سازمان آزادیبخش مردم افغانستان(ساما)
۱۶ آگست ۲۰۱۷


اندیشه، آرمان و تجدید میثاق
(۲)

ادعـــــا قیمت نـدارد جز به میدان عمل
پهلوان خارج از میدان نمی ارزد به هیچ

۳ ــ اخــلاق و اخــلاق انـقــلابــی:

واژۀ عربی اخلاق از ریشۀ خُلق و به معنای رفتار، سجایا، سلوکیات و منش ها؛ در یک تعریف عام و کُلی عبارت است از "مجموعۀ قوانین، رفتار و ارزش‌هائی که در یک جامعه به عنوان  هنجار  شناخته می‌شود . "(دائرة المعارف ــ  le Petit Larousse ). معادل فرنگی اخلاق، واژۀ (Morale ) است که از ریشۀ لاتینی(Moeurs ) به معنای "آداب و رسوم"، مشتق شده است.
هر چند در یک جامعه هنجار هائی تحت عنوان اخلاقیات، در گسترۀ جامعه برای همۀ باشندگان آن مطرح است، اما هنجار های اخلاقی در یک جامعۀ منقسم به ستمگر و ستمکش، پدیده ای کُلی، مجرد و فراطبقاتی نیست. اخلاق مانند سائر اشکال شعور اجتماعی، برخاسته از هستی اجتماعی افراد جامعه است و با یک اندیشه، آرمان اجتماعی و منافع طبقاتی گره خورده است.

