ارسالی: سازمان مارکسیست ــ لنینیست افغانستان(MLOA)
۲۶ اکتوبر ۲۰۱۹



‎‏ ‎

درس هائی از تاریخ حزب کمونیست چین ‏
(۲)

ج – مرحله جنگ ضد جاپان
سیاست فوق در تمام مرحلۀ سوم انقلاب یعنی در مرحلۀ جنگ ضد جاپان دنبال شد. در این دوران تغییراتی در اوضاع داخل کشور به وجود آمد. بورژوازی بزرگ به دو قسمت تقسیم شد: قسمتی به جاپانی ها تسلیم شد و قسمت دیگر که به سرکردگی چانکای شک با امپریالیسم آمریکا مربوط بود، علیه امپریالیسم جاپان مبارزه می کرد. در این دوره، تناقض بین خلق و امپریالیسم جاپان بر کلیه تناقضات طبقاتی داخلی برتری یافت.
به همین علت در این دوره که ده سال طول کشید، ما با چانکای شک همکاری می کردیم. در این دوران مهم ترین دشمنان ما عبارت بودند از جاپانی ها و نیرو های ارتجاعی که به جاپان تسلیم شده بودند و حکومت پوشالی وان چین وی در رأس آن ها قرار داشت.
نیرو های مترقی را کارگران، دهقانان و خرده بورژوازی شهری تشکیل می دادند. نیرو های میانی عبارت بود از: اول بورژوازی ملی و همچنین روشنفکران و مالکین کوچک. دستۀ چانکای شک که نمایندۀ منافع آمریکا و انگلستان و نمایندۀ کمپرادور های چین بود و به نام "سرسخت ها" نامیده می شد، جناح راست جبهه واحد را تشکیل می داد. این دسته در مقابل جاپانی ها آمادۀ سازش بود و در داخل چین علیه همکاری با کمونیست ها و تجهیز توده ها علیه جاپان و لهِ سیاست ارتجاعی شدیداً اقدام می نمود. این دسته طرفدار یک حزب و یک دکترین و یک رهبر بود. ممکن است این سئوال مطرح شود که پس چرا آن ها در برابر جاپانی ها به دفاع می پرداختند. جواب این است که این خواست همه توده ها بود و اگر آن ها در جنگ علیه جاپان شرکت نمی جستند، به کلی از مردم جدا می شدند.
در آغاز جنگ ضد جاپان در داخل حزب بحث جدیدی شروع شد که محور آن در واقع همان خط مشی "چُن دوسیو" و "وان مین" بود، منتهی در این مرتبه خط مشی "وان مین" دارای شکل و قیافه راست بود، نه چپ. هستۀ اساسی خط مشی وان مین این بود که همه چیز باید از راه جبهه واحد عمل شود. همه کار  ها باید با موافقت گومیندان و چانکای شک انجام گیرد. این انحراف به راست به زودی محکوم شد. حزب در ابتداء از همه وسائل استفاده کرد تا تمام نیرو های مترقی را در راه ایجاد پایگاه های مبارزه در پشت جبهۀ دشمن تجهیز کند، در شهر ها و در نواحی دهقانی، پایگاه های انقلابی و ارتش انقلابی و پارتیزانی و حکومت توده ئی به وجود آورد و در این زمینه پیروزی های بزرگ به دست آمد. ما در مبارزه برای جلب نیرو های مترقی فعالیت زیادی در تشکیل پایگاه های انقلابی در پشت جبهۀ دشمن به عمل آوردیم و این کار را مستقلاً انجام دادیم، زیرا که جاپانی ها گومیندانی ها را از نواحی مذکور رانده بودند. هم چنین برای جلب نیرو های مترقی در نواحی گومیندان فعالیت می کرد، ولی کار ما در این زمینه محدود بود و هم چنین در شهر هائی که به وسیلۀ دشمن کنترل می شد، فعالیت ما دامنۀ وسیعی نداشت. فعالیت اساسی ما متوجه نواحی پایگاه های انقلابی بود.
در شهر هائی که به دست جاپانی ها اشغال شده بود، فعالیت ما در حالت کاملاً مخفی بود، ولی در نواحی گومیندان این فعالیت حالت نیمه مخفی داشت. چه در نواحی اشغال شده از طرف جاپان و چه در نواحی گومیندان امکانات فعالیت علنی را از دست ندادیم و از همۀ آن ها استفاده کردیم.
