سیـــاوش آزاد
۲۲ مارچ ۲۰۱۷



نوروز و سرزمین به خون تپیدۀ ما

شانزده سال تمام از اشغال سرزمین ما می گذرد و در این مدت امپریالیسم هار و لجام گسیختأ امریکا و متحدانش جنایاتی بی پایان و توحشی کم نظیر از خود به جا گذاشته اند، که در مقایسه با آن، تمام مظالم استعماری رنگ باخته اند.
اهریمن متجاوز و غارتگران وحشتی را در سرزمین ما به وجود آوردند و آن را تحقق دموکراسی و ایجاد جامعۀ مدنی و سرکوب تروریسم دانسته و به جهانیان امید کاذب عرصه نمودند.
کنون که خلق دربند استعمار ما در دهلیز مرگ صدای زندگی را طنین انداز نموده است، و با ایستادگی و ابراز خشم، خلق ستمکش ما سرود شکستن سلطۀ نابکار استعمار گران و مزدوران شان را به نوا کشیده اند.
در این شبانه روزی که سرزمین ما زیر سم ستوران اشغالگران امریکائی و متحدان آن قرار دارد، برای انسان به خون غنودۀ ما از نوروز خبری نیست، تو گوئی که در دامان این سرزمین از بهاران و شگفتن طبیعت هرگز خبری نبوده است.
در سرزمین عقابان کنون جغد ها ماوا گزیده و لاله زاران وطن ما با خون شهیدان رنگین گردیده است. شقایق داغداری که بر دامان کوه ها، تپه ها، دشت ها و باغ و راغ وطن سر زده است، سالروز شهادت در خون خفتگان را برگذار می کند.
آیا سرزمینی که به اسارت کشیده شده است و انسان آن در بند قرار دارد، چگونه از بهاران و فرا رسیدن نوروز تجلیل به عمل آورد؟ آیا می شود بدون آزادی وطن و هموطن، از امکان برگذاری نوروزی سخن گفت؟
اشغالگران در این مدت برای به ذلت کشانیدن خلق سلحشور ما و ناتوان کردن آن، در کنار و سپاه اشغالگر و ابزار قتاله اش، آدمک های خودفروخته ای را به کرسی قدرت نشانیده اند که نمونۀ بارز بدکارگی و تجسم آشکار جنایت و کثافت و مظهر فساد و مزدوری عصر کنونی در کشور های مستعمره اند.
اشغالگران سرزمین ما را به ویرانه ای تبدیل نمودند که بزرگ ترین و مشهور ترین شهر های آن دیگر آن شور گذشته خود را ندارد و سیمای آن غمبار است.عده ئی از اهالی آن از گزند اشغالگران رخت سفر به دیاران دور بسته اند. آنانی که ترک یار و دیار نکرده اند، نمی دانند که فردا بر سر شان چه اتفاقی می افتد.
روستا های آن به ویرانه مبدل گردیده است. فضا و هوای کشور با دود باروت آکنده است. اینست ارمغان نوروزی استعمار ــ ارتجاع به مردم اسیر و کشور مستعمرۀ ما.