ارسالی: همایون اوریا
۱۸ دسمبر ۲۰۱۷
درخت آزادى
ما به خون خود ميهن
سرخ دامنش سازيم
پر ز لالۀ صحرا باغ و برزنش سازيم.
ما به خون خود ميهن
سرخ دامنش سازيم
پر ز لالۀ صحرا، باغ و برزنش سازيم.
هموطن به پا ايستا در مقابل دشمن
آن درخت آزادى بر دهد ز خون تو و من
چون دلاوران رزم كن تا رهائى ميهن
گر بپا شويم با هم، تخت دشمن اندازيم.
ما به خون خود ميهن
سرخ دامنش سازيم
پر زلالۀ صحرا، باغ و برزنش سازيم.
گر چه دشمن ما ها اسلحه و كمند دارند
در سراسر كشور، محبس و مقر دارند
با همه جهان خواران، دسته بند هم دارند
چونكه توده ها از ماست، نيست و نابودش سازيم.
ما به خون خود ميهن
سرخ دامنش سازيم
پر زلالۀ صحرا، باغ و برزنش سازيم
كارگر تو بيدار شو، كهنه رو تو بر دار كن
تو به زور دهقانان، نظم تازه ايجاد كن
ده و مُلك اين شهر را از قيام خود شاد كن
تا به پرتو اين نو، زندگى نو سازيم.
ما به خون خود ميهن
سرخ دامنش سازيم
پر ز لالۀ صحرا باغ و برزنش سازيم.
برگرفته از: سرود مبارزان افغان در (مجموعه اى از سرود و ترانه هاى مترقى و مردمى) از «انتشارات سنبله» هامبورگ، اگست ٢٠٠١م.