فــائــق رستـاقـی
۰۵ نومبر۲۰۲۰



حاشیه ای بر حملۀ جنایتکارانۀ نظامی بر پوهنتون کابل و محصلان آن
(۱)

به موازات به بن بست رسیدن مذاکرات دوجانبۀ صلح "دوحه" میان مزدوران دولتی و طالبی امپریالیسم امریکا و شرکاء، موجی از حملات انتحاری به دو مرکز علمی، یکی مرکز کوثر و دیگری پوهنتون/ دانشگاه کابل به اصافۀ ناامنی گسترده در نواحی شهر کابل، رها شده است. در اکثر موارد، این موج حملات و خشونت و ناامنی سازمانیافته به دستور و یا اغماض اشغالگران و دولت مزدور کابل و یا به اشتراک نیرو های فاسد، پوشالی و مافیائی امنیتی دولت مزدور غنی صورت پذیرفته است. در موارد متعددی سوء استفادۀ گروه های تروریستی مثل طالبان، شبکۀ حقانی، حزب اسلامی کابل سوز گلبدین، مزدوران داعشی امپریالیسم و باند های مافیا، دزدان و آدمربایان از این فساد ذاتی نهادینه شده در وجود نیرو های نظامی ــ امنیتی دولت خیانت ملی غنی، نیز آشکار بوده است.

جزئیات حملۀ مسلحانه به دانشگاه کابل
حوالی ظهر دوشنبه۱۲عقرب حریم پوهنتون کابل شاهد حملۀ مسلحانۀ خونبار و مرگباری بود که به تعداد ۲۲ جوان، شامل محصلان آن دانشگاه را کشته و بنا به گزارش منابع صحی، به تعداد ۲۲ تن و بنا بر منابع خبری، ۴۰ تن آنان را زخمی ساخت. اما گزارش شاهدان عینی، تعداد مجموعی جانان زخمی و مصدوم دست و پا شکستۀ این حملۀ خونین که اکثر آن محصلان بودند، را در حدود ۵۵ تن می شمارد. قرار گزارش ها، سه مهاجم مسلح با مسلسل اتوماتیک (شاید کلاشینکوف) از دروازۀ شمالی به گونۀ سؤال برانگیز وارد محوطۀ دانشگاه شده  و در داخل صنوف درسی محصلان دختر و پسر را به گلوله بستند. درگیری میان مهاجمان و نیرو های امنیتی دولت پوشالی کابل در داخل محوطۀ آن دانشگاه حدود ۶ ساعت ادامه یافت. در ظاهر امر گروه وحشی و خونخوار داعش مسؤولیت حمله به دانشگاه کابل را به عهده گرفت.
بیشترین قربانیان این جنایت هولناک در کوی دانشگاه، دانشجویان سخت کوش متعلق به ملیت شریف و زحمتکش هزاره اعم از دختر و پسر بودند. این تعداد قربانیان از یک قوم، اگر از روی تصادف نبوده باشد، به طور حتم، پای توطئه و انتخاب آگاهانۀ هدف، در میان بوده است.
قابل ذکر است که به تاریخ سوم عقرب نیز ظاهراً افراد وابسته به گروه تروریستی داعش ساخت امریکا و ابزار جنگ نیابتی عربستان سعودی علیه منافع زمامداران توسعه طلب ایران در کشور ما، به مرکز آموزشی "کوثر" در غرب کابل حمله کردند که در نتیجۀ آن ۳۲ دانش آموز کشته و ۸۰ متعلم دیگر زخمی شدند.
حمله به اهداف غیرنظامی مثل مکتب و دانشگاه، از مصادیق جنایت جنگی محسوب می شود، کاری که به ویژه طی این نوزده سال اخیر اشغالگری امپریالیسم در کشور ما، نیروهای اشغالگر، مزدوران دولتی و اجیران فاشیست طالبی و داعشی و زورمندان مسلح مورد حمایت امپریالیسم در حق زن و مرد مردم و کشور افغانستان مرتکب شده اند.


