ارسالی: سازمان مارکسیست ــ لنینیست افغانستان(MLOA)
۱۸ نومبر ۲۰۱۹



‎‏ ‎

درس هائی از تاریخ حزب کمونیست چین ‏
(۵)

در جولای ۱۹۳۷ جاپانی ها حملۀ عمومی علیه چین را آغاز کردند. حزب کمونیست چین همه مردم را برای مقاومت علیه تجاوز جاپان تجهیز کرد. ارتش مسلح خود حزب در این تاریخ فقط سی هزار نفر بود. این ارتش از لحاظ تعداد ضعیف بود، ولی ارزش فوق العاده داشت و نیروی پیشقراول مقاومت علیه جاپان به شمار می آمد. پس از آن که ارتش جاپان شهر ها و خطوط آهن را اشغال کرد، ارتش ما در پشت سر دشمن در فاصله بین شهر ها و کنار خطوط آهن پایگاه های انقلابی به وجود آورد.
ما از سپتمبر ۱۹۳۷ تا ۱۹۴۰ نزده پایگاه انقلابی بزرگ به وجود آوردیم. جاپان شهر ها و راه آهن را در دست داشت و ما نواحی دهقانی را. نواحی اشغالی ما به هم متصل نبود، ولی با رهبری واحدی از طرف حزب اداره می شد. در ماه اوریل ۱۹۴۵ هنگام تشکیل کنگرأ هفتم جمعیت پایگاه های انقلابی در حدود صد میلیون و نیرو های مسلح کمونیست ها در حدود یک میلیون سرباز بود. ارتش های ما شصت درصد ارتش جاپان را به خود مشغول می کردند و به علاوه نود درصد از ارتش حکومت دست نشاندۀ جاپانی ها در مقابل ما بود. بعد از جنگ ضد جاپان تا مدت دو سال جنگ های انقلابی در درجه اول علیه گومیندان بود که می خواست شهر های بزرگی را که سابقاً جاپانی ها اشغال کرده بودند، اشغال نماید. بعد از این دو سال مراکز و پایگاه های انقلابی مهم ترین میدان های نبرد را تشکیل می دادند. به این ترتیب ارتش نجاتبخش ملی نه فقط نیرو های قدیم را به دست آورد، بلکه نیرو های بزرگی به او پیوستند، زیرا که توده های وسیع چین در دورۀ جنگ های مقاومت به وسیلۀ حزب ما تجهیز شده بودند و آمادگی زیادی برای نبرد داشتند.
بلافاصله پس از آن که از طرف اتحاد شوروی به جاپان اعلام جنگ شد، جنگ با جاپان خاتمه یافت. چانکایچک در سال ۱۹۴۵ پس از تسلیم جاپان، به منظور آن که ثمرات مقاومت درخشان خلق چین را برباید، ارتش های خود را برای اشغال قسمت های شمال شرق چین و شهر پکن فرستاد تا از این مناطق علیه نیرو های انقلابی حمله کند. در ماه جولای ۱۹۴۶ چانکایچک به اتکاء امپریالیست ها به حملۀ عمومی علیه نواحی آزاد شده دست زد. چانکایچک در این زمان چهار میلیون و سه صد هزار سرباز داشت  و کمک نظامی شش میلیارد دالری از امریکا را دریافت می کرد. نیرو های گومیندان اسلحۀ بیش از یک میلیون سرباز جاپان را در دست داشتند. دار و دستۀ چانکایچک در دوران جنگ ضد جاپانی نیرو های خود را در عقب نگه می داشتند و به جبهه نمی فرستادند و منتظر بودند ارتش جاپان ارتش نجاتبخش چین را نابود کند تا در هنگام شکست جاپان، ارتش خود را برای اشغال سراسر کشور بفرستند. آن ها در جنگ ضد جاپان در واقع نقش ناظر را بازی می کردند.
