ارسالی: سازمان مارکسیست ــ لنینیست افغانستان(MLOA)
۱۰ نومبر ۲۰۱۹



‎‏ ‎

درس هائی از تاریخ حزب کمونیست چین ‏
(۴)

ما بعداً این تجربه را ارزیابی و جمع بندی کردیم و فوائد بزرگی از آن به دست آوردیم و از این جهت از آن پس حزب ما همیشه برای حل مسائل داخلی خود همین شیوه را پیش گرفت. در فبروری ۱۹۴۹ دومین پلنوم کمیتۀ مرکزی پس از کنگرۀ هفتم تشکیل شد. در این جلسه رفیق مائو تسه دون اعلام کرد که به زودی کشور ما آزاد می شود و ما به شهر های بزرگ وارد می شویم و باید مراقب بود که به دست بورژوازی فاسد نشویم. رفیق مائو تسه دون گفت که قوی ترین سلاح بورژوازی خمپاره های تشکیلاتی اوست که از گلوله های توپ وی قوی تر است. توپ ها و هواپیما های دشمن ما را درهم نشکست، ولی خمپاره های تشکیلاتی وی می تواند ما را خرد کند، بزرگ ترین خطر در این جاست. رفیق مائو تسه دون گفت که به علت پیروزی ما تمام مردم ما را تقویت و پشتیبانی می کنند و بورژوازی به ما تملق خواهد گفت. ممکن است که رفقاء از این وضع فریفته شوند و از توده ها جدا شده به بوروکرات هائی مبدل گردند. ما باید محبوب تر و متواضع تر و با احتیاط تر باشیم.
بر اساس پیشنهاد رفیق مائو تسه دون به تصویب رسید که اسم رهبران حزب بر روی شهر ها و خیابان ها و کارخانه ها و میدان ها گذاشته نشود، برای رهبران جشن گرفته نشود، هدایا به رهبران داده نشود.
از آن به بعد کمیتۀ مرکزی هر سال مبارزه ای برای تصحیح شیوه کار حزب انجام می دهد، به این معنی که هر سال یک بار از کار گذشته ارزیابی و جمع بندی می شود و هر فردی از کار خود انتقاد می کند. از این زمان حزب ما تصمیم گرفت انتقاد علنی را در روزنامه شروع کند، اشتباهات حزب در روزنامه منتشر شود تا توده ها در این باره به حزب کمک کنند و حزب کاملاْ تحت کنترل و مراقبت توده های مردم قرار گیرد.
از جنوری ۱۹۵۲ حزب به مبارزه وسیعی علیه سه عامل مهم: فساد و انحراف، و لخرجی ثروت ملی و بوروکراتیسم دست زد و همچنین علیه سه شیوۀغلط: شیوه فرماندهی و حکم[دستورگرائی]، شیوۀ بوروکراتیسم، و نقض قوانین دولتی به مبارزۀ پردامنه ای پرداخت.
حزب در چهارمین جلسۀ پلنوم در سال ۱۹۵۴ برای تحکیم وحدت به مبارزه آغاز نمود. در کنگرۀ هشتم، حزب کمونیست چین از نو مبارزه علیه سوبژکتیویسم و سکتاریسم را توسعه داد و تمام این مبارزات بر روی خط اساسی "تصحیح شیوۀ کار حزب" انجام گرفت.
در این جا به چند سؤال که غالباً در نزد رفقاء مطرح می شود، جواب می دهیم:
سؤال – گفتید که حزب به تصحیح سه شیوۀ کار خود موفق شد، این سه شیوه چه بود؟
جواب – این سه شیوه عبارت بود از:
شیوۀ آموزش – در این زمینه علیه سوبژکتویسم – یعنی دُگماتیسم و امپریسم مبارزه شد.
شیوۀ کار حزب – در این زمینه علیه سکتاریسم مبارزه شد.
شیوۀ ادبی – در این زمینه علیه کار... و کلیشه سازی در آثار ادبی مبارزه شد.
سؤال – با رفقائی که اشتباهات را نمی پذیرند، چطور باید رفتار کرد؟
جواب – شرایطی که در آن شرایط رفقاء اشتباهاتی مرتکب می شوند بسیار بغرنج است و به همین علت قضاوت آن ها غالباً بغرنج است. ما در حزب نمونه هائی از این قبیل داشتیم و سیاست ما عبارت بود از سیاست انتظار و اقناع. اگر اشتباه کنندگان کمونیست هستند، اشتباه خود را حتماً خواهند پذیرفت و اگر هرگز نپذیرند، به این معنی است که کمونیست نیستند.
سؤال – ترکیب کارگری در رهبری حزب کمونیست چین چیست؟
جواب – در بین رهبران حزب تعداد رفقائی که از طبقۀ کارگر باشند، خیلی کم است. اکثر رهبران حزب از روشنفکرانند و عدۀ زیادی از میان دهقانان جزو کادر رهبری هستند. این خصوصیت ناشی از وضع مشخص انقلاب چین است، ولی اکنون اوضاع تغییر می پذیرد و عناصر پرولتاریائی در رهبری حزب هر روز زیاد تر می شوند.