فریدریک انگلس  اندیشمند و جامعه شناس مترقی المانی در اثر مشهورش « انتی دیورینگ»، تبیین جالب و آموزنده ای از "اخلاق" دارد بدین شرح:" کلیه تئوری های اخلاقی تا کنونی، سرانجام نتیجۀ شرایط اجتماعی ــ اقتصادی همان مرحله است. همان طوری که جامعه تا به امروز بر اساس تضاد طبقاتی در حرکت بوده،؛ همان طور هم اخلاق، اخلاق طبقاتی بوده و یا تسلط و منافع طبقات حاکمه را توجیه کرده و یا این که هنگامی که طبقۀ تحت ستم به اندازۀ کافی قوی بوده، نارضایتی علیه این تسلط و منافع آیندۀ زحمتکشان را نمایندگی کرده است."
اخلاق خواص و کاخ نشینان چیزیست و اخلاق عوام و کوخ نشینان چیز دیگری. اخلاق خواص حاکم به مثابۀ یک عامل روبنائی در خدمت زیربنا ــ مناسبات تولیدی ــ بوده؛ سلطه و منافع طبقات حاکمه را توجیه کرده؛ مالکیت خصوصی، استثمار و ستم بر توده های زحمتکش را نورم نامیده و موقعیت ستمکشی و بهره دهی زحمتکشان را به هنجار می انگارد.
در مقابل، آنچه اخلاق انقلابی نامیده می شود، از منافع آنی و آتی ستمکشان و کوخ نشینان، از نیرو های مولدۀ پیشرونده در برابر مناسبات تولیدی حاکم ارتجاعی دفاع نموده؛ در مقابل سلطه، حرص و منافع آزمندانۀ طبقات حاکمه ایستاده؛ استثمار و ستم بر توده های زحمتکش و موقعیت ستمکشی و بهره دهی زحمتکشان را نابهنجار انگاشته و خواهان تغییر و پایان بخشیدن به این موقعیت نابهنجار است.
اخلاق انقلابی به نوبۀ خود مجموعه ای از رفتار و کردار، سجایا، سلوکیات و منش های همبسته ای است که ضمن سیراب شدن از چشمه سار زلال اندیشۀ انقلابی، در خدمت تحقق آرمان انقلابی قرار دارد. یک فرد انقلابی سجایای نیکو و "خصال نیک خود را مرهون ایدئولوژی مترقی و کارکرد این ایدئولوژی در اخلاقیات و سلوکیات" خود است.
«هو شی مینه»  در نوشته ای تحت عنوان «اخلاق انقلابی» ارزیابی درخور توجهی از اخلاق انقلابی به دست می دهد. در این بررسی برش ها و فراز هائی از آن را در زیر می آوریم:
"انقلاب کردن و دگرگون ساختن جامعۀ کهن به جامعۀ نو امری بس افتخارآفرین و در عین حال نیز وظیفه ای بی نهایت سنگین و مبارزه ای بس پیچیده، دراز مدت و دشوار است. تنها رهروی توانا می تواند راهی دراز را با باری گران بر دوش درنوردد. یک انقلابی باید پای بستی محکم از اخلاق انقلابی داشته باشد تا بتواند وظیفۀ پرافتخار خود را به تمام انجام دهد. همۀ ما که زاده و پروردۀ جامعۀ کهن بوده ایم، در تفکر و عادات خویش بیش و کم اثرات آن جامعه را با خود حمل می کنیم. بدترین و مخاطره آمیز ترین نشانۀ جامعۀ دیرین فردگرائی است. فردگرائی نقطۀ مقابل اخلاق انقلابی است. خورد ترین اثر باقی ماندۀ فردگرائی در اولین فرصت رشد می کند، فضائل انقلابی را بی اثر می نماید و مانع از آن می شود که ما با دل و جان برای آرمان انقلابی مبارزه کنیم. فردگرائی چیزی است سخت خدعه آمیز و غدار؛ به چالاکی فرد را به ورطۀ تباهی می کشد. همه می دانند که غلتیدن به سراشیب تباهی سهلتر است از بالندگی و ترقی. بی سبب نیست که فردگرائی سخت مخاطره آمیز است. برای زدودن اثرات ناخوشایند جامعۀ کهن و پروردن فضائل انقلابی باید به مداومت مطالعه کرد و خود را تربیت و اصلاح نمود تا برین پایه پیوسته ترقی کرد. در غیر این صورت واگشت می زنیم و پس می افتیم و عاقبت، جامعۀ رو به پیشرفت پذیرای مان نمی شود. مطلب این نیست که تنها با مدرسه رفتن و حضور در دوره های تعلیمی می توان مطالعه کرد و خویشتن را تربیت و اصلاح نمود، در هر فعالیت انقلابی می توان و باید چنین کرد."
"اشخاص آراسته به خصائل انقلابی نه از دشواری ها و مشقات بیمی به دل راه می دهند و نه از ناکامی ها هراسی دارند؛ نه مردد می شوند و نه گامی پس می گذارند. انقلابیون راستین برای مصالح حزب و انقلاب و طبقه و خلق و نوع بشر در ایثار منافع خاص خویش هیچ گاه تردید نمی کنند و اگر حتی لازم شود، جان خود را فداء می کنند. این است بیان بس روشن و دربرگیرنده از اخلاق انقلابی. اختصاص زندگی خود به امر مبارزه برای حزب و انقلاب این لازم ترین نکته است. سخت کوشی برای حزب، رعایت انظباط حزبی و اجراء خط و مشی های حزب؛ مقدم شمردن منافع حزب و زحمتکشان برمنافع فردی خود؛ خدمت به خلق ازجان و دل؛ مبارزۀ فارغ از من خود برای حزب و مردم و نمونه بودن درهرمورد."
"اشخاص آراسته به فضائل انقلابی ساده و فروتن باقی می مانند و آماده اند با سختی های بیشتری رو به رو شوند. حتی به وقتی که با اوضاع دلخواه و کسب پیروزی ها مواجه می گردند، پیش از دیگران در غم کار اند و بعد از آن در اندیشۀ تمتع. در این فکر باید بود که وظائف خود را چگونه به نحو احسن انجام داد، نه این که چسان بزرگ ترین پاداش را از آن خود کرد.  از لاف زنی در خصوص فراهم آورده های گذشته و ادعای امتیازات خاص یا تن سپاری به دیوانسالارگرائی (بوروکراتیسم) و تکبر و تباهی باید برحذر بود. این نیز بیانی از اخلاق انقلابی است"."اخلاق انقلابی، در هر وضعی، مبتنی است بر مبارزۀ قاطعانه علیه تمام دشمنان، حفظ هشیاری خود، آمادگی برای نبرد و اجتناب از تسلیم و کرنش."(هو شی مینه: در بارۀ اخلاق انقلابی)
زنده یاد «قیوم رهبر» نیز در بارۀ اخلاق و اخلاق انقلابی بررسی قابل عنایتی دارد. "رهبر" با تأکید علمی و جامعه شناسانه بر پایۀ مادی، کاراکتر طبقاتی و نسبیت تاریخی پدیدۀ اخلاق به مثابۀ شکلی از روبنا و شعور اجتماعی، در مورد اخلاق انقلابی به گونۀ تطبیقی تحلیل روشنگرانه ای ارائه کرده است:
"اخلاق به عنوان جزئی از نظام ارزشی انسان در طی تاریخ طولانی بنا بر مصالح اجتماعی مردم ــ و به طور دقیق تر مصالح اجتماعی طبقۀ حاکم ــ به میان آمده و رشد و تکامل یافته است. هر طبقه ای برای خودش اخلاق خود را دارد و در جامعه با وجود طبقات متخاصم و متضاد، اخلاق نیز همان گونه است."
"...برای یک سازمان انقلابی ــ و یک حزب انقلابی ــ اخلاق انقلابی به چه مفهومی است و چگونه می تواند یک سازمان انقلابی خود را با اخلاق انقلابی و فضائل انقلابی مسلح گرداند؟"

