احـمـد پـویـان
۱۳ دسمبر ۲۰۱۷



آهنگ انحراف، سجود و خیانت زیر نام (ساما) ــ ۱

در آوان  اشغال افغانستان توسط ارتش امپریالیسم لجام گسیختۀ امریکا و متحدان آن، عده ای از افراد انگشت شمار در رده های بالای سازمان آزادیبخش مردم افغانستان "ساما" تحلیل ها و افکاری را در قبال اوضاع سیاسی افغانستان مطرح نمودند که در مغایرت اساسی با خط پایه ئی فکری ــ سیاسی " "ساما" " قرار گرفته و به مجرد بیان و ارائۀ آن، رفقای پایبند به آن خط، با ارائهٔ افکار بیان شدۀ آن ها در تقابل قرار گرفته و نظر ایشان را عدول از خط اصولی سازمان دانسته و به عنوان "طرح تسلیم طلبانه" آن را رد نمودند.

ارائه کنندگان چنین افکاری، بعد از به قدرت رسیدن طالبان به شکل غیرمستقیم و حاشیه ئی به نحوی افکار اپورتونیستی خود را به طور ضعیف و نامشهود بیان می داشتند. و بنا بر جو نامساعد و مناسب ندیدن اوضاع، نمی توانستند پرچم تسلیم طلبانۀ خویش را به شکل عریان برافرازند. اما بعد از اشغال کشور ما توسط امریکا و متحدان آن و خاصتاً رابطه گیری با نماینده های کشور های اشغالگر ذی علاقه به قضایای افغانستان و پذیرش طرح ها و دساتیر آن ها، افکار تسلیم طلبانۀخود را به طور علنی بیان نمودند و در این زمینه پرسش هائی از اعضای سازمان ـ پیرامون اشغال افغانستان و همکاری دسته بندی های ارتجاعی و تکنوکرات های دیسانت شده از غرب و راه های بیرون رفت از آن ـ را مطرح می نمودند. تسلیم طلبان در زمینه اظهار می داشتند که اکنون امپریالیسم در کشور ما در یک تخاصم خونین با تروریسم به خصوص بعد از وقوع حادثۀ یازدهم سپتمبر قرار گرفته است و جامعۀ جهانی نیز در راستای  این تخاصم، ما را  کمک می کند.

در ادامۀ بیانات خود می افزودند: "فئودالیسم که از چندین قرن بدین طرف سد راه پیشرفت و ترقی کشور ما قرار گرفته بود و ،بهترین مبارزین ما را کمرشکن نموده است، اکنون که امپریالیسم امریکا و متحدان آن می خواهند به ضربه زدن  فئودالیسم اقدام نمایند، کار خوبی است و ما از آن استقبال می نمائیم و در این راستا با جامعۀ جهانی [سیستم امپریالستی] وجه مشترک احراز می داریم." در ادامۀسؤالات و بحث ها، می افزودند: به وجود آمدن سرمایه داری و استقرار آن در کشور های جهان یک امر طبیعی بوده، چه امروز و چه هم فردا قسمی که از قرن هفدهم فئودالیسم توسط سرمایه داری در اروپا نابود گردید؛ بناءً ضربت پذیری فئودالیسم توسط امپریالیسم، یک امر طبیعی می باشد. مانند ظهور افتاب در روز روشن.

اعضای سازمان، از تسلیم طلبان به نظام سرمایه می پرسیدند که: در کشور همین اکنون، سرمایه داری به شکل طبیعی علیه فئودالیسم قرار نگرفته است، بلکه امپریالیسم توحش گستر امریکا با فوج اشغالگر خویش بالای سرزمین ما به بهانه های کذائی هجوم آورده است و این موضوعی است آفتابی. این که سرمایه داری از لحاظ تاریخی چگونه به وجود آمده و فئودالیسم چگونه نابود می شود، همۀ مبتدیان علم سیاست انقلابی این را می دانند. تا جائی که معلومات ما اجازه می دهد، نظام سرمایه نه تنها در کشور های تحت سلطۀ ماقبل سرمایه داری؛ بلکه حتی در جریان انجام انقلاب سرمایه داری، بورژوازی فئودالیسم را کاملاً از بین نمی برد، بلکه تا حد مورد لزوم، به آن اجازۀ تداوم موجودیت می دهد و به قول مشهور "بورژوازی به خودش خیانت می کند".