اما ارتش نجاتبخش چین فقط یک میلیون و سه صد هزار نفر سرباز داشت که تجهیزات آن ها خیلی بد بود. نه هواپیما، نه اتوموبیل، نه وسائل جنگی سنگین داشت. ارتش نجاتبخش فقط بر پشتیبانی مردم تکیه می کرد. ما نیرو های خود را در پایگاه های گوناگون انقلابی برای مقابله با دشمن متمرکز می ساختیم. ما در اولین سال جنگ داخلی علیه چانکایچک، ۹۰ تیپ دشمن را که نهصد هزار سرباز داشت؛ در هم شکستیم و از نبرد خارج کردیم و مقدار زیادی از اسلحه و مهمات امریکائی به دست آورده، ارتش خود را با آن مجهز ساختیم. ما بیش از چندین صد هزار نفر از سربازان گومیندان را اسیر کردیم و تربیت جدید به آن ها دادیم تا اسلحه بگیرند و علیه گومیندان بجنگند. آن ها اکثر اوقات دهقانان و کارگران بودند. ما صفوف خود را از مردم نواحی آزاد شده پر می کردیم تا آن که به تدریج نیروی ما زیاد شد و از این لحظه به حملۀ متقابل ستراتژیک دست زدیم.
در جلسۀ هیئت سیاسی در دسمبر ۱۹۴۷ رفیق مائو تسه دون استراتژی جنگ را در ده نکته خلاصه کرد که در تاریخ سی سالۀ حزب محفوظ است.
ارتش نجاتبخش ملی با به کار بردن این ده نکتۀ اساسی در عرض سه سال پیروزی های منظم به دست آورد و بالاخره در ۱۹۴۹ موفق شد که تمام نیرو های گومیندان را که بیش از هشت میلیون نفر بودند، از نبرد خارج سازد و همۀ کشور به استثنای تایوان را آزاد گرداند.
چرا ارتش نجات بخش پیروزشد ؟
دلائل این پیروزی متعدد است و ما در این جا مهم ترین آن ها را ذکر می کنیم:
علت عمدۀ پیروزی این بود که ارتش نجاتبخش چین از همان زمان نخستین قیام ها، در زیر رهبری حزب کمونیست و طبقۀ پرولتاریا قرار داشت. این مهم ترین عامل پیروزی بود. ما از شکست انقلاب ۱۹۲۷ درس بزرگی گرفتیم و فهمیدیم که در گذشه توجه کافی به مبارزۀ مسلحانه نداشتیم. اگر چه حزب ما در فاصلۀ سال های ۱۹۲۵ تا ۱۹۲۷ در مبارزات مسلحانه نسبت به گومیندان شرکت جسته بود، ولی معذالک به اندازه کافی به لزوم تشکیل نیرو های مستقل به رهبری حزب کمونیست توجه نداشتیم. در آن دوره فقط واحد های کوچکی وجود داشتند و حال آن که چین یک کشور نیمه فیودالی و نیمه مستعمره بود و در آن بدون نیرو های مسلح، رهبری انقلاب و به پیروزی رساندن آن امکان نداشت. بدون نیرو های مسلح ممکن نبود آزادی های مردم به دست آید. رفیق مائوتسه دون گفته است که مسائل انقلاب چین بدون مبارزۀ مسلحانه قابل حل نیست. از این جهت پس از سال ۱۹۲۷ حزب کمونیست قیام های مسلح ترتیب داد تا با قتل عام های نیرو های ضد انقلاب مقابله نماید. حزب کمونیست چین در این نبرد مسلح سازمان دهنده و رهبر جنبش انقلاب دهقانان چین بود. کمونیست ها در این مبارزات مسلح همیشه پیشقراولان نبرد و در خط اول جبهه بودند. رفیق مائو تسه دون شخصا در ایجاد ارتش های مسلح و رهبری آن ها شرکت داشت، همچنان عدۀ زیادی دیگری از رهبران حزب. تاریخ حزب کمونیست چین در عین حال تاریخ مبارزات مسلح خلق چین به رهبری حزب کمونیست می باشد.