سناریو های محتمل:
سناریوی اول: دولت مزدور و خیانت پیشۀ غنی ریاکارانه، اغواگرانه و حساب شده به منظور بهره برداری سیاسی از این رویداد خونین و فاجعه بار، گروه فاشیست طالبان را مسؤول این حملۀ خونین به حریم دانش و ارزش های متعالی انسانی دانسته و سه‌ شنبه را ماتم ملی اعلام کرد. اشرف غنی، رئیس خائنان و جنایتکاران ادارۀ ضد ملی کابل در نطق تلویزیونی اش ضمن لاف و بلوف همیشگی اش، از "دشمنان افغانستان و حامیان آن" یاد کرده، ولی از آنان اسمی نبرد. این اسم نبردن یا ناشی از ضعف اطلاعاتی و کشفی نهاد های امنیتی پوشالی است، یا اینکه عامدانه نخواست از وجود و تحرکات "دشمنان" مشخص و تعریف شده، مردم افغانستان را آگاه بسازد. در همان روز غنی ادعای مسخره و غیرعملی "انتقام چند برابر این حمله را" مطرح کرد، بدون آن که طرف را مشخص بسازد. غنی دلقک و بی وجدان در عین ابراز "باورمندی" اش به "ظرفیت و شجاعت نیرو های امنیتی"، این را نگفت که اگر نیرو های پوشالی مزدور امنیتی ساخت اشغالگران "ظرفیت" و کفایت کاری و کشفی و پاکیزگی وظیفه ئی می داشتند و با وجدان بیدار، دیدۀ بینا و گوش شنوا آن را به اجراء می گذاشتند، نه تنها خون نمی ریخت و آن گل های ناشگفتۀ وطن پرپر نمی شدند و صنوف دانشگاه حمام خون محصلان نمی شد؛ بلکه در عین حال ضرورت به این همه لاف و گزاف بی جای و "انتقام گیری سخت"  و "تحقیق" بی پایان و بی نتیجه نیز مطرح نمی بود.

سناریوی دوم: در این سناریو همکاری دولت مزدور غنی با مهمانانش یعنی مزدوران داعش مطرح است. مزدوران و خودفروختگان طالبی امپریالیسم امریکا در حمله و اتهام زنی متقابل با دولت پوشالی، چاکر دیگر امریکا یعنی دولت مزدور غنی را متهم به همکاری با گروه تروریستی ساخت امریکا (داعش) کرده است. هدف خودفروختگان طالب از اتهام زنی بر دولت مزدور کابل برای همدستی با داعش در ترور جوانان فرزانۀ وطن نیز، بهره برداری سیاسی از این رویداد خونبار بوده است.