مبارزه با "دستۀ سرسخت های" چانکای چک چگونه بود؟
خط اساسی سیاست ما عبارت بود از منفرد ساختن و تقسیم کردن، جنبه های سازشکارانۀ گومیندان را شدیداً انتقاد می کردیم تا از این راه به توده های وسیع مردم آموزش سیاسی بدهیم. در این دوران بین ارتش های گومیندان و نیرو های ما در پایگاه های ضد جاپانی تناقضات بسیار وجود داشت. ارتش گومیندان می کوشید که واحد های ما را نابود کند و برخورد های نظامی دایماْ وجود داشت.  سیاست ما در مقابل گومیندان این بود که همیشه حقانیت به جانب ما باشد، در موقع مناسب تعرض کنیم، پیروزی به دست آوریم و در نقطۀ مناسب ایست کنیم. هرگز حمله نمی کردیم، بلکه دفاع می کردیم و گومیندان را عقب می زدیم و از همه جریانات سود تبلیغاتی می بردیم. در بعضی موارد هم در مقابل گومیندان گذشت هائی می کردیم تا به توده ها بفهمانیم که در صدد نیستیم که علیه گومیندان بجنگیم، این گومیندان است که می خواهد علیه ما بجنگد: ما طرفدار همکاری هستیم. سیاست ما این بود که تا آن ها به ما حمله نکنند و ما با آن ها حمله نکنیم. سیاست دیگر ما این بود که اگر گومیندان به ما حمله کرد، با یک ضربۀ محکم حمله اش را درهم بشکنیم و او را نابود کنیم. برای این کار تدارک لازم می دیدیم، زیرا که اگر ضربات ما محکم و شکننده نبود، گومیندان تشجیح می شد و بیشتر حمله می کرد و از ما نمی ترسید.
سومین مادۀ سیاست ما این بود که پس از وارد آوردن شکست به نیرو های گومیندان، دیگر نبرد را دنبال نمی کردیم و به مردم نشان می دادیم که ما طرفدار ادامۀ جنگ حتی در موقع پیروزی قطعی نیستیم و از این طریق زمینۀ اتحاد خود را با مردم محکم می ساختیم.
در جبهۀ گومیندان هم وحدت و هم مبارزه داشتیم، ولی هدف مبارزه ما عبارت بود از تحکیم وحدت برای مبارزه علیه جاپانی ها.
شیوه های گوناگون در جلب نیرو های بینابینی:
قسمت عمدۀ نیرو های بینابینی عبارت است از بورژوازی ملی که در جنگ های ضد جاپانی فعالانه شرکت می کرد، ولی در رابطه بین نیرو های مترقی و ارتجاعی یعنی بین حزب کمونیست و گومیندان روش بی طرف اتخاذ کرده بود. ما در موقع جنگ ضد جاپان از بسط صنعت و تجارت پشتیبانی می کردیم و در عین حال هم منافع سرمایه و هم منافع کار را در نظر می گرفتیم . نمایندگان سرمایه داری ملی را در سازمان های حکومت محلی شرکت می دادیم و در نواحی گومیندان از تقاضا ها و خواست های سرمایه داری ملی پشتیبانی می نمودیم. در این دوره مالکین کوچک و متوسط و روشنفکران هم جزو نیرو های بینابینی بهشمار می آمدند و به این علت ما در دوران جنگ ضد جاپان سیاست مصادرۀ اراضی را دنبال نمی کردیم، بلکه سیاست ما عبارت بود از کسر بهرۀ مالکانه. در ارگان های حکومتی ما یک سوم از کمونیست ها، یک سوم از عناصر مترقی و یک سوم از عناصر بینابینی بودند. قدرت های محلی یعنی میلیتاریست ها و عناصر بانفوذی که دارای ارتش مسلح بودند، ولی با چانکای چک تضاد داشتند، جزو نیرو های بینابینی به شمار می آمدند و ما آن ها را تقویت می کردیم. نیرو های روشنفکران نیز نیرو های بینابینی هستند و ما سیاست اتحاد با آن ها را دنبال می کردیم و از راه روشنفکران با سائر نیرو های بینابینی ارتباط برقرار می نمودیم، زیرا که روشنفکران در آن نیرو ها تأثیر زیاد داشتند.
