اکتاویو پاز (Octavio Paz) شاعر مکسیکوئی
ارسالی: پ.وارسته
۱۲ جنوری ۲۰۱۷


میان رفتن و ماندن

 

روز

    شفافیتی است استوار


گرفتار

در لق لقۀ میان رفتن و ماندن.



همه طفره آمیز است آن چه از روز به چشم می آید:

افق در دسترس است و لمس ناپذیر.

روی میز

کاغذ ها

کتابی و

لیوانی ...

هر چیز در سایۀ خود آرمیده است.



خون در رگ هایم آرام تر و آرام تر برمی خیزد و

هجاهای سر سختش را در شقیقه هایم تکرار می کند.



چیزی برنمی گزیند نور،

اکنون در کار دیگرگونه کردن دیواری است

که تنها در زمان فاقد تاریخ می زید.



عصر فرا می رسد.

عصر که هم اکنون خلیج است و

حرکت های آرام اش

جهان را می جنباند .



ما نه خفته ایم و نه بیداریم

فقط هستیم

فقط می مانیم .



لحظه از خود جدا می شود

درنگی می کند و به هیئت گذرگاهی درمی آید که ما

از آن

همچنان

در گذریم ...


 




گشایش این رسانۀ متعهد و روشنگـر ملی، دموکراتیک و مـتـرقی را بـه
دوستدارانش ـ با فراخوان پرطنین تر نمودن این آواز ـ مژده می دهـیم