سخنگوی بدنام تسلیم طلبان اظهار می داشت: که ما با کاربرد کلمۀ اشغال افغانستان توسط امریکا و متحدان آن ها معتقد و موافق نبوده و آمدن آن ها را به افغانستان بنابر تفاهم مشترک شورای امنیت ملل متحد دانسته و از این رو آن را اشغال و تجاوز نمی دانیم. و از این که شما آن را اشغال می دانید، بناءً با طالبان و القاعده تفکر مشترک دارید. رفقای معتقد به خط بنیاد گذاران "ساما"، در تقابل با افکار بیان شدۀ تسلیم طلبان اظهار می داشتند که شما با ارائۀچنین افکار و ارائۀ سنتز خویش همانند اشغالگران و رژیم مزدور آن ها می اندیشید و با اشغالگران امریکائی فکر مشترک دارید. رفقای معتقد به خط سازمان به تشریح و توضیح ماهیت امپریالیسم از بدو پیدایش آن پرداخته و همدستی فئودالیسم و امپریالیسم خاصتاً در کشور های عقب نگهداشته شده را توضیح می نمودند.

و اما سرباند تسلیم طلبان از تئوری «تچ» امپریالیسم و فئودالیسم دفاع می نمود و نتیجه ای را که می گرفت، از بین رفتن قومندان سالاری و از هم پاشیدن تنظیم ها را توسط سوپر امپریالیسم امریکا در نزدیکی ها اظهار می نمود. همچنان در ادامۀ سخنان خود می افزود که: اگر ارتش امریکا نمی بود، مردم افغانستان تا 50 سال دیگر تحت حاکمیت سیاه  طالبان قرار می داشتند. رفقای معتقد به خط "ساما"، مبارزه علیه طالبان را حق و وظیفۀ مردم افغانستان دانسته، به وجود آمدن طالبان را یک پروژهٔ نواستعماری در راستای اهداف امپریالیسم به منظور تسلط بر آسیای میانه و تهدید رقبایش مانند چین، روسیه، ایران و...می دانستند.

تسلیم طلبان بعد از چندین سال مبارزه و تلاش های شبانه روزی شان به خاطرمغشوش ساختن ذهن بعضی افراد ساده لوح نسبت عدم آگاهی از خط پایه ئی سازمان آزادئیخش مردم افغانسان "ساما"؛ به ساختن دو حزب سرکاری در چوکات  رژیم مزدور و آلۀدست اشغالگران به نام های «حزب آزادیخواهان مردم افغانستان» و «حزب همبستگی ملی اقوام افغانستان»مبادرت ورزیدند. اکنون پس از ۱۶ سال خوش خدمتی به استعمار، در هژدهم جوزای سال ۱۳۹۶ توبه نامۀ اپورتونیستی را به نام «"ساما"  صدای آزادی و عدالت» به دست نشر سپرده و در این نوشته با اظهارات ضد و نقیص ـ مع الوصف تلاش مزورانه به خاطر اغوای دیگران ـ در واقع ماهیت تسلیم طلبانهٔ خود را یک بار دیگر عیانتر نموده اند.

در صفحۀ ۸ این جفنگ نامۀ خویش نوشته است : " استقلالیت و خود ارادیت ملی ما پس از سقوط حاکمیت جبارانه و قرون وسطائی طالبان در کنفرانس بن المان دستخوش بازی ها ، معاملات و تحرکات بین الملی شده و در غیاب اراده و نظر ملت افغانستان و نمایندگان واقعی آن ها ذبح گشته و لگد مال گردید ".