سؤال – شکل عمومی تعلیمات کادر ها و مؤولان حزب چیست؟
جواب – دوره های تعلیماتی مهم ترین شکل آموزش کادر ها است. برای افراد جلسات حوزه و غیره مهم ترین شکل آموزش است.

۴  - مبارزۀ مسلحانه:
حزب ما از ۱۹۲۷ علیه نیرو های ارتجاعی به مبارزه مسلحانه دست زد. پیش از جدائی از گومیندان نیرو های ما جزئی از نیرو های عمومی بود. ما مشترکاً علیه امپریالیسم و فئودالیسم مبارزه می کردیم و در این دوره نیرو های انقلابی در جنوب چین در ایالات کانتون جا داشتند. پس از خیانت گومیندان هدف مبارزۀ مسلحانۀ ما عبارت بود از امپریالیست ها و گومیندان. ما پس از ۲۲ سال جنگ بالاخره در۱۹۴۹ به پیروزی رسیدیم. حزب ما در اثر خط مشی انحرافی چن دوسیو برای جلوگیری از کودتای گومیندان تدارک ندید. در این لحظۀ تاریخی خلق چین و حزب کمونیست چین علیه خیانت چانکای چک و حملات نیرو های ارتجاعی چندین قیام ترتیب داد که مهم ترین آن ها قیام اول آگست ۱۹۲۷ در ایالت نان چای بود. این قیام تحت رهبری چوئن لای، یه تین و خولون انجام گرفت که از میان آن ها رفیق یه تین در سال ۱۹۴۶ به قتل رسید. به علت این که نیرو های ارتجاعی خیلی قوی بودند، قیام های مذکور در عرض دو ماه سرکوب شدند. بعداً قیام دیگری در پائیز انجام گرفت که عبارت بود از قیام دهقانان نواحی سرحدی سه ایالت حوبه٬ جانسی و٬ هونان. این قیام زیر نظر مائو تسه دون و با رهبری کمیتۀ مرکزی انجام گرفت، ولی این قیام هم پس از دو ماه در اثر بی تجربگی سرکوب شد. بار دیگر در ۱۱ دسمبر ۱۹۲۷ یک قیام دیگر با رهبری حزب عملی گردید که عبارت بود از قیام مسلح کارگران و دهقانان ایالت کانتون. ما پس از قیام فوراً کنفرانس مشورتی کارگران و دهقانان و سربازان را تشکیل دادیم و به تشکیل دولت دست زدیم، ولی سه روز پس از تشکیل دولت، ارتش ما به وسیلۀ نیرو های ارتجاعی در هم شکسته شد. هدف این سه قیام بعد از حمایت گومیندان، نجات انقلاب چین بود. حکومت سه روزه کانتون یک شکل کمون یعنی حکومت کارگران و دهقانان و سربازان بود. پس از شکست این قیام، ارتجاع داخلی و امپریالیسم تسلط خود را در سراسر کشور برقرار کردند و قتل عام فجیعی از کمونیست ها راه انداختند، ولی افراد حزب کمونیست و سربازان سرخ روحیۀ خود را از دست ندادند. در دوران بعدی، سربازان و دهقانان در بسیاری از نقاط کشور چندین بار تحت رهبری حزب قیام کردند. در قیام نان چای با آن که این قیام شکست خورد، قسمت کوچکی از قیام کنندگان مدت ها مقاومت کردند و به ارتش گومیندان تسلیم نشدند و یک دسته از آن ها به تعداد هزار نفر به رهبری چونه به ایالت هونان آمدند و در آن جا به کمک دهقانان مجدداً به قیام دست زدند. یک دستۀ هزار نفری دیگر به ایالت های فون رفتند تا در آن جا با دهقانان قیام های جدید راه بیاندازند. نیرو های شکست خورده کانتون به طرف فون حرکت کردند و در آن جا پایگاه انقلابی به وجود آوردند. رفیق مائو تسه دون هم پس از شکست به طرف جنوب رفت و پایگاه انقلابی هونان و کیان سی را به وجود آورد. رفیق دیگری نیز در سمت غربی پایگاه دوم و پایگاه انقلابی سوم ( فوچه، چان سی ) را ایجاد کرد. کمونیست های مغرب هانکو نیز بین دهقانان فعالیت زیادی انجام دادند و پایگاه انقلابی جدیدی به وجود آوردند. رفیق خولون پس از شکست قیام نان چان به نواحی پدری خود رفت و میان دهقانان فعالیت نمود تا این که قیام مسلح جدیدی راه انداخت. کمونیست های شمال ایالت هان کو هم با کار در میان دهقانان یک پایگاه انقلابی به وجود آوردند. همچنین کمونیست های ایالت سی ان که پایگاه کوچکی در شمال بود و در جزیرۀ هامیان و در نقاط مرزی ویتنام و شمالی تر از آن دو پایگاه انقلابی دیگر به وجود آمد. کوچک ترین پایگاه انقلابی در شمال شانگهای و شمال رود یانگتسه بود. تمام این پایگاه ها طی یک سال پس از شکست انقلاب ۲۷ به وجود آمدند و فقط دو تای آنها دیر تر تشکیل شدند. قیام ها ابتداء محدود بودند و بعداً توسعه پیدا کردند. مثلاً نیرو های تحت رهبری مائو فقط هزار نفر بودند و نیرو های تحت رهبری چونه کمی بیش از هزار نفر، و این دو گروه بزرگ ترین نیرو ها را تشکیل می دادند. بعضی از قیام ها با ده نفر شروع می شد و بعد ها توسعه می یافت. سه سال بعد از این، به تدریج پایگاه های کوچک با هم گرد آمدند و پایگاه بزرگ تر به وجود آوردند. در سال ۱۹۳۰ تعداد سکنۀ پایگاه های انقلابی جمعاً ده میلیون بود و مجموع نیرو های انقلابی در این زمان به ۶۰ هزار نفر می رسید.
