زنده یاد عبدالاله رستاخیز ــ ارسالی: جعفر
۱۸ آگوست ۲۰۱۹



حــمــاســۀ مـیـونــد

قرنها در بستر سرد زمين

باد زهرآگين مغرب سركش و مغرور

هر زمان،

انسان محنت آشنای شرق را

با هزاران، حيله و نيرنگ و افسون پليد!

با "پسين شوم" بيخود همرهی می كرد

از دغای جيره خوران فرنگ 

پيكر رنجور دهقان زير پای ناكسان فتنه جو

در ميان تيره قبرستان  فرو 

بس جوانان، روی نعش آدمی خواران به خون خفتند

خاك را با خون پاك خويش، آغشتند

تا به كوهستان خاور، آتش پيكار بالا شد

تا خروشان باد مشرق

بر دژ بيداد ددخويان مغرب حمله پيرا شد.

در نخستين جرقۀ رزم و ستيز

کز محيط آريانا، زين كهن ويرانه تا امروز

عرصۀ بيداد دزدان است...

چابك و  سوزنده در پرواز

شعله ها در كاخ جور برده سازان كرد

عاقبت در صبحگاهی روشن و پرنور

لشكر آزاده گان در پهنۀ "ميوند"

هر كجا آمادۀ پيكار

سينه ها از كين دشمن سخت مالامال

دست ها در كار

تا كشد از روزگار دشمن ميهن دمار

با طلوع آتش پيكار خونين

مادران

از عقبگاه جوانان كوزه ها بر دوش

سينه ها پرجوش

سوی سنگرآب می بردند

ناگهان از كيد دشمن رخنه اندر لشكر آزاده گان افتاد

آه... پرچمداران افغان كشته شد

پرچم رزم دليران هم بخاك افتاد    

خاطر جنگ آوران ناشاد:

"دشمن آتش به جان" خرسند!

اندرين هنگامه از اقصای لشكر دختری

قهرمانی، شيرزن نام آوری

آذرخش تندگام شعله آسا همچو برق

با سرود رزم بر لب سوی پرچم در شتاب

ساغر چشمان او از بادۀ آزاده گی بيتاب

او ـ ملالى ـ دخت با ايمان شرق

دختر زحمتكش دهقان شرق

پرچم افغانيان بر دوش كرد

گفتگوی ناكسان خاموش كرد.