محـمـد رضا شفیعی کـدکـنی ــ ارسالی آرمـان
۲۲ اکـتـوبـر ۲۰۲۱



بخوان به نام گل سرخ

بخوان به نام گل سرخ، در صحاری شب،
که باغ ‌ها همه بیدار و بارور گردند
بخوان، دو باره بخوان،
تا کبوتران سپید
به آشیانۀ خونین دو باره برگردند.
بخوان به نام گل سرخ،
در رواق سکوت،
که موج و اوج طنینش ز دشت‌ ها گذرد؛
پیام روشن باران،
ز بام نیلی شب،
که رهگذار نسیمش به هر کرانه برد.
ز خشک سال چه ترسی!

که سد بسی بستند:
نه در برابر آب،
که در برابر نور
و در برابر آواز و در برابر شور
در این زمانه عسرت،
به شاعران زمان برگ رخصتی دادند
که از معاشقۀ سرو و قمری و لاله
سرود ها بسرایند
ژرف تر از خواب
زلال تر از آب.
تو خامشی،
که بخواند؟
تو می ‌روی،
که بماند؟
که بر نهالک بی‌ برگ ما ترانه بخواند؟
از این گریوه به دور،
در آن کرانه ببین:
بهار آمده،

از سیم خاردار گذشته .
حریق شعلۀ گوگردی بنفشه چه زیباست!

هزار آینه جاریست
هزار آینه
اینک
به همسرائی قلب تو می ‌تپد با شوق
زمین تهی است ز رندان؛
همین توئی تنها!
که عاشقانه ترین نغمه را دو باره بخوانی.
بخوان به نام گل سرخ و عاشقانه بخوان!
حدیث عشق بیان کن بدان زبان که تو دانی.