سیاوش آزاد
۱۴ جنوری ۲۰۱۷

فـرهـنــگ استـعـمـاری و فـرهـنـگ ضد استـعـمـاری(۱)

دانشمندان علوم اجتماعی فرهنگ را، مجموعه ئی از ارزش های مادی و معنوی جامعۀ بشری دانسته اند، که در جریان فعالیت اجتماعی – تاریخی ایجاد گردیده است و دارای دو بدنۀ به هم متصل می باشد، فرهنگ مادی و فرهنگ معنوی.
فرهنگ مادی عبارتست از مجموعۀ وسایل تولیدی، تکنیک، تجربه و سایر ارزش های مادی یک جامعه که در مراحل مختلفۀ تاریخ از هم متمایز می باشد.
فرهنگ معنوی را مجموعه ای از دست آوردهای جامعه در زمینۀ علم، هنر، اخلاق و عادات، فلسفه و ... تشکیل می دهد. فرهنگ ثمرۀ کار و فعالیت خلق های زحمتکش است. در جامعۀ منقسم به طبقات فرهنگ نیز دارای خصلت طبقاتی می باشد، که در این راستا طبقۀ محکوم حامل و بیا نگر فرهنگ علمی و مترقی است.
همزمان با پیدایش و تشکل ملت ها، فرهنگ نیز به شکل ملی خود به وجود آمده است. در جامعۀ سرمایه داری در داخل هر فرهنگ ملی دو نوع فرهنگ معنوی دیده می شود. فرهنگ طبقات حاکم، و فرهنگ طبقات محکوم. عناصر فرهنگ دموکراتیک در هر فرهنگ ملی ولو اینکه در شکل ابتدائی آن قرار داشته باشد، موجود است چرا که در بین هر ملتی توده های محکوم و استثمار شده وجود دارند که خواستار دموکراسی بوده و مبارزات شان منجر به پیدایش افکار دموکراتیک می گردد. و همچنان اکثراً ملت ها در جوامع ماقبل سرمایه داری و سرمایه داری یک فرهنگ ارتجاعی و وابسته به فئودال ها و سرمایه داران را نه تنها به صورت عناصر، بلکه به صورت فرهنگ مسلط دارا می باشند.
تاریخ به ما می آموزد که در شرایط معینی برای بیگانه بسیار ساده خواهد بود که سلطۀ خود را بر یک خلق تحمیل نماید. لیکن این سلطه صرف نظر از جنبه های مادی آن، تنها با سرکوب سازمان یافته و مداوم زندگی فرهنگی خلق دربند می تواند حفظ شود.
در کشور ما افغانستان اشغالگران به منظور تحکیم سلطۀ وحشیانۀ فرهنگی خویش به عناوین مختلفی تلاش نموده اند. ترویج بی اعتمادی به خود و اتکاء به بیگانگان، عادی جلوه دادن خدمت به بیگانگان اشغالگر وطن و حتی رایج ساختن خدمات جاسوسی، فرو کردن مردم در افکار خرافاتی زیر نام دین و مذهب و عنعنۀ قومی، پخش برنامه های تلویزونی به منظور ترویج فحشاء و فساد اخلاقی، متلاشی ساختن مناسبات فامیلی در میان خانواده ها، نشر جراید و مجلات اغواگر و مزدورمنش جهت شستشوی مغزی و ترویج افکار ضد انقلابی و تبلیغ رسوم و عنعنات کشور اشغالگر، ایجاد میدیای برده ساز و زبان بریده به مصرف اشغالگران و کنترول آن توسط سفارت ها و نهاد های استخباراتی اشغالگران(مانند تلویزیون ها، رادیو ها و روزنامه های معلوم الحالی در کابل و ولایات که توسط سفارت های امریکا، انگلیس و سایر دول اشغالگر ناتو تمویل، برنامه ریزی و کنترول می شود)، تغییر و تدوین برنامه های آموزشی در سطح کشور به سود استعمار و ارتجاع، ایجاد کورس های به اصطلاح آموزشی برای تخدیر اذهان مردم و...
در کشور ما افغانستان دولت اشغالگر امریکا و دول متحدش از اولین روز اشغال سرزمین ما یورش سازمانیافته ای را به منظور مسخ و نابودی فرهنگ انقلابی و اصیل مقاومت جوئی و بیگانه زدائی ما در دستور کار خویش قرار دادند.
