زنـــده یـــاد انــیــس آزاد
۱۸جنوری ۲۰۱۷
مــرد تــوفـان
من از دیروز و امروز سخت می ترسم!
و فردای عزیزی را كه با رگبار،
روح لحظه را با خون میشوید
خواهانم!
چه میدانی كه من خود مرد توفانم،
عزیز ساحل دورم،
كه از خشم آورین موج زمان در دل هراسم نیست.
چه میدانی؟
عزیز آشنای من
قبای ژندۀ خود را،
بروی تارك تاریخ می بندم
و در پهناورین دریا،
بسان قایق فرسودۀ بی بادبان
با موج می جنگم
و راهی را بسوی خانۀ خورشید می پویم.
۲۰ سرطان ۱۳۶۰