غلام سخی سنگ شکن
۲۳ مارچ ۲۰۱۸



بـــهــار مـــا

نه این بهار نیست
دیگر بهار ما شده یکسر بهار خون
شهر و دیار ما شده رودبار خون
دیگر شفق ز چشمۀ خون سر کشیده است
سیلاب خون به فرش خیابان رسیده است
دیگر به جز صدای بم و انتحار نیست
جز لاله زار آتش خون، لاله زار نیست.
نه این بهار نیست
غلطیده سرو ها، پژمرده لاله ها
برباد رفته زمزمه ها و ترانه ها
از یاد رفته قصۀ عشق و فسا نه ها
اندر سکوت مانده زبان چکامه ها
روز فراق و موسم بیچاره گی ماست
امروز قصه قصۀ آوارگی ماست
زخم زبان هر کس و ناکس بهار ماست
جز این بهار نیست.
آری بهار ما شده یکسر بهار خون
شهر و دیار ما شده چون رودبار خون
غلطید ه سر و ها و پژمره لاله ها
برباد رفته زمزمه ها و ترانه ها
برباد رفته قصۀ عشق و فسانه ها
اندر سکوت مانده زبان چکامه ها
امروز فراق و موسم بیجارگی ماست
زخم زبان هرکس و ناکس بهار ماست
جز این بهار نیست.