تو گوئی ما، قبل و حین حکومت دار و تازیانۀ طالبان استقلالیت و خود ارادیت داشتیم که با آمدن و رفتن طالبان از بین رفته است. از طرف دیگر در کنفرانس بن و در غیاب مردم ما، اراده و نظر ملت افغانستان لگد مال گردیده است. اگر اظهار نظر فوق را با اظهارات قبلی شان که گویا: امپریالیسم آمده تا فئودالیسم را از بین ببرد، مقایسه کنیم؛ از زمین تا آسمان تفاوت دارد.اما نویسنده در بارۀ « معاملات و تحرکات بین الملی»در کنفرانس بن چیزی نمی گوید که این معاملات به خاطر چه اهدافی بوده است؟

طبیعی است که این دولت ها، دولت های بزرگ امپریالستی بوده اند و هر دولت امپریالیستی هم در هر منطقه اهداف و خواست های استعماری خود را دارا می باشد. اما جالب است که آقای«تحلیل گر» قرن بیست و یکم از کاربرد کلمهٔ امپریالیسم هراس دارد تا این که باعث خشم بادار و پادوان وطنی و رفقای کمپیاین گر شان نشود و از جیرۀماهوار آن ها کاسته نگردد. از همین رو است که بازی ها امپریالستی را " تحرکات بین المللی " جا زده و از ذکر نام استعمار، ارتجاع و امپریالیسم طفره می رود. در واقع خودش به چنین طرز تلقی رسیده است. زیرا که در جای دیگر همین «اعلامیه» می گوید که این اصطلاحات قرن بیستمی است و به تاریخ پیوسته و مفهوم خود را با جهانی شدن سرمایه و دهکده شدن جهان از دست داده است.

وی در صفحۀ۹توبه نامه اش در ادامه چنین به نتیجه گیری پرداخته است:  " نتایج و پس لرزه هایش تا کنون بر سرنوشت وطن و هم وطن ما به صورت درد انگیز مستولی بوده ، نه تنها به آزادی ، ثبات استقلال و توانائی ملموس قرین نگشتیم ، بل حضور و استقرار دوباره نیرو های بیگانه ، تمامی مقدرات سیاسی و حاکمیت ملی ما زیر سؤال رفته و در چنبره تصامیم و برنامه های بیرونی قرار دارد ".

این «درفشانی» او با اظهارات دیروز این تسلیم طلب ـ که آمدن ارتش اشغالگر امریکا را در افغانستان یک فرصت طلائی دانسته که می باید از آن استفاده اعظمی را نمود ـ در تناقض است. زیرا که وی می گفت که: باید سازمان آزادیبخش مردم افغانستان "ساما" را (۹) متر به زیر زمین فرو بریم  و با کار دموکراتیک نهاد هائی را به وجود بیاورم و با سائر نیروهای دموکراتیک از فضای سیاسی به وجود آمده استفاده لازم ببریم. از این که سازمان در طول چندین سال نتوانسته است از وضعیت پیش آمدۀ سیاسی و نظامی  استفادۀ  لازم را ببرد  و خود را مطرح نماید، از این رو سازمان مورد قبول جامعه بین المللی نمی باشد و نمی توانیم با نام سازمان  خود را مطرح و از فضای به وجود آمدهٔ کنونی استفاده کنیم. از این رو بهتر خواهد بود که مبارزۀ خود را به نام دموکراتیک به پیش ببریم. باند تسلیم طلب فتنه، ارتش اشغالگر امریکا و متحدان آن را دیروز به نام  نیرو های جامعۀ جهانی می گفت،  ولی امروز آن را به نام «نیروی بیگانه» می نامند و با دیده درائی می گویند که حاکمیت ملی و مقدرات سیاسی ما زیر سؤال می رود وهم بیان می دارند که در چنبرۀ برنامه های بیرونی قرار دارد. اما از آن چنبره و برنامۀ بیرونی  ذکر نامی نمی برد. این را می گویند سرخیل شعبده بازان و شاه تسلیم طلبان و اپورتونیست عریان!

آقایان تسلیم طلب! شما که به آرایش اشغالگران (به ویژه امپریالیسم لجام گسیختهٔ امریکا) یعنی قاتلان خلق دربند و بی دفاع وبی پناه ما با کرشمه های پتیارگان در طول این مدت مصروف بودید، فردای پیروزی خلق ما چه جوابی خواهید داشت و این ننگ تاریخی را با کدام پرروئی و بی حیائی حمل خواهید کرد ؟ نفرین بر شما!

