هـمایون سـاحـل
۰۲ فبروری ۲۰۱۷

 
ابـــر تـــیـــره


من از ابــــر سیاه، ابــــر های تیرۀ دل تنگ می تــــــرسم
که شگوفه ها را میزند با ژاله چون سنگ می ترسم

 

نمی ترسم از شب های مهتابی که چون شیر می تابد

اما، از درهٔ تاریکِ پُرگودال و پیچ و تنگ می ترسـم

 

نمی ترسم از سنگسار شدنِ یک دخترِ مظلـــــوم

اما، از امتداد این واژه مأنوسِ بی فرهنگ می ترسـم

 

من از سر بریدنِ شاخه گُلی در یک باغ نمی تــرسم

اما، از آمدن فصل خزان برگریزان بیدرنگ می ترسم

 

که این فصل، فصل نابـــــــودی نسل انسان است

من از این فصل وحشتناک بم و تفنگ می تـــرسم

 

که ملک ما را کند آخر همچون شهـر " ناگاساکی" ٭

من ازین چماق بدستان و رهبران جنگ می تـرسـم

 

یکی را نام باشد طالب و دیگری را داعشِ جــــلاد

من ز انگلیس و امریکا، این قاتلان دلسنگ می ترسم

 

٭  ناگاساکی شهریست در چاپان که در سال ۱۹۴۵ در جریان جنگ جهانی دوم ، در اثر استعمال بمب اتمی امریکا، ویران و اهالی آن قتل عام شدند.



گشایش این رسانۀ متعهد و روشنگـر ملی، دموکراتیک و مـتـرقی را بـه
دوستدارانش ـ با فراخوان پرطنین تر نمودن این آواز ـ مژده می دهـیم

د دغه اولسي، ډموکراتیک او پرمخ تلونکې رسنۍ پرانستنه د هغې
مینه والوته، د دې غږ د لاپسې اوچتولو د بلنې سره، زیری ورکوو