ارسالی: سازمان مارکسیست ــ لنینیست افغانستان(MLOA)
۱۸ دسمبر ۲۰۱۹



‎‏ ‎

درس هائی از تاریخ حزب کمونیست چین ‏
(۸)

تاکتیک مبارزات توده ئی در شرائط کار مخفی – این موضوع را در سه قسمت باید توضیح داد:
۱- در کار مخفی باید در نظر داشت که فعالیت دشمن بسیار دامنه دار است و نباید پنداشت که دشمن نمی تواند توده ها بفریبد. پس برنامۀ حزب ما باید با خواست های توده ها مربوط باشد. بدون این خصوصیت، برنامۀ حزب ممکن نیست مورد پذیرش توده ها قرار بگیرد. مثلاً در دهات برای تقویت مبارزات کارگران کشاورزی علیه ملاکین، حزب به کار توضیحی وسیعی می پرداخت تا مزد ها زیاد شود. دهقانان با آن که با پیشنهاد های حزب موافق بودند، حاضر به عمل نبودند. ولی وقتی که حزب درد های کارگران کشاورزی را کاملاً دریافت و شعار های فوری آن ها را پیدا کرد، آن وقت توانست کارگران کشاورزی را پشت سر خواست های فوری خود شان مجهز نماید. مثلاً کارگران برای تقاضای اضافه مزد به طور کلی حاضر به جنبش نبودند، ولی وقتی که ملاکین دو گیلاس الکل روزانۀ آن ها را حذف کردند، آن ها با شعار تحصیل این امتیاز از دست رفته، حاضر به مبارزه شدند.
مثال دیگر – شعار ساعت کار و اضافه کردن دستمزد را کارگران خوب می دانستند، ولی به مبارزۀ روزانه برای این حاضر نبودند. شعار روز برای آن ها نبود. آن ها سال ها با همان شرایط زندگی کرده و خو گرفته بودند، اما هرگاه مقداری از آن حقوق ناچیزی که داشتند ملاکین حذف می کردند، آن ها این سلب حقوق خود را به عنوان خواست روز مطرح می کردند و در راه تحصیل آن آمادۀ مبارزه می شدند.
یکی از علل ناکامی های ما همین بود که درخواست های فوری توده ها را خوب درک نمی کردیم و با برنامۀ خود بین توده ها می رفتیم و برنامه چون حاوی خواست های فوری نبود، مردم را جلب نمی کرد. ما در تعلیمات خود نرمش نداشتیم.
۲- باید نیرو های بینابینی اکثریت را جلب کرد.
توده ها در شرائط تسلط رژیم ارتجاعی دارای تمایلات عمیق هستند و ما باید برای جلب طبقات بینابینی به کار خیلی با حوصله ای دست بزنیم. اگر ما به کار تدارکی کامل نپردازیم، اگر توده های وسیعی را جلب نکنیم و اکثریت به دست نیاوریمُ منفرد خواهیم شد و این امر امکان خواهد داد که دشمن ما را سرکوب کند.
۳- سومین تاکتیک در جلب توده ها تاکتیک معروف مائو تسه دون است:
الف – حقانیت؛
ب – بدست آوردن پیروزی و مساعد کردن شرایط؛  
ج -  قطع کردن حمله در سر موقع.
این شعار در دوران کار مخفی این طور توجیه می شود: حقانیت یعنی انتخاب کردن شعار های صحیح و مطابق درخواست ها و... روزانۀ زحمتکشان. ایجاد شرایط مساعد تر یعنی به وجود آوردن شرائط زمانی و مکانی و آن چنان تناسب نیرو ها که برای پیروزی لازم است.  مثلاً در ده سالۀ دوران دوم انقلاب، گومیندان نمی توانست برای مردم توضیح دهد که چرا با جاپانی ها سازش می کند و از این جهت ما توانستیم چندین جنبش ضد امپریالیستی در سراسر چین بر پا کنیم. ما در ۱۸ سپتمبر ۱۹۳۱ و ۹ سپتمبر ۱۹۳۵ تا به این جا رسیدیم که توده ها به سازمان مرکزی گومیندان حمله کنند. بعداً هم در این راه موفقیت های جالبی پیدا کردیم. پیداکردن نقطه ضعف دشمن و زمان مناسب یکی از مهمترین شرائط پیروزی است.
سومین اصل مائو تسه دون در مورد تاکتیک جلب توده ها عبارت است از قطع مبارزه در لحظه لازم. این به آن معنی است که وقتی امکانات نیست، نباید به حمله پرداخت. باید شرائط را در نظر گرفت و هر وقت شرائط آماده بود، به حمله دست زد. باید حمله را به اندازۀ کافی تدارک دید. باید در شرائط گوناگون شیوه های گوناگون انتخاب کرد. شیوۀ کار در شرائط نامناسب غیر از شیوۀ کار در شرائط مناسب است. باید به خوبی فهمید که چه وقت می توان از مبارزات کوچک به مبارزات بزرگ و از مبارزات اقتصادی به مبارزات سیاسی عبور کرد. باید از دُگماتیسم احتراز جُست. ما در گذشه غالباً بدون این که شرائط هنوز مساعد باشد، حمله را آغاز می کردیم و از روی خامی و ناپختگی می گفتیم که بدون مبارزه نمی توان کمونیست بود. ما هر مبارزۀ کوچک را به مبارزۀ بزرگ و هر مبارزۀ اقتصادی را به مبارزه سیاسی می کشاندیم و بدیهی است که این طرز عمل به شکست منتهی می شد. باید حمله را در لحظۀ مناسب قطع کرد. باید وقتی که نیرو نمی رسد، از حمله خودداری کرد.
پس از شکست انقلاب ۱۹۲۷، نیرو های کارگری شانگهای خیلی زیاد بود، ولی ما چون به مبارزات بدون تدارک دست زدیم و بدون تدارک به حمله پرداختیم، شکست های بزرگی خوردیم. البته نمی توان گفت که همۀ مبارزات ما غلط بود، ولی مطلب در این جاست که چون به موقع ایست نمی کردیم و تدارک کافی نداشتیم، نیرو های ما بدون حمایت توده ها در مقابل دشمن قرار می گرفت، ما از توده ها جدا می شدیم و دشمن ما را می کوبید.
پیش از این که اوج انقلاب فرا رسد، هدف مبارزات توده ای چیست؟ هدف این مبارزات عبارت است از تجهیز توده ها، بالا بردن آگاهی آن ها، تجمع نیرو ها و نه حملۀ قطعی برای نابودی دشمن. شعار ما مبارزه به خاطر مبارزه نیست. شعار ما مبارزه برای پیشرفت و به دست آوردن موفقیت است.
پروپاگند و آژیتاسیون ( تبلیغ و تهییج ) دردوران کار عملی – ایرادات کار ما در گذشته در سه مورد اساسی خلاصه می شود:

