ارسالی: سازمان مارکسیست ــ لنینیست افغانستان(MLOA)
۱۵ اکتوبر ۲۰۱۹



‎‏ ‎

درس هائی از تاریخ حزب کمونیست چین ‏
(۱)

تـــذکـــر:
جزوۀ "درس هائی از تاریخ حزب کمونیست چین" مجموعۀ کنفرانس هائی است که در سال ۱۹۵۶ م از طرف برخی از رهبران حزب کمونیست چین ایراد شده است. این کنفرانس ها شامل یک سلسله تجارب حزب کمونیست چین میباشد که برای نهضت جهانی کارگری و به خصوص احزاب کارگری کشور های مستعمره و وابسته حائز اهمیت خاصی است. از این جهت جزوۀ حاضر اگر چه به صورت یادداشت هائی است و فصل بندی دقیقی ندارد، چون برای مبارزان راه استقلال و آزادی ایران حاوی مطالب بسیار سودمندی است، به طبع آن اقدام می شود.

***

ما انتشار مجدد این جزوۀ آموزنده را به منظور انتقال تجارب مبارزۀ رهائیبخش و کسب آگاهی مزید جویندگان مسائل انقلاب و سوسیالیسم و راهیان جنبش انقلابی خلق افغانستان، پس از بازتایپ، بنابر نیازمندی های خوانندگان دری زبان ویراستاری مجدد کرده و نسخه های چاپی، ورد و پی دی اف آن را به دست نشر می سپاریم.

سازمان مارکسیست – لنینیسست افغانستان( MLOA )

میزان ۱۳۹۸شمسی

***

درس هائی از تاریخ حزب کمونیست چین

۱- مراحل تاریخ فعالیت حزب کمونیست چین:
الف – مرحلۀ اول از آغاز تشکیل حزب از۱۹۲۰ تا ۱۹۲۷
ب – مرحلۀ دوم از ۱۹۲۷ تا ۱۹۳۷
ج – مرحلۀ سوم، مرحلۀ جنگ ضد جاپان
د – مرحلۀ بعد از تسلیم شدن امپریالیسم جاپان

۲. شیوه های رهبری حزب – تلفیق رهبری جمعی با مسؤولیت فردی:

۳. بحثی در بارۀ مسائل سازمانی و مبارزۀ داخلی حزب:

۴. مبارزۀ مسلحانه:
جبهۀ واحد و اهمیت آن در مبارزات مسلحانه
مخارج ارتش از کجا تأمین می شد؟

۵. مبارزات مخفی:
تاکتیک مبارزاتی توده ئی در شرایط کار مخفی
پروپاگند و آژیتاسیون در دوران کار مخفی
سازمان حزب در کار مخفی

۶. جبهۀ واحد:

۷. تحادیۀ کارگران:
فعالیت سندیکائی در شانگهای در دوران جنگ ضد جاپان
کار در بین کارگران از لحاظ شکل سازمانی
پاسخ به چند سؤال

۸. در بارۀ دهقانان:
الف – وضع اجتماعی روستای چین پیش از انقلاب
وضع مالکیت ارضی در روستای چین
استثمار در دهِ چین
ترکیب طبقاتی روستای چین
ب – جریان تاریخی تکامل جنبش دهقانی در چین
ج – عمده ترین تجربه های کار حزب در زمینۀ فعالیت میان دهقانان
چند مسأله از فعالیت حزب در ده
شکل سازمانی کار در بین دهقانان

۹. نهضت جوانان:
الف – جنبۀ انقلابی جوانان در کشور های نیمه فئودالی و نیمه مستعمره
ب – خصلت و جهت جنبش جوانان در دوران پیش از انقلاب
ج – مسائلی چند در بارۀ تجهیز جوانان در دوران گومیندان، خط اساسی تشکیلاتی
حزب چگونه سازمان آزادی ملی جوانان و سازمان های گوناگون دیگر را رهبری می کرد؟
د – حزب چگونه جوانان را رهبری می کرد – تاکتیک جنبش جوانان چه بود؟
هـ - جنبش دانشجویان
و – جبهۀ واحد در جنبش جوانان

۱۰. نهضت زنان:
الف – چگونگی شرکت زنان در نهضت خلق چین
ب – مسألۀ زناشوئی
ج – وضع زنان در دوران ساختمان سوسیالیسم، فحشاء

۱۱. مسألۀ ملی :