خلق چین در طی هزار سال اخیر به قیام های پردامنه ای دست زده است که بزرگ ترین آن ها قیام معروفی است که به رهبری "لی چه چن" در سه صد سال پیش انجام گرفت. این قیام کنندگان حتی شهر پکن را نیز چهل روز در اشغال خود داشتند. همچنین در صد سال پیش قیام دهقانی به نام "امپراتوری آسمان" روی داد که مدت ده سال در نانکن حکمفرما بود. ولی این قیام ها شکست خوردند، زیرا در آن زمان از لحاظ تاریخی زمینۀ پیروزی فراهم نبود، طبقۀ کارگر و پیشقراولان حزب کمونیست وجود نداشت. با انقلاب اکتبر شرایط عوض شد و رهبری حزب کمونیست ضامن پیروزی انقلاب گردید. اما تنها رهبری حزب کمونیست کافی نیست، باید رهبری صحیح باشد.
رهبری غلط انقلاب را با شکست مواجه خواهد کرد.
از همان لحظه ای که کار پارتیزانی آغاز شد، ما هسته های حزب کمونیست و هسته های اتحاد جوانان را در داخل ارتش به وجود آوردیم؛ کوشیدیم که تعلیم مارکسیسم – لنینیسم تسلط یابد؛ علیه روش های راهزنانه، کودتا طلبانه و غیره به شدت مبارزه کردیم؛ علیه هرگونه سوبژکتویسم، میلیتاریسم و اولترا دموکراتیسم مبارزه کردیم.
ما در هر هنگ یک کمیتۀ حزبی، در هر گُردان یک مسؤول تعلیمات و درهر گروهان یک معلم سیاسی داریم و این ها کار تربیت افراد را در دست دارند. اکثر فرماندهان ما کمونیست و یا اعضاء سازمان جوانان هستند. این امر رهبری حزب را در ارتش تأمین می نماید.
ارتش های ما در اثر رهبری حزب دارای خصوصیات زیرین اند:
همآهنگی ارتشی ها و افراد غیرنظامی – ارتش، سیاست حزب کمونیست را عملی می سازد و همیشه در خدمت توده های مردم است. از این جهت ارتش ما سه خصوصیت دارد: توده ئی ٬ ملی و دموکراتیک است.
ملی است، به دلیل این که در جنگ ضد جاپان شرکت کرد و اینک برای آزاد ساختن تایوان آماده است. دموکراتیک است، زیرا که در راه انجام رفرم ارضی و تأمین منافع توده ها مبارزه کرده و می کند.
توده ئی است، زیرا که در اثر وحدت ارتش و مردم، وحدت فرماندهان و سربازان حاصل می شود. سربازان و افسران جزء حق انتقاد از افسران ارشد و فرماندهان را دارند. چنین روح دموکراتیک در هیچ یک از ارتش های سابق چین وجود نداشته است. چرا به سربازان حق داده می شود که از افسران ارشد انتقاد کنند؟ زیرا که افسران ارشد و هم سربازان برای دفاع انقلاب کار می کنند. پس هر دوی آن ها حقوق متساوی دارند و بین آن ها فقط از لحاظ تقسیم کار، تفاوت است. چرا سربازان حق نداشته باشد از کار غلط و اشتباهات افسران ارشد انتقاد کنند، وقتی که این به نفع انقلاب است ؟ بعضی ها می پرسند که آیا این وضع باعث پائین آمدن حیثیت افسران ارشد نمی شود؟ نه٬ به عکس، این شیوه حیثیت افسران انقلابی با ارزش را بالا می برد. هر قدر افسران بیشتر دارای روحیۀ دموکراتیک باشند، بیشتر دارای پرستیژ هستند. پرسیده می شود که آیا در این صورت حالاتی پیدا می شود که سربازان از افسران اطاعت نکنند؟ نه خیر. زیرا که سربازان انقلابی وظیفه دارند از رهبری اطاعت کنند. دموکراسی داخلی ارتش یک دموکراسی بی بند و بار نیست. دموکراسی آمیخته با انضباط است. دموکراسی هرگز دیسپلین را نفی نمی کند.
ادامه دارد