر جوانان بی علم، غیرعاقل، جاهل، خشن و تفنگ زن داشته باشیم و ماهرین ویرانی ساختمان های عامه، قتل و کشتار داشته باشیم؛ برنامه های بیرون کشوری خوب می تواند عملی شود.
دلائل و مثال های سادۀ فوق نشان می دهد که در مجموع پروسۀ تحصیلات عالی در خدمت سیاست های مزدوران داخلی و متجاوزان بیگانه قرار داشته است.