مــــلیــــار

فلاکت اقتصادی مردم افغانستان نتیجۀ سیاست و سیادت استعمار ـ ارتجاع

اقتصاد در جوامع بشری نقش ارزنده و بسیار مهمی را بر عهده داشته و دارد که در هر فرماسیون حایز اهمیت بسزائی محسوب می شود. چنانکه اقتصاد و سیاست دو پدیدۀ به هم چسپیده و وابسته به یکدیگر است.
به همین قسم این دو آن قدر بالای هم دیگر تأثیرگذار اند که گاهی سیاست بالای اقتصاد غلبه نموده و آن را به طرف تعالی و ترقی می راند و یا برعکس آن عمل نموده آن را به طرف عقب گشت وادار می سازد. قسمی که درکشور خود ما شاهد عقب گشت چشمگیری در دو دهۀ اخیر بوده ایم. وهمچنان قرار تعریفی که از سیاست نموده اند: سیاست بیان فشرده اقتصاد است. به عین شکل گاهی اقتصاد بالای سیاست تأثیرگذاشته و چرخش های عظیمی را به وجود می آورد. ___با درنظرداشت اصل فوق، در این مقاله به شرح وضعیت فلاکت بار اقصادی مردم افغانستان در شرایط کنونی پرداخته و مؤثرات و عوامل این فلاکت اقتصادی مردم را به اختصار نشانه گیری می کنیم.
جنگ: دول امپریالستی و استعمارگر برای تأمین سود و منافع اقتصادی خود، جنگ را آگاهانه به کشورهای فقیر می کشانند تا به منابع طبیعی و نیروی انسانی آن دست یافته، به صدور سرمایه اقدام کرده و در عین حال کالا های بُنجُل و از مود رفتۀ خویش را به بازار های کشور تحت سیطره عرضه نموده و سود بیشتری از این مدارک به دست آورند. بناءً، کشورما نیز قربانی چنین سیاست های دول امپریالیستی شده است. امپریالیست ها در پهلوی اشغالگری و جنگ تحمیلی شان بالای خلق مظلوم افغانستان، از این ناحیه کشور ما را مورد هجوم کلی اقتصادی قرار داده و اقتصاد آن را تا مرز نابودی کشانیده اند. پس جنگ به خصوص طولانی شدن آن عامل مهمی است که مردم رنجدیدۀ ما را زیر فشار بد اقتصادی قرار داده و بیشتر از این ناحیه ضربت خورده و حتی عده ای تمام هست و بود خود را از دست داده اند چه از طریق بمباردمان دول امپریالستی و یا مزدوران اجیر و جیره خوارآن، و چه ازطریق استبداد و تعدی، ستم پیشه گان کور و سیه دل تاریک اندیش طالب و طالب نماها،که جفا و ستم های بی حد و حصری را بالای مردم روا داشته اند. مردم نیز به خاطر زنده ماندن، خود را به مناطق امن تر رسانده اند که خواه ناخواه زیان ها و خسارات هنگفتی به مردم از ا ین ناحیه وارد گردیده است.
در رابطۀ به خسارۀ وارد شده ناشی از جنگ تحمیلی و خانمانسوز استعماری ـ ارتجاعی، اعترافات سخنگوی رئیس جمهور پوشالی افغانستان مؤرخ 8 عقرب1395را که اعلام کرد:«زیرساخت هائی که در مدت دوماه توسط نیروهای گروه طالبان در یازده ولایت افغانستان نابود شده اند، به ارزش 30میلیون دالر می رسد.» پس تصور و مقایسه کنید که جنگ تحمیلی پانزده ساله چه بلایی را بر سر مردم آورده و چه خسارات عظیم جانی و مالی را مردم ما متقبل شده اند.
باید یاد دهانی نمود که از اثر جنگ بسا فامیل ها نان آور خانه و یا بزرگ و رئیس خانواده را از دست داده اند. بازمانده های همچو خانواده ها در همچو حالت بد اقتصادی ، ناچار تن به کارهای شاق و طاقت فرسا به خصوص اطفال و زنان شان داده و یا دست به گدائی و ... بدهند.