نیرو های ارتجاعی به کمک امپریالیست ها مرتباً به طور شدید به مراکز انقلابی حمله می کردند، ولی تمام حملات شان دفع می شد. هر بار که ما حملات نیرو های چانکای چک را دفع می کردیم، غنایم تازه ای به دست می آوردیم و به وسیلۀ آن ها نیروی خود را بسط می دادیم.
در سال ۱۹۳۲ و ۱۹۳۳ جمعیت نواحی انقلابی به همان اندازۀ سابق بود، ولی نیرو های مسلح انقلابی به سه صد هزار نفر بالغ شده بود. درست در همین دوران خط مشی اشتباه آمیز وان مین در رهبری حزب تسلط یافت و در نتیجۀ اشتباهات این رفیق، شکست های بزرگی به ما وارد آمد. اشتباه نظامی وان مین در این بود که وی طرفدار جنگ های منظم بود و با جنگ های پارتیزانی توده ها مخالفت می نمود و قانون تکامل جنگ پارتیزانی و توسعۀ آن را از ده به شهر درک نمی کرد. وی درک نمی کرد که جنگ پارتیزانی فرم عالی مبارزۀ دهقانان است. او نمی فهمید که جنگ پارتیزانی نه تنها جنگ علیه ارتجاع است، بلکه عامل سازمان دهنده و تبلیغ کننده بین توده های دهقانان است. ما نیرو های تبلیغاتی مسلح داشتیم که نه فقط به جنگ پارتیزانی، بلکه در بین توده ها به کار تبلیغاتی می پرداختند و به آن ها می آموختند که چگونه باید سازمان حکومت انقلابی را به وجود آورد. وان مین دُگماتیست بود و این مطالب را نمی فهمید. وی می پنداشت که پارتیزان ها فقط برای جنگ هستند، نه برای تبلیغ. این اشتباهات دگماتیستی در زمینه سیاسی و نظامی شکست های بزرگی به ما وارد آورد. در ۱۹۳۴ قسمت مهم ارتش سرخ در ایالت جان سی نتوانست حملۀ دشمن را دفع کند و سرانجام در سد محاصره رسوخ نموده و مارش دوازده هزار کیلومتری معروف را [راه پیمائی طولانی ] به سوی شمال آغاز نمود. ارتش سرخ از نقاط مختلف مرکز برای مارش بزرگ حرکت کرد و به طرف شمال به راه افتاد. ارتش سرخ تلفات فوق العاده ای تحمل کرد که تقریباً به اندازۀ ۹۰ درصد تمام نیروهایش بود و ۹۰٪ پایگاه های انقلابی را از دست داد. تشکیلات حزبی در نواحی گومیندان تقریباً صد در صد از بین رفت. دگماتیک ها خیلی به خود می بالیدند و خود را بلشویک های تمام عیار می دانستند. در جنوری ۱۹۳۵ رفیق مائو تسه دون به رهبری حزب انتخاب شد و در شرائط دشوار مارش بزرگ را هدایت کرد و ارتش را به شمال ایالت شان سی برد. در این دوران حزب شعار جبهۀ واحد ملی ضد جاپانی را مطرح کرد و با جدیت دنبال نمود. این سیاست صحیح قشر های وسیع مردم چین را صرف نظر از وابستگی های سیاسی شان متشکل می ساخت. بدیهی است که چنین جبهۀ وسیع انقلابی به وسیلۀ پرولتاریا رهبری می شد. بدون رهبری پرولتاریا، نه جبهۀ واحد ملی به وجود می آمد و نه پیروزی علیه امپریالیسم جاپان تأمین می شد.
ادامه دارد