همۀ اعضای "ساما" اظهارات دیروز و امروز شما را خوب به یاد دارند که چگونه با تفکر و عمل تان یک سازمان خوشنام و مطرح کشور را که با خون هزاران جانباز راه رهائی خلق آراسته گردیده است، می خواستید منفجر ساخته و توته های  تشکیلات آن را به تفکر تسلیم طبانۀ خود در بازار مکارۀ استعمار و ارتجاع هار به معرض فروش بگذارید. اما "ساما" کجا و خیال باطل شما کجا!

"ساما"ئی ها به یاد دارند که در اوائل اشغال سرزمین ما ، طرح ها و فیصله های تسلیم طلبانۀ شما در هنگام بحث و مناظره مورد انتقاد جدی و شدید رفقای خط اصولی سازمان قرار گرفته و از خط  فکری "ساما"  دفاع به عمل آمده است و متعاقب آن اعضای سازمان، باند مرتد شما را به مثابه لکهٔ ننگ از دامان پاک سازمان "ساما" به دور انداخته و راه خود را از شما تسلیم طلبان از همان آوان بروز اختلاف جدا ساخته اند. و بعداً مواضع انحرافی تان را در«جرگۀ» فریب، ریا و معامله (مؤرخ دلو ۱۳۸۹ش) تحت نام کنفرانس، ابراز داشتید که سرتا پا بیان اراجیف بود. و به گفتۀ یک تن از گردانندگان و همکاران ناراض از شما، یک نفر هم در میان این «جرگه» از علم سیاست چیزی را نمی فهمید: و تجمعی بود از لوکالیست ها و سکتاریست ها و... و قطعنامۀ جرگه بدان سبب به تصویب نرسید که شما از ذکر و کاربرد کلمۀ اشغال افغانستان توسط امریکا و متحدان آن مانند جن از بسم الله ترس داشتید. لذا از بیرون دادن ـ مشترک ـ آن سرپیچی نمودید.  زیرا با گذشت زمان به تشتت هر چه بیشتر(باند سه نفره) شما افزوده گردید  و بعد از تقلاء های بیش از حد به منظور جا افتادن تفکر تسلیم طلبانۀخویش و فریب عده ای از افراد ساده لوح و دنباله رو، چهار جلسۀ متوالی را تدویر نمودید، همۀ این تحرکات به منظور مسخ فکری و ایدئولوژیک "ساما" و بی هویت نمودن آن بود. اما تلاش های انحلال طلبانۀ شما حاصل خوبی نداشت. و به خاطر غیرکارگری جلوه دادن برنامهٔ "ساما" چه اظهارات عجیب وغریبی که ننمودید (مراجعه شود به نوشته ای تحت عنوان "انحراف"). در همان حلسه های شما روی هم رفته باز هم توسط دو تن از اشترک کنندگان، تشت رسوائی شما از بام پائین افتاد و کار آغاز نمودۀ تان بدون نتیجه ماند و از جلسه ها و ارائۀ مزخرفات دیگر شما یاد آور نمی شویم.

روی هم رفته اپورتونیست ها و تسلیم طلبان همیشه در اظهارات خود با دهان کشاده عوعو نموده اند و با ایماء و اشاره و با حاشیه رفتن های اپورتونیستی خواسته اند به گونه ای موضوعات را آرایش نموده و با لفاظی های بدون محتوا به فریب دیگران به نام "ساما" بپردازند و با  جمع آوری سیاهی لشکر از روی بازار،  از ان جی او ها با همکاری چند تن دیگر پول دربیاورند و در ازای آن، گزارش سازمانی انقلابی ای را که خصم امپریالیسم و ارتجاع است، به استعمار و ارتجاع ارائه بدارند.

سرباند تسلیم طلبان در ادامه می افزاید:" حضور قوای نظامی تحت نام اتحاد بین الملی برای مبارزه با تروریسم مرکب از قدرتمند ترین  های جهان، طی پانزده سال این پرسش را به وجود می آورد که چرا بر دامنه و قدرت تروریسم افزوده شده و از استقرار یک نظام قوی دموکراتیک، تحقق دموکراسی و توسعه خبری نیست ! به صورت عادی دو تا پاسخ وجود دارد: 
 ۱ – نتوانستن؛  ۲– نخواستن ".