۱۲ احزاب دموکراتیک موجود: *

***

۱ – مراحل مختلف فعالیت حزب کمونیست چین

الف- مرحلۀ اول از آغاز تشکیل حزب از۱۹۲۰ تا ۱۹۳۷
 در این دوره سون یات سن حزب گومیندان را رهبری می کرد. حزب کمونیست با تشکیلات مستقل خود در حزب گومیندان فعالیت می نمود. حزب گومیندان تحت رهبری سون یات سن علیه امپریالیسم و ارتجاع مبارزه می کرد و از این جهت در این دوران حزبی انقلابی و مترقی بود، ولی در عین حال حزب گومیندان از توده ها ترس و پرهیز داشت.
ما کمونیست ها برای ورود به تشکیلات گومیندان چند شرط گذاشته بودیم: اول اتحاد با اتحاد شوروی. دوم اتحاد گومیندان با حزب کمونیست، به این معنی که تشکیلات حزب ما در داخل گومیندان استقلال خود را محفوظ نگه دارد و از لحاظ سیاسی و تشکیلاتی آزادی عمل داشته باشد. شرط سوم عبارت بود از کمک به کارگران و دهقانان و لازمه این شرط این بود که در ارتش تجدید تشکیلات شود، عناصر ضد انقلابی از آن اخراج گردند و ارتش رهبری انقلابی داشته باشد.
سون یات سن در آن زمان شرط حزب کمونیست را پذیرفت و در این زمینه بین ما همکاری به وجود آمد. در سال ۱۹۲۳ حزب ما تصمیم گرفت که اعضاء خود را به گومیندان وارد کند، ولی در آن موقع حزب کمونیست چین با آن که بین کارگران نفوذ جالب توجهی پیدا کرده بود، هنوز بیش از چند صد نفر عضو نداشت. شرکت افراد و مبارزان کمونیست در گومیندان امکان می داد که حزب کمونیست بهتر بتواند بین کارگران و دهقانان فعالیت کند. حزب کمونیست از این راه مستقیماً در میان کارگران، دهقانان و دانشجویان کار می کرد و اتحاد کارگران و دهقانان را استوار می ساخت. در این دوران حزب کمونیست به خصوص در جنوب چین کمک زیادی به تقویت سازمان های گومیندان می کرد و اکثر سازمان های حزب در دست عناصر چپ گومیندان بود. حزب از راه همکاری با گومیندان موفق شد به فعالیت وسیعی در بین روشنفکران سراسر کشور و منجمله در شمال دست بزند و دانشجویان را نه تنها در نواحی جنوب، بلکه حتی در شمال متحد کند.
ما به سون یات سن و گومیندان در ایجاد نیرو های نظامی انقلابی کمک کردیم. ما مدرسۀ نظامی وان یو را به وجود آوردیم تا کادر های رهبری ارتش یعنی افسران انقلابی تربیت کند. رفیق چوئن لای در این مدرسۀ نظامی در عین حال به عنوان نمایندۀ حزب گومیندان کار می کرد. رفیق مائو تسه دون عضو کمیته مرکزی گومیندان شد، همچنین رفیق لین بو- جو.
رهبری نهضت در ظاهر و در مجموع با گومیندان و سون یات سن بود، ولی در واقع رهبری سیاسی با حزب کمونیست بود، زیرا خط مشی گومیندان همان بود که حزب کمونیست تعیین کرده بود.
