سمیح القاسم، شاعر فلسطینی ــ ارسالی پویان
۱۱ دسمبر ۲۰۱۷



نـفـریـن بـر تـو

نفرین به تو
نفرین به خلقت تو
نفرین به گل ولائی که سرشت توست
توئی که شکم فربه کرده ای از لاشه های برادرانم
از برهنگی خواهرانم، از خون دل مادرانم
و برای من آزادی را کنار تابوتم نهاده ای
وطن مرا آغشته از دود و باروت کرده ای.
وطن برای من تفنگ های شکسته است
پیرمردان یخ زده به افق ها حیران
پیرزنان که فرزند ندیده کور گشته اند .
وطن برای من یک خاک نیست،
وطن برای من گورستانی است پر از خودم
گورستانی که همه را دارد، الا تو
توئی که خدایت این گونه آفریده
خدائی که کشتن را به تو آموخت
و سلطه را به چکمه هایت .
نفرین من به تو
نفرین به خلقت تو .
* * *