سناریوی سوم: حمله بر پوهنتون کابل کار فاشیست های داعش بوده است. در این سناریو زلمی خلیلزاد نمایندۀ ویژۀ دولت  امپریالیستی امریکا در امور صلح با مزدوران طالب، دیروز سوم نومبر در صفحۀ توئیترش نوشت که " حملهٔ دیروز به پوهنتون کابل که داعش ادعای آن را کرد، وحشیانه بود. این حملهٔ وحشیانه فرصتی برای حکومت و طالبان برای امتیازگیری در برابر یکدیگر نیست. در این جا یک دشمن مشترک وجود دارد... دولت کابل و طالبان از یک حملۀ وحشیانه به دنبال امتیازگیری نباشند.
خلیلزاد نومیدانه دولت غنی و طالبان را در برابر یک دشمن مشترک (داعش)، به صلح، آتش بس و دستیابی به توافق سیاسی فراخواند. خلیلزادِ خائن به افغانستان در مورد عاملان رویداد خونین حمله به دانشگاه کابل به منظور عوامفریبی و رد پل گم کردن و بدون ذکر نام و آدرس مشخص "تروریست ها"ی ساخت امریکا، در توئیتش نوشت:" مرتکبین اعمال تروریستی نه تنها مخالف آموزش، بلکه طرفدار جهل هستند. آنها می خواهند هرج و مرج و بی ثباتی، وحشت و فقر ایجاد کنند. آنها با صلح مخالفت می کنند و از آن می ترسند و بدنبال یک حالت دائمی جنگ هستند". در این توئیت، خلیل زاد مادرفروش این را نگفت که تروریست ها با کدام هدف، پشتوانه و ابزار و از موضع کدام پایگاه اجتماعی و سیاسی "مخالف آموزش و طرفدار جهل" بوده و به دنبال ایجاد "هرج و مرج، بی ثباتی، وحشت و فقر" اند؟
چیزی که به تجربه عیان گردیده است و خلیلزاد مایل به گفتن آن نیست، اینست که طی دو قرن بیستم و بیست و یکم هیچ گروه و نیروی پوشالی و مزدور، مخصوصاً مزدوران تروریست و آشوبگر اسلامی قرون وسطائی با خرافات مذهبی و تفکر پوسیده و منسوخ طالبانی از نوع اخوان المسلمین، جماعت اسلامی، مجاهدین افغان، القاعده، طالب، النصر، داعش و سائر گروه های اجیر بدون حمایت امپریالیسم، هیچگاهی زمینۀ حیات و قدرت گیری و ستم بر توده ها در کشور های اسلامی، را نداشته اند. این امپریالیست های انگلیس، امریکا، فرانسه و... بوده اند که در همکاری و همسوئی با دول و محافل مرتجع عربی و غیرعربی در آسیا و افریقا با حمایت بی دریغ مالی، نظامی،  اطلاعاتی، سیاسی، لوژیستیکی و آموزشی خویش، مزدوران اسلامست را آفریده و لجام گسیخته به جان و مال و حیثیت مردم مسلمان و غیرمسلمان رها کرده اند. بنیادگرائی، دانش ستیزی، جهل، جَــنـبَــل و جادوی ارتجاع اسلامی در مجموع طی این دو قرن اخیر، بدیل امپریالیسم در برابر بدیل های ملی، مترقی، سیکولار و چپ انقلابی برای "کشور های اسلامی" بوده است. هرج و مرج و آشوب طلبی و بی ثباتی نیز همراه با حربۀ فقر، ابزاریست که در خدمت سلطه گری و تاراجگری بدون مقاومت و بی درد سر امپریالیسم در کشوری مثل افغانستان کنونی، قرار دارد. بهترین نمونه آشوب طلبی مزدوران اسلامی امپریالیسم، کشور نسبتاً مرفۀ لیبیای قذافی در شمال افریقا و غارت نفت سرشار آن توسط دول امپریالیستی بود که همچنان این آشوب، کشتار و غارتگری امپریالیسم و دجال تروریست اسلامی ادامه دارد و جند قرانی از سود سرشار غارت نفت لیبیا نیز به خلیلزاد و خانواده اش می رسد. آنچه خلیلزاد خیانت پیشه در سخنان اخیرش اظهار داشت، در واقع همان حالت مطلوب دولت امپریالیستی امریکا برای افغانستان و مردم مظلوم و جفاکش آن است.

سناریوی چهارم: در تحت این سناریوی آخرین، احتمال نقش آفرینی حزب اسلامی گلبدین مطرح است. گلبدین قصاب و حزب تروریستی اش با سابقۀ کشتار در حریم پوهنتون کابل (کشتن سیدال سخندان به دستور دولت آن وقت)، با سابقۀ تیزاب پاشی بر روی دختران مکتب، با تفکر طالبانی، با پشت جبهۀ نظامیان پاکستان، با خیانت به مادر وطن افغانستان و خدمت به امیال پلید حکام طماع و توسعه طلب پاکستانی و روابط پنهانی و آشکار و آمد و شدش با حلقه های استخباراتی و جاسوس پروری آن دولت آزمند و مخل منافع افغانستان؛ و با آن پیشتازی اش در پیشاپیش تنظیم های مجاهدین کرام در مکتب سوزی، معلم کُشی و روشنفکر کُشی؛ مثل آژدهای چند سر خفته در زیر چتر حمایتی و معیشتی امپریالیست های متجاوز و غدار امریکا ــ ناتو، نباید در این محصل کُشی، از توجه به دور بماند.
در ادامه این مقاله را در بخش دوم پی گرفته و با سبک و سنگین کردن هر یکی از سناریو های فوق، نوشته را با نتیجه گیری و پیام های ناشی از این موج حملات اخیر لشکر زرخرید جهل و جادو به دستور قدرت های استعماری متجاوز و ارتجاع مداخله گر به حریم دانش، خطاب به جوانان، محصلان و توده های دردمند و تحت ستم کشور و به همۀ آنانی که از امپریالیسم و کلیه اشکال ارتجاع بیزار اند، به پایان می بریم.
ادامه دارد