ــ "اساسی ترین مسأله در اخلاق انقلابی این است که فرد همۀ هستی خود را در راه مردم، انقلاب و سازمان انقلابی خود وقف کند و آمادگی داشته باشد در تحت هر شرایطی زندگی خود را در خدمت مردم، پیشرفت انقلاب و استحکام سازمان قرار دهد."
ــ "کار شاق برای حزب و انقلاب، رعایت انضباط حزبی و اجرای بدون کم و کاست خط مشی حزب: این است دومین پایۀ اخلاق انقلابی."
ــ "یک انقلابی باید از جان و دل به خلق خدمت کند و در راه حزب و مردم ازخود گذشتگی و فداکاری داشته باشد."
ــ " یک انقلابی باید در هر کار خوب، نمونه باشد. به خصوص این که در گرفتن امتیازات در صف آخر بایستد و در گرفتن مسؤولیت پیشقراول باشد."
ــ" یک انقلابی باید صادق باشد و رُک و راست مسائل خود را در سازمان و با رفقاء مطرح نماید. کسانی که استعداد و زیرکی خود را برای فریب رفقای خود به کار می اندازند و از این بابت در دل هم مباهات می ورزند، بداخلاق ترین عناصر در میان انقلابیون اند."
ــ " یک انقلابی باید متواضع و بردبار باشد. «کبر کمونیستی»، تفرعن، لافزنی، دروغ گوئی علاوه بر این که عامل کودک خوی آن را در انظار کوچک و خوار می گرداند، محیط انقلابی را آلوده با «شاخ جنگی» های لومپنانه می سازد... تواضع انقلابی با تظاهر به تواضع انقلابی تفاوت زیاد دارد و باید ما بکوشیم این خصلت انقلابی را به طور  واقعی و عمیق در وجود خود پرورش دهیم".

"این بود شمه ای از اخلاق انقلابی. ولی پایۀ اساسی ضربت خوردن اخلاق انقلابی در کجاست و چگونه می توان آن را رفع نمود؟"

