تایپ و ارسال: ارمان
۲۶ جنوری ۲۰۱۷


پدر چنین گفت


آنشب "پدر" قصۀ کوتاهی برایم داشت که کوتاهیش تا ابدیت می رسید. شب گرم تابستانی بود و آسمان آبی کمی تیره رنگ به نظر می رسید و ستاره های دلفریب در دل آسمان بیکران خزیده از دور سوسو می زدند. در آب شب مهتابی و پرمعنی، فضای اطاق را صدای مهرآمیز و جانبخش "پدر" دل انگیز و روح پرور ساخته بود. چهرۀ نورانی و چشمان زیبا و عمیقش در زیر روشنی شمع مهربان تر می نمود. " پدر" در بارۀ ادامه دادن راه شهیدان صحبت می کرد.

سخنانش از عمق غیرقابل تصوری برخوردار بود که در خاطرۀ انسان نفوذ کرده و بر قلب می نشست. حرف های "پدر" این طور سرچشمه می گرفت:
" در مسیر پیشروندۀ کاروان بشری راه دراز و پر پیچ و خم و پر از مصایب، عقب گشت ها و راه گمی و گمراهی است که همه و همه دامن گیر پویندگان راه آزادی می شود و در این حالت، ضرورت رهبری و رهنمائی پیش می آید تا که این امواج از هم گسیخته را به دریای پرخروش خشم و یک پارچگی ملی علیه دشمنان وحشی مبدل گرداند. و قافله داران و قافله سالاران این کاروان در این میان نقش بس بزرگ در جهت دهی و تعیین ماهیت و مضمون این حرکت دارند."

" شهدای این کاروان پیشروندۀ بشری مشعلدارانی اند که با قطرات خون خویش " به سوی شفق خطی می کشند " و این خط همچو چراغ راهی برای ادامه دهندگان راه شان باقی می ماند. و در این جا موقعیت و وظیفۀ تاریخی فرزندان شهید که گاهی به شکل آرزو ها و تمایلات گنگ، زمانی به صورت انتظارات و چشمدید های اجتماعی تبارز می کند و خود نشانۀ اینست که تاریخ به مفهوم امتداد آگاهانۀ خط پیشرفت، باری سنگین تر از توان واقعی این نونهالان بر دوش آن ها می گذارد و بار سنگینی را که این قافله داران و مشعلداران بر دوش توانای خود حمل می کردند، اکنون به طور کامل یا جزئی بر این نسل گذاشته می شود. خیره سری تاریخ در این جاست که هیچ دلیل و بهانه ای برای دوری گزیدن از این موقعیت و یا به تعویق انداختن این وظیفه نمی پذیرد."

"پدر" نفسی تازه کرده افزود: " عده ئی از ادامه دهندگان نیمه راه بوده، مسیرت پرافتخار و بزرگان خود را فراموش می کنند، ولی برخی دیگری نمونۀ انقلابی استواری و تواضع می شوند و توانائی و عظمت شخصیت این قهرمانان، ریشۀ خبیثه مرتجعین را بی بنیاد می سازد. تاریخ مقاومت مردم و بشریت آزادیخواه در همه احوال در رنج های بزرگ به یاد آن ها خواهد بود و در صبح های پیروزی نیز مرهون و مدیون آن ها خواهد بود؛ چون آن ها به میراث پدران شان افتخار می کنند و میهن نیز از داشتن فرزندان انقلابی اش احساس فخر و غرور می کند. و همین طور این راه نسل در نسل ادامه پیدا می کند تا زمانی که درفش خون رنگ آزادی به اهتزاز درآید. خود بازماندگان تولد دو بارۀ انقلابیون هستند که بعد از آن ها مشعل به دست گرفته، حماسۀ نبرد شان را با خون خویش گسترش می دهند". پدر با تبسم فراموش ناشدنی و با امید گرم و درخشان به آینده به سخنانش خاتمه داد.

دوستان گرامی!
این آرزو های بزرگ فقط می توانست در قلب پاک و مهربار "پدر رهبر" بگنجد و ما همه باید خود را شایسته این آرزو های بزرگ بسازیم تا دشمن به خوبی درک کند و زهر حقیقت را قورت بدهد که اگر قلب "رهبر" بزرگ از تپش بازایستاده، هنوز راهیان راهش قلب های تپندۀ دارند که ندا و حماسۀ "رهبر" را با هر تپش نوید می دهند. و حماسۀ نبرد مایان میلاد صبح روشن را در دل شب های ظلمانی در پهنۀ زمان نوید خواهد داد.

همرزمان توانایم !
در این روز پرافتخار من حرف هائی را که پدر برایم تأکید می کرد، برای شمایان بازگو کردم که امید آرزو های پدر را همۀ مان جامۀ عمل بپوشانیم.

ــ به امید آن فردای تابناک!

ــ افتخار به سامای قهرمان و رادمردان انقلابی اش!

برگرفته از شمارۀ یازدهم، دورۀ چهارم، سال یازدهم "ندای آزادی" دلو 1369 ش / فبروری 1991 م