یک خائن، از قاتلان ملت ما ــ   امپریالیسم شرارت پیشۀ امریکا و متحدان ــ گله و شکایت دوستانه دارد که چرا در افغانستان از یک نظام قوی دموکراتیک خبری نیست. اگر باز هم کسانی پیدا شوند و این وطن فروشان را رفقای مجید و "ساما" بگویند، یا احمق استند و یا هم افراد دشمن. تو گوئی که همه اعضای سازمان حافظـۀ خود را از دست داده باشند و از این آقای ابن الوقت هیچ چیزی نشنیده باشند. آن اظهارات دیروزی که می گفتند: جامعه با آمدن امپریالیسم به طرف مدرنیسم و دموکراسی می رود و ما باید در آن شرکت نمائیم. حال از باداران خود شکایت دارند که چرا بر قدرت تروریسم افزوده شده است و از امپریالیسم اشغالگرامریکا و متحدان توحش گستر آن که همه عامل ویرانی و قاتل مردم مظلوم ما اند، توقع استقرار یک نظام قوی دموکراتیک و تحقق دموکراسی و توسعه را نیز دارند.

روایت شده است که زمانی تنی چند از یاران زنده یاد "مجید" نزدش می آیند و از یک فرد نادم و تواب که به تازگی ها ترک سنگر مبارزه نموده بود، گزارش می دهند. رفیق "مجید" در جواب آن ها می گوید: دعا کنید که خدا روشنفکر را خراب نسازد، و اگر روشنفکر خراب گردد، دست صد شیطان را از عقب می بندد. و در ادامه افزوده بود:" یکی مرگ رفیقم را نبینم، یکی نامردی اش را!"

ما به وضاحت می بینیم که تسلیم طلبان مرتد با سوء استفاده از نام "مجید" و "ساما" از اشغال سرزمین ما تحت نام قوای نظامی و اتحاد بین الملی یادآورمی شوند. آن مجید که ندای سلحشورانه و مبارزه جویانه می زد: "بریده باد زبانی که در برابر تجاوز امپریالیسم خاموش بماند!" و شعار "یا مرگ یا میهن" می داد؛ کجا، و این دون همتان بی شرم کجا! که از نام و راه آن زنده یاد سوء استفاده نموده و می خواهند که راه و اندیشه اش را به لجن بکشانند و به عوض آن، دستگاه های امپریالیسم اشاغگر و قاتل توده های زحمتکش افغان را در قبال جیفۀ دنیا آرایش کنند.

«"ساما" صدای آزادی و عدالت» نویسان کسانی هستند که خویشاوندان و حواریون خود را به کمپاین اشرف غنی روان نموده و خود شان از صبح تا شام پادوی، ثنا و صفت یک خائن ملی را نشخوار نموده و به ولایات مختلف می رفتند و دفتر انتخاباتی به جانبداری از اشرف غنی باز می کردند. و حتا این بی مسلکان بی شرم می گفتند که عکس جوانی های مجید آغا و اشرف غنی نزد ما است که این ها با هم رفیق بوده اند!!

در شگفتم زین شعبده بازی مضحک! بحق که این شعبده بازان هرزه دست شیطان را ازعقب بسته اند. اما در پیآمد این همه جانفشانی ها، دویدن ها، تبلیغ نمودن ها چی حاصل؟ حتی یک نفر از این تسلیم طلبان هرزه و دون صفت را اشرف غنی و باداران اشغالگرش به صفت ولسوال و یا رئیس ناحیهٔ شاروالی هم مقرر نکردند. اکنون آن "ساما" را که می خواستند در این مدت شانزده سال نُـه متر زیر زمین ببرند، دو باره برای سوء استفاده از نام آن و مغشوش ساختن عده ای ساده لوح و از جهان بی خبر، توبه نامه ای را برایش سیاه نموده اند تا باز از این فتنه گری ها سود ببرند و "کیسه های پول" را تصاحب نمایند.