گومیندان در سال های بعد و به خصوص در سه ماه اول ۱۹۲۷ یعنی وقتی که ارتش های انقلابی به هونان پایتخت ایالت حوبه در کنار رود یانگتسه رسیده بود– رشد و توسعۀ بسیار پیدا کرد. از طرفی انقلاب به علت صحت سیاست حزب کمونیست چین از پیروزی به پیروزی می رفت و از طرف دیگر در داخل حزب گومیندان نیرو هائی با تمام امکانات خود برای جلوگیری از پیروزی انقلاب خرابکاری می کردند. در سال ۱۹۲۵ سون یاتسن درگذشت و نیرو های راست در زیر رهبری چانکای شیک به کوشش خرابکارانه ای به منظور شکست انقلاب دست زدند. آن ها نمایندگان ملاکین و کمپرادور های وابسته به امپریالیسم بودند. اولین کوشش آن ها در سال ۱۹۲۵ با ناکامی و شکست رو به رو شد. علت این که نیرو های انقلابی تا این حد پیروز شدند، این بود که توده های وسیع دهقانان به حمایت از انقلاب برخاسته بودند. دهقانان پس از آن که در مورد لشکرکشی به شمال به انقلاب کمک کرده بودند، می خواستند که علیه مستبدین محلی یعنی ملاکین مبارزه قطعی به عمل آید. در آغاز ۱۹۲۶، در زمستان انقلاب دچار بحران شد. از یک طرف امپریالیست ها برای تقویت ارتجاع عمداً به حملۀ علنی دست زدند و از طرف دیگر دهقانان برای درهم شکستن ارتجاع و فئودالیسم برخاستند. واقیعتی بود که ارتجاع و امپریالیسم نیرومند بودند و امپریالیست ها می خواستند به مداخلۀ مستقیم بپردازند، ولی این هم واقیعت بود که نیرو های عظیمی برای مقاومت علیه امپریالیسم در میان کارگران و دهقانان وجود داشت و نتیجۀ انقلاب به این امر بسته بود که با تقسیم زمین در بین دهقانان، ارتش عظیمی از دهقانان و کارگران به وجود آید. ولی حزب ما جوان بود و چُن دوسیو در رأس آن قرار داشت. در زمستان ۱۹۲۶ خط مشی اپورتونیستی چُن دوسیو بر سیاست حزب مسلط شد. چُن دوسیو دبیرکل حزب بود. چُن دوسیو از یک طرف طرفدار سازش با جناح راست گومیندان و امتیاز دادن به آن ها و از طرف دیگر طرفدار تضعیف جنبش وسیع کارگران و دهقانان بود. رفیق مائو تسه دون مخالف این خط مشی بود، ولی حزب پیشنهاد های وی را نپذیرفت. نظریۀ مائوتسه دون در گزارش وی در بارۀ جنبش دهقانی در ایالت هونان دیده می شود.
چُن دوسیو می گفت که انقلاب ماهیت دموکراتیک دارد و از این جهت باید به وسیلۀ بورژوازی رهبری شود. به همین علت وی رهبری طبقۀ کارگر را نفی می کرد و طرفدار تضعیف جنبش کارگران و دهقانان بود. این سیاست باعث جدائی ما از توده های کارگر و دهقانان شد و وقتی که دهقانان از ما جدا شدند، بورژوازی ملی هم به دنبال بورژوازی بزرگ رفت. کارگران که دیگر دهقانان را با خود همراه نداشتند، نیروی کوچکی بودند و در نتیجه بورژوازی ملی از کارگران جدا شد و به سوی بورژوازی بزرگ رفت.
برای درک روش بورژوازی ملی نسبت به ما، لازم است که به دو سؤال زیر جواب دهیم:
۱. آیا سیاست ما به نفع بورژوازی ملی بود یا نه؟ اگر بود، می آمد و اگر نبود، نمی آمد.
۲. آیا ما به اندازۀ کافی نیرومند بودیم یا نه؟ اگر تناسب قواء به نفع ما بود، بورژوازی ملی به دنبال ما می آمد و الا نمی آمد.