فقدان زمینۀ کار: فقدان زمینه کار عامل دیگری است که مردم زجر کشیدۀ ما را در حالت بد اقتصادی و منگنۀ فقر و احتیاج قرار داده است. دولت مافیائی خادم منافع اشغالگران و ستمگران بومی که از لحاظ زمینه سازی کار ناتوان است و تحمیل سیاست جهانی شدۀ لیبرالیسم نو نیز مانع اشتغال زائی است، نتوانسته حداقل زمینۀ کاری را برای مردم مساعد سازد. به علاوه، عمال دولتی در اداره های دولتی نیز دست کارمندان بی واسطۀ کارفهم را از کار گرفته و برکنار شان کردند، اما به عوض شان افراد ناکارآ، کم سواد و حتی بی سواد را به اساس تعلقات قومی، ملیتی، سمتی، تنظیمی و... به پست های عالی و متوسط دولتی گماشته اند. این گماشتگان عموماّ به فکر پیدا کردن پول از طریقه های مختلف هستند، نه به فکر مردم و آبادانی کشور! به همین سبب است که سراپای رژیم فساد پیشه در شبکۀ عنکبوتی بوروکراسی، فساد ذاتی اداری و مافیای قدرت گیر کرده و مفلوج شده است. در چنین حالتی و با چنین دولتی، انتظار خدمت به مردم دور از واقعیت و ماهیت دولت و عمال ستمگر دولتی و دور از سیاست های اقتصادی اربابان امپریالیست آن است.
سیاست اقتصادی دولت و سیاست اقتصادی امپریالیسم جهانی:عوامل زیانبار دیگر، سیاست اقتصادی دولت و سیاست اقتصادی تحمیلی امپریالسم جهانی است که مردم ستمدیده ما را خورد و خمیر کرده است. دولت ها و سازمان های انحصاری امپریالیسم جهانی در سیاست های اقتصادی، برنامه های خویش را طوری طراحی می کنند که منفعت و درآمد بیشتری داشته باشند. یعنی "به آن پهلو نمی خوابند که افگار شوند". تحمیل سیاست غارتگر جهانی شدۀ لیبرالیسم نو نیز مانع اشتغال زائی در کشور های پیرامونی مقصد صدور سرمایۀ مالی است. در کشور خود ما علاوه از سیطرۀ مستقیم نظامی و سیاسی امپریالیست های اشغالگر، نتایج عملی این سیاست ویرانگر، منجر به قطب بندی شدید جامعه و تراکم مفرط فقر و ثروت در دو محور طبقاتی شده است. مزید بر آن؛ رشد بیکاری، تعطیلی یا خصوصی شدن نهاد های تولیدی یا خدماتی کشور ما زادۀ همین سیاست تحمیلی نولیبرالی صاحبان و مجریان سرمایۀ مالی امپریالیستی است.
و اما سیاست اقتصادی دولت: اولاَ دولت مافیائی مجری گوش به فرمان صاحبان سرمایۀ مالی، از لحاظ اقتصادی مطیع سیاست اقتصادی امپریالیسم جهانی است، و به اصطلاح مطابق " دُهل باداران خود رقص " می نماید. دوماً: دولت مزدور و مطیع بنابر بنیاد ارتجاعی اش نمی تواند از زیر یوغ پلان های سودجویانهَ دول امپریالیستی خود را خلاص نماید، و پلان های ساختاری استواری که نوعی از اشتغال زائی و عمران را در پی داشته باشد، روی دست گیرد و یا به زیرساخت ها و کارهای بنیادی توجه نماید تا مردم را به شکلی از بیکاری نجات دهند. ولی برعکس اشغالگران و مزدوران پوشالی شان ضمن انباشت سرمایه های نامشروع بوروکراتیک شان، اشتغال زدائی را رونق دادند. اما اگرشکایات مردم را در رابطۀ کار و بار جویا شوید، همۀ ایشان شکایت از بیکاری و بی روزگاری دارند. به گونۀ مثال آهنگری که از کار و روزگار شاکی بود، چنین گفت: "در کسب و کار برکت نمانده، سابق شاگرد داشتم و حال پسرانم همراهم کار می کند. چون کار نبود شاگردانم را جواب گفتم و به مشکل قوت و لایموت را برای فرزندانم برابرمی کنم ."
در نتیجۀ ورود سیل آسا و بلامانع کالا های خارجی به کشور و عدم حمایت از صنایع و تولیدات داخلی توسط دولت مزدور استعمار، اکثر دهاقانان، کسبه کاران و پیشه وران کشور با امتعۀ وارداتی رقابت نتوانسته و به تدریج طی همین پانزده سال، مشغولیت های نسبی شان را از دست داده و به حاشیه یا تعطیلی اجباری کسب شان رانده شدند.