۱. ما تفاوت بین شعار تبلیغی و تهییجی را درک نمی کردیم.

۲. ما میان تبلیغات علنی و مخفی فرق نمی گذاشتیم.

۳. ما تفاوت بین کار تبلیغاتی در میان مردم و کار تربیتی و تعلیماتی در داخل حزب را به خوبی تشخیص نمی دادیم.

ما در اثر این اشتباهات نتیجۀ خوب از کار نمی گرفتیم. مثلاً در مورد کارگران کشاورزی شعار مبارزه برای افزایش دستمزد و کاهش ساعات کار، شعار تبلیغی بود، ولی شعار دو گیلاس عرق، شعار تهییجی و روزانه.
شعار دفاع از اتحاد شوروی، شعار روز و تهییجی نبود. این می توانست یک شعار توضیحی کلی باشد. شعار روز ما می بایست شعار دفاع از میهن باشد. شعار دفاع از شوروی باعث واکنش توده ها می شد و به دفاع از شوروی زیان می رسانید.
در شرائط کار مخفی باید بین تبلیغات علنی و مخفی تفاوت گذاشت. مثلاً در روزنامه های علنی اگر ما بیش از حد معین تند می نوشتیم، دشمن آن ها را توقیف می کرد. لازم بود آن طور نوشته شود که روزنامه بتواند به حیات خود ادامه دهد و بقیۀ مطلب از راه مطبوعات مخفی اشاعه یابد.
همچنین باید بین تبلیغات در بیرون حزب و تبلیغات در درون حزب فرق گذاشت، زیرا که در غیر این صورت قسمتی از اسرار حزب و یا مسائل داخلی آن به دست دشمن می افتد. مثلاً ما در داخل حزب به توضیحات در بارۀ مبارزه با پوچیسم (کودتا گرائی) می پرداختیم و یا دستور ها و شکل های مبارزه را تشریح می کردیم. بدیهی است که اگر این دستورات تعلیماتی به دست دشمن می افتاد، می توانست سیاست و   نقشه و شیوه کار ما را دریابند و علیه آن به اقدام بپردازند.
در گذشته در تبلیغات ما شیوۀ الگوبرداری تسلط یافته بود و مثلاً مقالات زیادی از روی الگو تجدید و تکرار می شد. این عیب بعداً رفع شد.
سازمان حزب در کار مخفی: در دوران کار مخفی ، دموکراسی حزبی بسیار محدود می شود. در بعضی شرائط مساعد ما توانستیم کنفرانس ایالتی تشکیل دهیم، ولی در شرائط نامساعد امکان تشکیل چنین جلساتی نداشتیم. مثلاً در ناحیۀ هانکو پس از شکست انقلاب کمیتۀ ایالتی چندین بار درهم شکسته شد. چندین تن از دبیران کمیتۀ ایالتی دستگیر و اعدام شدند. در این ناحیه امکان تشکیل کنفرانس و انتخاب دبیران جدید نبود. از این جهت دبیران کمیتۀ ایالتی از طرف کمیتۀ مرکزی تعیین و اعزام می شدند.
کمیتۀ شهر پکن قبل از ۱۹۳۵ چند بار درهم شکسته شد و افراد کمیته هر یک جداگانه کار می کردند. فقط پس از جنبش ۹ دسمبر کمیتأ شهر پکن دو باره مستقر شد. قبل از این تاریخ ده نفر رفیق عضو کمیته به طور جداگانه فعالیت می کردند.
در این شرائط سخت، دموکراسی داخل حزب با محدودیت هاړی برمی خوردُ ولی معذالک سازمان های پایه ای حزب ما مانند حوزه، جلسات منطقی برای بحث در بارۀ دستورات داشتند. البته حوزه ها کوچک بودند و چند نفر بیشتر در آن ها شرکت نمی کردند.
پلنوم کمیتأ ایالتی نمی توانست تشکیل شود. فقط کمیتأ دائمی ایالتی جلسه داشت و هر یک از اعضای آن با چند تن تماس می گرفت. تشکیل جلسات وسیع نادرست بودُ زیرا که امکان حمله به دشمن می داد.