وقتی که ما از توده ها جدا شدیم و نیرو های خود را از دست دادیم، بورژوازی ملی از ما جدا شد. پس برای جلب مجدد بورژوازی ملی، لازم  بود که ما دو باره این نیرو را به دست آوریم و تزلزل بورژوازی ملی را به سود خود از بین ببریم.
در این زمان خیانت چانکای شک که در رأس سرمایه داری قرار داشت، انجام گرفت. ما شکست خوردیم و شکست ما به علت تفوق نیروی دشمن و اشتباهات حزب بود.
ما از این سرگذشت دو تجربه اندوختیم:
یکی این که باید اتحاد کارگران و دهقانان را تأمین کرد و تنها از این راه می توان پیروز شد. دوم این که با نیرو های ارتجاعی نباید به هیچ وجه سازش کرد، علیه آن ها باید به مبارزۀ بی امان دست زد و تنها در این صورت بورژوازی ملی متزلزل به طرف ما خواهد آمد.

ب – مرحلۀ دوم از ۱۹۲۷ تا ۱۹۳۷
در این دوره ما علیه امپریالیسم و فئودالیسم و چانکای شک مبارزه کردیم. در این دوره رفیق مائو تسه دون و چوته و رفقای دیگر به نواحی دهقانی رفتند تا مبارزات دهقانان را رهبری کنند.
ما در این دوره نواحی شورائی و ارتش سرخ را به وجود آوردیم ، در نواحی شورائی اصلاحات ارضی انجام دادیم و به علاوه گروه های دفاع از خود دهقانان ایجاد کردیم. در این دوره سه خط مشی چپ روانه و آوانتوریستی به وجود آمد و بر حزب تسلط یافت. از آن جمله بود خط مشی اشتباه آمیز لی لی سان و وان مین. این اشتباهات در زمینۀ نظامی و تشکیلاتی و سیاسی ظهور کرده بود. در بارۀ سکتاریسم که هسته اساسی این اشتباهات چپ را تشکیل می داد، در کنگره مفصل بحث شد. سکتاریسم به دو صورت تظاهر می کرده، یکی به صورت دگماتیسم: اشتباه کاران می خواستند عیناً راه انقلاب اکتبر را بپیمایند، انقلاب را از شهر ها شروع کنند، اول شهر ها را بگیرند و بعد به دهات بروند و این غیر ممکن بود، زیرا که در کشور نیمه فئودال و نیمه مستعمره تسلط ارتجاع و مداخلۀ علنی امپریالیسم مخصوصاً در شهر ها بسیار قوی و وسیع بود. پیروزی با مبارزه در شهر ها غیرممکن بود. به عکس، چون چین کشور وسیعی بود، ارتجاع مرکزی در دهات چندان قوت نداشت و ممکن بود که نیرو های انقلابی در ده پیروز شوند و از آن جا به شهر حمله کنند.
تظاهر دیگر سکتاریسم به صورت عدم توجه به نیرو های بینابینی بورژوازی ملی تظاهر می کرد و مخصوصاً روش حزب ما نسبت به بورژوازی ملی، ضرر زیاد به بار آورد. درست است که بورژوازی ملی به دنبال بورژوازی بزرگ و ارتجاع رفت، ولی او در قدرت سهیم نبود. او در رژیم خونبار چانکای شک شرکت نداشت. پس غلط بود که ما بورژوازی ملی را به حساب دشمن بگذاریم.  
از تحلیل اشتباهات گذشته نتیجه می شود که خط مشی چپ روانه هم به موضوع اتحاد کارگران و دهقانان و هم به اتحاد کارگران و بورژوازی ملی توجه نداشت، یعنی هر دو پایۀ جبهۀ واحد در این خط مشی نفی می شد.
ما در نواحی شورائی تصمیمات افراطی در مورد اصلاحات ارضی اتخاذ کردیم، مثلاً زمین های خیلی بد را به دهقانان مرفه می دادیم، ملاکین را می کشتیم و در نتیجه دهقانان میانه حال به طرف جدائی از ما تزلزل پیدا می کردند. ما همچنین در شهر ها خط مشی چپ روانه داشتیم، اعتصابات و نمایش های بی جا و بی مورد ترتیب می دادیم و تدارک قیام های مسلح می دیدیم. ما در اتحادیه های زرد کار نمی کردیم. در این دوران رفقاء مائو تسه دون و لیو شائو چی به عنوان اپورتونیست مورد انتقاد بودند و ما به کلی منفرد شده بودیم.
در شهرها نیرو های انقلابی تقریباً صد در صد و در نقاط دهقانی و پایگاه های انقلابی تقریباً نود در صد از دست رفته بود. این خط مشی غلط در ۱۹۳۵ در پلنوم کمیته مرکزی تصحیح شد و رهبری انقلابی که رفیق مائو تسه دون بر رأس آن قرار داشت، برای حزب به وجود آمد. ما در این جلسه تجربه های خود را جمع بندی کردیم و اشتباهات گذشته را مورد انتقاد قرار دادیم و راه درستی برای تشکیل جبهۀ متحد و بورژوازی برگزیدیم. در گذشته دو اشتباه داشتیم: یا وحدت بدون مبارزه و یا مبارزه بدون وحدت با بورژوازی ملی سیاست ما بود، ولی از این تاریخ ما سیاست وحدت از راه مبارزه را اتخاذ کردیم. این سیاست نتیجه منطقی دو خصوصیت بورژوازی ملی است:
خصوصیت انقلابی و خصوصیت سازشکاری. بورژوازی ملی نیروی بینابینی انقلاب دموکراتیک را تشکیل می داد و می بایست آن را جلب کرد تا نیرو های ارتجاعی منفرد شوند. این مسأله در مقالـــــۀ " تجارب دیکتاتوری پرولتاریا" پرورانده شده است. چرا باید با بورژوازی ملی متحد شویم؟ زیرا که این یک نیروی ضد امپریالیستی است و با نیرو های فئودالی و ارتجاعی دارای تناقضاتی است، ولی از طرف دیگر بورژوازی ملی استثمارکنندۀ طبقۀ کارگر است و در جهت سازش با سائر استثمارکنندگان و از آن جمله امپریالیسم و فئودالیسم قدم برمی دارد. بین طبقۀ کارگر و بورژوازی تناقض وجود دارد، پس باید علیه آن مبارزه کرد. سیاست ما تقویت جنبه های انقلابی و مبارزه با سازشکاری بورژوازی ملی بود.
ادامه دارد


* یادداشت: بخش ۱۲این اثر تحت عنوان "احزاب دموکراتیک موجود" در چاپ گستتنری آن موجود نیست. از دوستانی که این کتاب را نزد خود داشته باشند، خواهشمندیم  تا لطف نموده بخش دوازدهم این اثر را مستقیماً به ایمیل آدرس وبسایت " خروش رعد" ارسال نمایند.
با ابراز سپاس قبلی
ویراستار سایت خروش رعد
ایمیل سایت:

info@khoroshrad.org