ــ " پایۀ اصلی انحراف اخلاقی در یک سازمان انقلابی، اندویدوآلیسم(فردگرائی) است. اندیویدوآلیسم و کلکتویسم نه تنها در ساحۀ فلسفی و سیاسی در مقابل هم قرار دارند، بلکه در ساحۀ اخلاقی نیز به مبارزه با همدیگر مشغول اند. اندیویدوآلیست معتقد است که من هر گونه ارزش های انقلابی را می پذیرم، مشروط بر این که بر منافع «من» ضربت وارد نکند. همه ارزش های اخلاقی را برای دیگران می خواهند و در خُرده گیری در مورد آن ها چُست و چالاک اند، ولی در بارۀ خود شان کسی نباید دهن باز کند. آن ها حق دارند هر کس را انتقاد کنند و بد بگویند و حتی تهمت بزنند، ولی دیگران حق ندارند برای این «آقایان» جلسۀ انتقاد ترتیب بدهند. در غیر آن، از جلسه و حتی از سازمان می بُرند."
ــ "علت دیگر انحرافات اخلاقی، پائین بودن سطح تئوریک در سازمان است."
ــ"علت دیگر انحرافات اخلاقی، هجوم خرده بورژوازی با تمام اخلاقیات منحط آن در داخل یک سازمان انقلابی است. خرده بورژوازی و بورژوازی چه هنگامی که با ما همکاری دارند و چه وقتی که  با ما به مبارزه مشغول اند، هم افراد و هم افکار خود را در بین ما شیوع می دهند و این یکی از پایه های اخلاق منحط «اندیویدوآلیستی» است."
ــ "علت دیگر آن هم کمبود مبارزۀ ایدئولوژیک سالم و فقدان روحیۀ انتقاد و انتقاد از خود انقلابی در داخل یک سازمان است."

"... ارزش ها و نظام ارزشی، چنان چه در بحث اخلاق انقلابی گفتیم، تاریخی، طبقاتی و اجتماعی است و نمی تواند حقائق جاویدان را نمایندگی کند".

"او [مجید] خصال نیک خود را مرهون ایدئولوژی مترقی و کارکرد این ایدئولوژی در اخلاقیات و سلوکیات مجید است". " عیاری و جوانمردی بعضی عناصر اخلاق انقلابی را با خود حمل می کند، ولی در بسیار جا ها نمی تواند پاسخگوی نیازمندی های یک مبارزۀ علمی و قانونمند باشد". " رندی، نیرنگ بازی، لاف زنی، سفته بازی، چالاکی و در جان زدن، تحقیر دیگران، خودمرکزبینی، گذشت های غیراصولی، و سخت گیری های غیراصولی همگی از خصال لومپنیسم است که اکثراً در میان عیاران و جوانمردان نیز رخنه کرده و تقریباً جزء خصال آن ها شده است. در سازمان، افکار لومپنی در لباس جوانمردی و عیاری خود را در خودمرکز بینی، لافزنی، تحقیر و کم زدن دیگران، بی ارزش ساختن حریف های سیاسی و شخصی، دام گستری و از چال و نیرنگ برای بدنام کردن و بی آبرو ساختن حریف استفاده کردن، بی اعتنائی به "دنیا و ما فیها" از جمله انقلاب و وظائف انقلابی، عدم احساس مسؤولیت، تعصب نداشتن نسبت به [انحراف] از سازمان، انقلاب، ارزش ها و مقدسات سازمان، ارزش بیشتر دادن به رفاقت بازی های شخصی نسبت به روابط و علائق سازمانی و سائر اشکال... نشان می دهد".
"هر طبقه برای خود اخلاق خاص خود را دارد و در هر مرحله ای از تکامل اجتماع، اخلاق معین اخلاق انقلابی را نمایندگی می کند". "... ما باید به اخلاق انقلابی خود را ملبس بسازیم. ما باید زندگی خود را به سازمان و کار سازمانی وقف کنیم؛ سخت کوش باشیم و انضباط سازمان را مراعات کنیم؛ در اجرای دقیق خط مشی سازمان از همه بیشتر وسواس داشته باشیم؛ منافع سازمان، انقلاب و مردم خود را بر منافع خود، خانوادۀ خود، خویشاوندان و دوستان شخصی خود مقدم بشمریم؛ به خلق خدمت کنیم و از جان و دل در خدمت مردم به پا خاستۀ خود باشیم؛ برای سازمان و مردم خود فداکار و ازخودگذر باشیم و نمونه وار در هر کاری پیشقدم شویم؛ صداقت انقلابی  و تواضع انقلابی را به عادت خود مبدل کنیم. فقط در این صورت است که می توانیم بگوئیم که ما به اخلاق سامائی ملبس هستیم، ما به اخلاق مجید ملبس هستیم. کاکه گی، رفاقت بازی شخصی، کلان کاری های فئودالی و در آسمان راه رفتن، هیچ گونه مناسبتی با اخلاق انقلابی و اخلاق مجید ندارد".
"...باید در صدد تصفیۀ وجدان و اخلاق خود شویم، زنگار افکار لومپنانه را از وجود خود کاملاً بشوئیم و به شیوه های انقلابی خود را به اخلاق جدید، اخلاق طبقۀ کارگر، اخلاق جامعۀ فردا آراسته کنیم. فقط در آن صورت است که ما پیروان واقعی مجید هستیم، فقط در آن صورت است که می توانیم بگوئیم که نسلی از انقلابیون بزرگ را به جامعه تقدیم کرده ایم".( زنده یاد قیوم رهبر: «سازمان آزادیبخش مردم افغانستان "ساما" در آئینۀ قدنمای اندیشه و کردار رفیق مجید»)
این بود مختصر استنادات تئوریک بر پایۀ تأکیدات بزرگان انقلابی کشور و جهان در مورد اخلاق و اخلاق انقلابی جانباختگان انقلابی افغانستان که اکنون در مزار های بی نام و نشان خفته اند.