سازمان آزادیبخش مردم افغانستان "ساما" با یک تفکر پیشرو ضد استعماری و ضد ارتجاعی آراسته و عیار گردیده و در راه تحقق آرمانش تعداد کثیری از بنیاد گذاران و کادر های ورزیدۀ خود را به پیشگاه خلق زحمتکش و ستمدیدهٔ خویش قربان نموده است. حال آن که سرباند تسلیم طلبان بعد از چندین سال گشت و گذار و چرش در چراگاه های استعماری از باداران دُژخیم خود که جهان را هم اکنون به خون مظلومان رنگین نموده اند، توقع دموکرسی و توسعه را دارد. ببینید که تفاوت "سامائی" و ضد "سامائی"، از کجا تا به کجا است!

حیرت آور است که از آن هائی که سرزمین مارا به اشغال کشیده اند و هر روز مردم ما را به عناوین مختلف به قتل می رسانند خانه و کاشانۀ مردم را به تل خاکستر تبدیل می کنند و با تحمیل بیکاری، فقر، مهاجرت اجباری، ناامنی، فساد و دیگرستم ها، مردم ما را به ستوه آورده اند؛ تسلیم طلبان وطن فروش از کسانی که مادر وطن ما را به اسارت کشانیده اند، بیشرمانه آرزوی دموکراسی خواهی دارند.

هرزه گوی تسلیم طلب از اشغالگران و قاتلان مردم ما نابخردانه نظام دموکراتیک را می خواهد. بی عزتی و بی غیرتی هم اندازه ای دارد! این فرد را می توان به جای ببرک کارمل گرفت، اما افسوس و هزاران افسون که این مرتد معلوم الحال و خودفروخته اراجیف خود را از آدرس "ساما" بیرون داده است و غرض وی به کجراه کشانیدن خط سیاسی "ساما" و بی سر و سامان ساختن و انحلال تشکیلات آن می باشد. چون دشمن در اثر تجارب جهانی این را دریافته است که جنبش های انقلابی را تا وقتی که از درون مسخ و نابود نسازد، از خارج ضربت زدن به آن مشکل خواهد بود.

شبکه های استعماری و جاسوسی این را می دانند که برای ضربت وارد ساختن به یک جریان روشنفکری و انقلابی باید توسط روشنفکر نماهای وابسته به استعمار به منظور تخریب آن از داخل آن جریان کار گرفت. بناءً‌ تلاش دارند تا عده ای از افراد وابستهٔ خویش را به منظور منفجر ساختن سازمان های انقلابی به داخل سازمان های پیشتاز انقلابی تعبیه و در زمان مناسب جریان متذکره را سرکوب، نابود و منهدم سازند. از این رو بر اعضای  سازمان ها و احزاب انقلابی است که خود را برای شناسائی وجود احتمالی افراد دشمن در سلول های مربوطۀ خویش با استفاده از تجارب علمی و انقلابی مجهز سازند تا به مجرد بروز افکار و اندیشه های انحرافی و تسلیم طلبانه در میان اعضای سازمان های انقلابی، زهر آن را توسط پاد زهر انقلابی و ضد استعماری نابود و بی اثر نمایند.

در تقابل با افکار و نظریات تسلیم طلبان در اوائل اشغال کشور ما (در ماه ثور ۱۳۸۲) سازمان آزادیبخش مردم افغانستان "ساما" طی اعلامیه ای به نام " زمامداران امریکائی در افغانستان باد کشتند ، طوفان درو خواهند کرد"، افکار و برداشت های فکری خود را پیرامون اوضاع همان زمان در تقابل و رد نظریات تسلیم طلبان چنین ابراز نموده بودند: «امپریالیسم امریکا بنا بر اهداف دراز مدت خویش، مزدوران آزموده و پرورش یافتهٔ خود را با جمعی از اوباش  تنظیمی، تحت نام حکومت موقت و انتقالی، با تسلیحات نظامی و حضور مستقیم خویش به عنوان " مبارزه علیه تروریزم " در سرزمین ما افغانستان مستقر گردانیده است و کشور ما را به مستعمرۀ مقهور خود مبدل ساخته است.
ادامه دارد