و در آین راستا بیشتر توجه خود را به نوجوانان و جوانان معطوف ساختند و تحت نام فراگیری لسان انگلیسی و آموزش کمپیوتر توجه آنها را به دیدن فلم های مبتذل سکسی و ضد اخلاقی متوجه ساختند ، تا در اولین فرصت روان ایشان را بمباران نموده ، و آن ارزش هائی که به نام وطن دوستی، ناموس داری، عزت، غیرت، وفاداری به عهد و پیمان در وجود شان به عنوان ارزش های والای انسانی مکنون بود، از وجود شان با ترفند های استعماری تهی سازند و آنان را به طرف ازخودبیگانگی سوق دهند.
بنا به گفتۀ فرانتس "فانون" تا ملتی را حقیر، ذلیل و گرسنه نه ساخته باشی، هیچ گاهی نخواهی توانست آن را اسیر بسازی. اول باید شخصیت ملت کشور اشغال شده را خوار و زبون ساخت، تا اینکه موانع فرهنگی در جامعه و یا هم سرزمین اشغال شده خدشه دار و بی ارزش جلوه گر شود. بدون این، مشکل خواهد بود فرهنگ بیگانۀ استعماری را جانشین فرهنگ اصیل بومی ساخت.
و یا هم به گفته شهید جاودانه یاد خلق ما نعیم "ازهر" بقای یک ملت بیشتر با نوش به مخاطره افگنده می شود و کمتر با نیش.
سلطۀ استعماری جهت برآوردن اهداف اشغالگرانۀ خویش در سرزمین های زیر سلطه به افزاری جهت تحقق اهداف خود ضرورت مند است، تا اینکه از لحاظ فرهنگی وظیفۀ مسخ و دگرگونی فرهنگی را در کشور های اشغال شده به پیش ببرند. بدین لحاظ ضرورت به اقشار اجتماعی از خود جامعۀ بومی دارند تا به منظور ازخود بیگانه شدن(و ازخود بیگانه ساختن)افرادی را از خود جامعۀ مورد اشغال برگزینند، تا بدون موانع از اهداف فرهنگی آن ها حراست نموده و آن را به پیش ببرند.
چنانکه قبلاً مشاهده شد که روس ها به منظور تحقق اهداف اشغالگرانۀ خویش، از میان بخشی از افراد به اصطلاح تحصیل یافتۀ بوروکرات و تکنوکرات، گروهک های وطن فروش و آدم کش "خلق و پرچم" را به وجود آوردند.
استعمارگران برتانوی ها(انگریزها) در قدیم ایام از باور های مذهبی مردم سوء استفاده نموده و خادمان فکری های نظام فئودالی را، همانند مولوی ها، ملاها، طالب ها و چلی ها تربیه نموده و با تهیۀ امکانات و تمویل نمودن شان در تحقق اهداف استعماری خویش سود برده اند. این قشر طفیلی و برگزیدگان مزدور استعمار به عنوان ابزار و جاده صاف کن استعمار، هم از لحظ فزیکی و هم از جهت فرهنگی آن به کار گرفته شده اند که در طول تاریخ با کشور های مختلفۀ استعماری در همنوائی قرار داشتند و پاسبان سلطۀ اشغالگر بوده و می باشند.
دولت اشغالگر تا زمانیکه موانع مقاومت زای فرهنگی سرزمین اشغال شده را از میان نبرده است، هیچ گاهی نمی تواند به اهداف استعماری و اشغالگرانۀ خویش نایل آید. استعمار برای رسیدن به اهداف خویش به ابزاری نیازمند است تا از طریق آن توانسته باشد دستگاه طویل و عریض استعماری خویش را در کشور مورد اشغال پهن سازد. بناءً دست به ایجاد شبکه های مختلفۀ جاسوسی می زند و این را تحت نام " NGO"ها، "مؤسسات خیریه و امداد "برای زنان، کودکان، بی جا شدگان، فقرا، معلولان و... برای شستشوی مغزی نیازمندان و تغییر دین آنان به عیسویت، به اصطلاح "جوامع مدنی"، میدیا و مطبوعات پروپاگندچی، "مدیریت های انکشاف" در روستاها و اعمار سرک ها، "موسسات صحی و کلینیک" های نام نهاد... تا از این طریق برای شبکۀ جاسوسی اش ستر و اخفای امنی را به وجود آورده باشد و رفت و آمد جواسیس کار کشتۀ خود را به شکل طبیعی آراسته نماید.

هم اکنون به عیان دیده می شود که در اثر موجودیت چندین کشور امپریالستی که همه تحت نام عمران و بازسازی، تأمین امنیت و مبارزه علیه "تروریزم"  به افغانستان آمده اند، از مؤسسات نام برده چه استفاده های استعمارگرانه می کنند.

ادامه در بخش دوم...