۴ــ راه و رسـم انـقـلابـی:

از نگاه معنی مراد از اسم مرکب "راه و رسم"، عبارت است از آئین، روش، قاعده، قانون و ترکیبی از این ارزش ها. هرگاه این اسم با صفت "انقلابی" ترکیب شود، از آن "راه و رسم انقلابی" ساخته می شود. مراد از راه و رسم انقلابی، مجموعه ای از اصول فکری، خط سیاسی، روش های مبارزاتی، هنجار های رفتاری، آئین و موازین سازمانی و چشم انداز آرمانی انقلابی است. راه و رسم انقلابی پلی است که یک سر آن به  اندیشۀ انقلابی و سر دیگر آن به دورنمای آرمانی وصل است. به بیان ساده و خلاصه، راه و رسم انقلابی عناصر اندیشه، سیاست، تشکیلات،  شیوه ها و اشکال مبارزه و اهداف انقلابی را در خود جمع دارد.
مجید و سائر انقلابیون و مبارزان مردمی کشور ما از خود دارای راه و رسم انقلابی و مبارزاتی بودند و چنانی که در فوق بیان شد، این راه و رسم مبارزاتی آنان با اندیشۀ مترقی و آرمان انقلابی آنان پیوند ناگسستنی داشته است. مجید و دیگر انقلابیون کشور ما جامعه را تقسیم شده به ستمگر و ستمکش می دیدند و به تبع آن اندیشه را نیز یا مدافع ستمگر یا مدافع ستمکش می یافتند. آنان در مبارزه با ستمگر، اندیشۀ مدافع منافع اکثریت ستمکش را در پیشاپیش صف ستمدیدگان درفش مبارزه ساخته، با روش ها و ابزار انقلابی وارد کارزار تغییر انقلابی جامعه به سوی آرمان ایجاد دنیای نوین عاری از ستم، استثمار، ارتجاع و امپریالیسم شدند. این است راه و رسم انقلابی پیشکسوتان انقلابی پاکباختۀ کشور ما و در پیشاپیش شان زنده یاد مجید. این است جوهر مسأله در مورد ماهیت "راه و رسم انقلابی" مجید و همرزمانش، انقلابیون و مبارزان راه آزادی کشور! در این مسأله جای هیچ گونه ابهام، تردید و تحریفی باقی نیست. در مقابلِ هر مدعی وفادار به این راه و رسم، غیر از این راه و رسم، راه دیگری گشوده نیست. طی طریقت سالک راه در هر طریقی غیر از این طریق، سرانجامش ره به ترکستان بردن و سرشکستگی است.