سوم: کشور ما در حال حاضر قربانی سیاست اقتصادی کشور های ذیدخل قرار گرفته(چون کشور ما از لحاظ اقتصادی کشور مصرفی است نه تولیدی)و سرمایه داران ما نسبت عدم امنیت و ضعف رقابت نمی توانند در میدان رقابت باقی بمانند. در نتیجه اکثر سرمایه داران راه فرار را در پیش گرفته، که این فرار سرمایه خود باعث ضعف بیشتر بخش سرمایه داری صنعتی خصوصی می گردد و اشتغال زدائی بیشتری را به همراه دارد. روند رقابت نتوانستن و فرار سرمایۀ صنعتی در بخش های تولیدات زراعتی، پیشه وری و ماشینی تأثیرات منفی بالای وضعیت اقتصادی مردم داشته و باعث از دست دادن شغل و پیشه های مردم گشته و فقر عمومی و سائر ناهنجاری های اجتماعی را دامن می زند.
تأثیرات سیاست اقتصادی«بازار آزاد»: عوامل دیگری که باعث وضعیت بد اقتصادی مردم شده، همانا تأثیرات منفی «بازار آزاد»می باشد که عدۀ خاصی از آن سود برده و می برند. اما مردم بیچارۀ ما بیشتر متضرر شده و می شوند.«بازار آزاد» در کشور های مصرفی چون افغانستان تأثیرات بد و منفی بالای وضع اقتصادی مردم داشته است. چون در اقتصاد «بازار آزاد» قیمت گذاری هر کالا بر مبنای رابطۀ عرضه و تقاضا در سطح محلی و جهانی صورت گیرد. در این نوع اقتصاد قانون لیبرالیسم کلاسیک "آدام سمیت" و قانون لیبرالیسم نو(اقتصادی) که کاپی آن است، عمل می کند. این قانون دست دولت را در امور اقتصادی بازار از جمله در حمایت از صنایع داخلی، قیمت گذاری و تعادل قیم بسته است. طی پانزده سال اخیر ور کشور ما این قاون عمل کرده است. در اقتصاد بازار آنهم متأثر از تغییر عرضه و تقاضا در سطح جهانی بدون مداخلۀ دولت، تنها و تنها سرمایه دار و یا فروشندۀ کالا، مخصوصاً اقلام اولیه مثل سوخت، عذا، لباس و ادویه، در آن برنده است و مردم فقیر و بیچاره بازنده.
با در نظر داشت عوامل اصل فوق الذکر قیمت اجناس روز تا روز بلند رفته و اکثریت مردم بی چارۀ ما توان خرید آن را نداشته و شب و روز خود را گرسنه و یا به شکل نیمه شکم سپری می کنند. در نتیجۀ کارکرد عوامل فوق، هزارات تن از مردم ما برای بهتر شدن وضع زندگی و رهائی از زندگی فلاکت بار در زیر سلطۀ خونین اشغالگران و ستمگران بومی، تن به آوارگی داخل کشوری و مهاجرت خارج کشور داده و راه فرار را پیشه کردند که عدۀ زیادی درین راستا جان باخته و یا تمام هست و بود خود را از دست دادند، و"سر و مال" شده اند.
این مصائب همه ناشی از سلطۀ زورگویانۀ مستقیم استعماری امپریالیسم در همه شئون زیربنائی و روبنائی کشور مستعمرۀ ما است که نصیب مردم نگونبخت افغانستان شده است. طبق اعلامیۀ تاریخی دوم سبتامبر 2016 "برنامه جهانی غذا"(WFP)، "چهل فیصد از مردم افغانستان که شامل بیش از 11میلیون نفر می شود، دارای مصؤونیت غذائی نیستند و ضمناً 40 فیصد کودکان این کشور را فقر، به سوء تغذی مزمن مواجه ساخته است." و هم چنان قرار احصائیۀ بانک جهانی 36 فیصد مردم ما زیر خط فقر زندگی می کنند. چنانچه حدود60 فیصد جوانان و تقریباُ 90 فیصد زنان جامعه بیکار می باشند. ___این نمونه های بارز مشت نمونۀ خروار به روشنی فلاکت اقتصادی مردم بیچارۀ ما را در زیر سیادت همه جانبۀ امپریالیسم ــ ارتجاع و سرمایۀ مالی و بوروکراتیک آن ها بازگو می کند.
به امید روزی که دامن فقر و تیره روزی همراه عاملان آن از کشور ما برچیده شود!