در کمیتأ ولایتی و بخش نیز وضع به همین ترتیب بود و گاهی حتی الامکان تشکیل جلسات کوچک هم وجود نداشتُ ولی هر وقت چنین امکانی روی می داد، فورا جلسات تشکیل می گردید.
رهبری دسته جمعی به صورت تشکیل جلسات کوچک رهبری انجام می گرفت. کوشش می شد که تعداد جلسات هر چه ممکن کم شود و ارتباط داخلی از راه انواع انتشارات داخلی حزب حفظ گردد. گاهی امکان چاپ روی کاغذ نبود. در وسط سطور رمان ها و یا در روی پیراهن ها چاپ و ارسال می شد. کار چاپ برای حزب اهمیت فوق العاده داشت و بدون آن پیشرفت غیرممکن بود. کار چاپ به صورت مجزا از کار های دیگر انجام می گرفت. چند چاپخانه در نقاط مختلف کار می کردند. هر مدرکی به چند قسمت تقسیم می شد.  و در چند نقطه مختلف به چاپ می رسید. بعداً همه اوراق مطبوعه را جمع و تنظیم و توزیع می کردیم. از استنسیل و ماشین چاپ و غیره استفاده می کردیم.
کار های فنی حزب: ــ این کارها عبارت است از:
کار چاپ، کار رادیو، کار پنهان ساختن رفقای مخفی (خانه و دکان ها در شهر ها برای خواباندن و جا دادن پیک ها )، کار ارتباط و حمل و نقل کادر ها و مطبوعات. پولی که در نواحی گومیندان لازم می شد، از نواحی آزاد به دست می آمد.
کار در دهات با کار در شهر خیلی تفاوت دارد. ما دهقانان را در نواحی نزدیک نواحی سرخ به مبارزه برای کم کردن بهرۀ مالکانه دعوت می نمودیم و تا حدی در اصلاحات انقلابی ارضی پیش می رفتیم تا این که نواحی مزبور به نواحی سرخ بپیوندد.
در نواحی دوردست نیز موفق شدیم در بعضی از نقاط سازمان مخفی دهقانان به وحود بیاوریم و در بعضی نقاط عملاً دهکده های سرخ به وجود آوردیم. در شرائط دشوار نیز به تشکیل سازمان هائی علنی مانند (سازمان دفاع ملی) موفق شدیم. اعضای حزب در دهکده از معلمان فقیر و دهقانان بی چیز بودند. معلمان و روشنفکران پل بین ما و دهقانان به شمار می آمدند و نقش مهمی ایفاء می کردند.
در نقاطی که سازمان حزبی نیرومند می شد، حتی مقاومت مسلح علیه قوای دولتی که به اِعمال فشار و ظلم می پرداختند، ترتیب می دادیم. در دهات چین در بسیاری از موارد نبرد های مسلحانه که صد ها و هزار ها نفر در آن شرکت می جُستند، به وجود می آمد. اتفاق می افتاد که دهقانان ناچار می شدند برای مدت طولانی دهکدۀ خود را ترک کنند و مدت ها در نقاط مجاور به زندگی و کار بپردازند.
حزب ما در دهات یک سازمان فشرده و محکم داشت. اگر ارتباط حزب با دهقانان خوب باشد، سازمان حزب می تواند استحکام یابد. عدۀ آن دهات چین که در آن ها مبارزات مسلحانه به وجود نیامده باشد، خیلی کم است.
مناسبات داخلی حزب: اشتباهات در دوران "لی لی سان" و "وان مین" بسیار بود، زیرا که رهبری حزب افرادی را که اشتباه می کردند، به سختی مجازات می کرد و این کار در حکم کمک به چانکایچک بود، زیرا که افراد پس از گرفتار شدن به دست چانکایچک در بازگشت به نواحی خودی تردید می کردند. از این جهت رفیق مائو تسه دون همیشه می گوید که اتخاذ سیاست صحیح در تربیت افراد در تحکیم وحدت حزب تأثیر بسیار دارد.
ادامه دارد