در دوران جنگ ضد جاپان بلوک های مختلف و احزاب گوناگون دموکراتیک متحد با ما به وجود آمدند که هم اکنون وجود دارند و با ما همکاری می کنند. در تشکیل این احزاب دموکراتیک همچنین دسته هائی از جناح چپ گومیندان شرکت می کردند. می توان گفت که در این دوران خط مشی رفیق مائو تسه دون پیروزی های بسیار به بار آورد. یکی از دلائل عمدۀ این که گروه چانکای چک نتوانست به جاپانی ها تسلیم شود و خیانت کند، این بود که ما همیشه سیاست وحدت و همکاری را دنبال می کردیم و در اثر این سیاست گروه های بینابینی به طرف چانکای چک نرفتند.
د – مرحلۀ بعد از تسلیم شدن امپریالیسم جاپان:
پس از تسلیم شدن امپریالیسم جاپان، امریکائی ها به چین آمدند تا به چانکای چک کمک کنند و نیرو های ما را نابود سازند. ما در این دوره شعار های صلح و دموکراسی را به مقیاس وسیع تبلیغ می کردیم و طرفدار حل مسائل از راه مذاکرات مسالمت آمیز بودیم. در این دوره نیرو های بینابینی تقسیم شدند و در احزاب دموکراتیک انشعاب حاصل شد. از این انشعاب سه دسته به وجود آمد:
دسته ای که به ما سمپاتی داشتند. دستۀ دیگر که بین ما و چانکای چک بی طرفی را حفظ می کردند و متزلزل بودند و اکثریت را تشکیل می دادند. دستۀ سوم آن هائی که از چانکای چک پشتیبانی می کردند و با او ماندند.
در جون ۱۹۴۶ چانکای چک علیه ما شروع به حمله کرد و در زمستان همان سال جنگ سراسر کشور را فرا گرفت. ارتش های چانکای چک در اثر کمک امریکائ ها هم از لحاظ تعداد و هم از لحاظ اسلحه و وسائل بر ارتش ما رجحانی بارز و مشخص داشتند. در این مرحله قسمت عمدأ نیرو های بینابینی متزلزل بودند و می ترسیدند که از ما پیروی کنند. آن ها همچنین نسبت به امریکائیان نظریات مساعدی نداشتندږ آن ها خط سوم را انتخاب کرده بودند، نه کمونیست ها را نه گومیندانی ها را. درحقیقت آن ها امیدوار بودند که با کمک امریکائی ها در زمان رژیم گومیندان به بعضی اصلاحات نائل آیند.
حزب کمونیست چین در این دوره مجبور گردید که در جنگی که گومیندان شروع کرده بودُ با تمام قواء علیه گومیندان شرکت نماید. حزب ما برای این منظور باز هم بیشتر به تجهیز توده های مردم و به خصوص دهقانان دست زد و به همین علت شعار کسر بهرۀ مالکانه به شعار مصادرۀ املاک ملاکین مبدل شد و دهقانان به این طریق در جبهۀ انقلابی به طور استوار باقی ماندند.
ما در بارۀ سرمایه داری ملی و تجارت از لحاظ اقتصادی همان سیاست دوران جبهۀ ضد جاپانی را دنبال کردیم، ولی از لحاظ سیاسی راه سوم را شدیداً مورد انتقاد قرار دادیم. سیاست ما بر اساس مبارزه و وحدت با بورژوازی ملی بود. ما در نواحی اشغالی گومیندان مبارزه علیه دیکتاتوری، علیه جنگ داخلی ، گرسنگی و جنایات امریکائیان را بسط و توسعه می دادیم و در این راه از هر پیش آمدی ( مانند هُتک ناموس یک دختر دانشجو به وسیله افسران امریکائی ) استفاده می کردیم. در بارۀ خود گومیندان سیاست ما این بود که آن را تقسیم کنیم. ما سیاست تشویق و مجازات را به نسبت خدمات و جنایات دنبال می کردیم، جنایتکاران را سخت مجازات می دادیم، ولی با افراد عادی و دنباله رو کاری نداشتیم و آن هائی را که خدمت می کردند، تشویق می کردیم. پکن بدون جنگ آزاد شد و مدافع پکن ژنرال فوچوئی بود که اکنون یکی از وزیران و معاون رئیس کمیته دفاع است. در اثر این سیاست صحیح اوضاع در سال ۱۹۴۷ و ۱۹۴۸ به کلی تغییر یافت. بورژوازی ملی به طرف ما متمایل شد و نیروی جبهۀ واحد استحکام زیاد یافت.
ادامه دارد