سـیــاوش آزاد
۲۷ جنوری ۲۰۱۸



قلهٔ دانش و خرد هدف تیر دُژخیمان

بیست و هشت سال قبل از امروز در شامگاه (هفتم دلو ۱۳۶۸ ش) در حیات آباد شهر پیشاور پاکستان سینۀ بزرگمردی را به رگبار بستند که در آن قلب مهربان او برای آزادی وطن و هموطن و رهائی ستمکش ترین طبقۀ اجتماعی در کشور و جهان می تپید و برای تحقق این آرمان متعالی، وی بهترین و بیشترین ایام زندگی اش را پیشکش کرده بود.

این مبارز و انقلابی نامور زنده یاد «عبدالقیوم رهبر» بود؛ مردی از تبار روشنائی و نور که سالیان متمادی با تاریک اندیشیی پاسداران جهالت سر مبارزه و ستیز داشت. او در این راستا آثار تحقیقی و پژوهشی ماندگاری را از خود به جا گذاشته است. همهٔ این گنجینه های علمی در واقع چراغ راه رهائی انسان های زحمتکش از رنج و استثمار و همه پویندگان راه آزادی انسان های در بند زنجیر استعمار و ارتجاع است.

 در طول تاریخ جوامع بشری، همه مرتجعان و استعمارگران به جای اندیشمندی به زورمندی تکیه نموده و آن را در مجموعهٔ مناسبات و روابط اجتماعی خویش نهادینه کرده اند. این عده اقلیت از لحاظ فکری انسان های مفلوک و مفلوجی اند که به جز از حربهٔ زور و تزویر، چیز دیگری در چانتهٔ خویش ندارند؛ از این رو، با هر اندیشۀ روشنائی بخش و هر اندیشمند رهنما از سر دشمنی و ستیز برخورد خصمانه و جاهلانه داشته اند.

"رهبر" در پرتو دانش انقلابی اش، این تاریک اندیشان و پاسداران شب را خوب می شناخت، پاسدارانی که قرن ها در صدد تفتیش عقاید و متلاشی ساختن مغز های اندیشنده و آگاهی دهنده بوده اند. از همین رو، "رهبر" پیوسته به کار مستمر آگاهی دهنده با اسلوب علمی تکیه نموده و عملکرد استعمارگران و استثمارگران را با میتود علمی تشریح نموده و به آگاهی و بیداری انسان های زحمتکش می پرداخت. وی در این باره می گفت: طبقات محکوم سرزمین ما دارای دشمنان خطرناک، نیرومند و حیله گری اند و راه انقلاب واقعی مردم ما از خلال مصائب، موانع، درد ها، رنج ها و نیاز های بی پایانی گذر خواهد کرد.

"عبدالقیوم رهبر" در آستانهٔ امضای قرار داد ژنو در بارۀ تبانی بین قدرت های امپریالستی در قبال سرنوشت سرزمین و خلق دربند ما، در یکی از نوشته های خود چنین داهیانه و مدبرانه اوضاع و دورنمای کشور را به ارزیابی گرفته بود: "مردم ما اکنون در میان توهمات عظیمی سرگردانند و راه را از چاه نمی توانند تمیز دهند. گاهی با خوش باوری از آمدن دو بارۀ ظاهر خان صحبت می کنند، غافل از این که ظاهر خان با خود آزادی نی، بلکه اسارت جانکاه را می آورد که زخم های ناشی از تجاوز ده سالۀ روس را عمیق تر می سازد. و زمانی نیز به دنبال هیاهوی شیادانهٔ اخوان به راه می افتند، نمی دانند که حکومت اسلامی اخوان رنجی کمتر از تجاوز روس به مردم افغانستان نخواهد داشت... کدام نیرو به جز نیروی انقلابی، قادر به دریدن پرده ضخیم این توهم از پیش دیدگان مردم بلاکشیدۀ ماست؟

"رهبر" در طول زندگی پربار مبارزاتی اش هیچ گاهی هم به تئوری های «نمیشه و امکان ندارد!» پناه نبرده و همیشه در پرتو جهان بینی علمی به نگرش جهان و ماحول خویش پرداخت، چنان چه در یکی از آثار به جا مانده اش نگاشته است: " شرایط جدید از خود تضاد ها، حرکت ها و امکانات مبارزاتی جدید را بیرون خواهد داد و با به دست گرفتن شیوه های تحلیل علمی، استواری در مبارزه و قبل از همه و بیش از همه با انقلابی در درون خود، ما قادر خواهیم شد در پشاپیش حرکت توده ئی خود بایستیم و با تسریع میلاد حرکت نوین، آن را به سر منزل واقعی برسانیم."

"رهبر" در نقش یک انقلابی مسلح به اندیشۀ پیشرو عصر، خار چشم وطنفروشان رویزیونیست خلقی ـ پرچمی و بنیاد گرایان مزدور اسلامیست بود. ترور«عبدالقیوم رهبر» و از میان برداشتن صد ها کادر انقلابی توسط اخوان به دستور امپریالیسم نشان داد که؛ تمام کسانی که هنوز هم سیستم جهانخوار امپریالستی و تکنوکرات های مزدور و اخوانی های خودفروخته را به عنوان یکی از خطرناک ترین دشمنان جنبش انقلابی و آزادیخواهانۀ افغانستان نمی شناسند و در برابر آن ها با سکوت، اغماض و دمسازی، برخورد محافطه کارانه  و تسلیم طلبانه دارند؛ به جز از همدستان استعمار و عفریت آن، نمی توان اسم دیگری بر آنان نهاد. بناءً مبارزه با امپریالیسم بدون مبارزه با اپورتونیسم  و دمسازی تسلیم طلبانۀ جاده صاف کن های نقابدار و بی نقاب استعمار، بی معنا خواهد بود.

برای چیرگی نهائی نور بر ظلمت و حقیقت بر دروغ و بهتان، بر کلیه روندگان راستین راه آزادی سرزمین ماست که جانبازی، پیشتازی و استقامت پیشگامان  و رهگشایان جانباز و سرافراز نبرد خلق ما را الگو گرفته و در پرتو اندیشه های تابناک آنان درفش مبارزه را به اهتزار آورده و راه آن پیشتازان را برای تسخیر قله های فتح نشده با استواری ادامه دهند.

درخشان باد اندیشه ها، یاد ها و خاطرات مبارزان نامدار و گمنام خلق کشور ما!
پر از رهروان متین باد راه دشوارگذر رزم آزادی و انقلابی!