۵ــ تـجـدیـد مـیـثـاق:

در روشنی توضیح مفاهیم و عناوین اندیشه، آرمان، اخلاق و راه و رسم انقلابی؛ به سهولت می توان تعریف و تبیینی از "تجدید میثاق" ارائه کرد. میثاق در لغت عهد و پیمان را گویند. تعهد و التزام  نیز معنای عهد بستن، پیمان بستن، همراهی و ملزم بودن را می رساند. تجدید: یعنی نو کردن، تازه‌ کردن، ازسرگرفتن ‌امری‌ که تا بدان جا رسیده است.
به همین سیاق، مفاهیم مترادف تجدید میثاق، تجدید پیمان و تجدید تعهد در مفهوم انقلابی آن؛ عبارت از تقویت، تمدید و ادامۀ قرار، عهد، پیمان و مسؤولیت ناگسستۀ تاکنونی در پرتو اندیشۀ انقلابی برای تحقق آرمان یا آرمان های مشترک انقلابی یک جمع است. تجدید پیمان فقط آنگاه مطرح است که تا همان لحظه پیمانی عملاً وجود داشته باشد. معیار ایستادن بر سر پیمان و وفا به عهد، معیاری عملی بر پایۀ پراتیک ملموس مبارزاتی دیروز، امروز و فردای فرد یا افراد مدعی است و فقط با همین معیار محک می خورد و صحت وسقم آن ارزش یابی می شود.
تجدید میثاق در دنیای مبارزه و انقلاب حسب معمول در نقاط عطف و گرهگاه های زمانی مثل سالگرد های جاودانگی جانبازان انقلابی و آزادیخواه، سالگرد ایجاد احزاب و سازمان ها، نقطۀ عزیمت حرکت های معین مبارزاتی و انقلابی، هنگام وحدت نیرو ها در حزب، سازمان و دیگر نهاد های مبارزاتی، و یا در جلساتی مثل کنگره، کنفرانس و یا پلنوم های حزبی مطرح می شود. در این مناسبت های ویژه عناصر شرکت کنندۀ انقلابی و مبارز به گونۀ جمعی بر سر وفا به عهد و ایستادن روی پیمانی که تا آن لحظه جاری است، سوگند مبارزاتی خورده و تجدید پیمان می کنند یا تازه پیمان می بندند.
اما کوره راه های دشوارگذر و سنگلاخی انقلاب از کوی و برزن هموار فرق دارد. طی طریق در راه ناهموار انقلاب ــ به ویژه در حالت جذر و یا شکست انقلاب ــ توأم با ریخت و پاش ها و پا پس کشیدن های فراوان است. کاروان انقلاب به پیش می تازد، ولی افرادی بنا بر دلائلی از کاروان عقب می مانند و نمی توانند کاروان را همراهی کرده و بر سر پیمان شان بایستند. تجدید میثاق یا پیمان (به مفهوم تمدید پیمان) برای افراد از کاروان مانده که بخواهند به کاروان پیشرونده بپیوندند، مطرح نیست. برای این دسته از افراد بستن پیمان مبارزاتی تازه، ادای سوگند در پیشگاه جانبازان انقلاب و توده های میلیونی خلق زحمتکش و رفتن بلادرنگ پای عمل انقلابی، مطرح و نیاز است.
در زیر نمونه ای از سوگند انقلابی و بستن پیمان را از زبان مجید و ساما در اولین اعلامیۀ وجودی ساما مؤرخ سرطان ۱۳۵۸ش، می آوریم:

" سازمان آزادیبخش مردم افغانستان(ساما) سوگند یاد می کند که تا نابودی نهائی استعمار، ستم و بهره کشی سلاح رزم خود را بر زمین ننهد."

و یا در شبنامۀ ساما با عنوان"فاجعه است یا حماسه؟" ، مؤرخ بیست و نهم عقرب ١٣٥٨شمسی، مجید و همرزمان سامائی اش خطاب به مادر میهن و در پیشگاه خلق تحت ستم کشور چنین سوگند مبارزاتیی خورده و بر سر آن پیمان تا اخر ایستادند:

"مادر!
به دامان پاک قهرمان پرور تو، به سینه های گلکون فرزندان شهید تو، به سنگر های سرخ شهر ها و روستا های پایمال شدۀ تو و به فریاد خشم انتقامجوی تو سوگند یاد می کنیم که تا دامان میهن گرامی ما را از لوث استعمار و نجاست رژیم مزدور آن پاک نسازیم، سلاح رزم خود را بر زمین ننهیم.

آری! آن گونه که مجید و یاران باوفایش کردند، معیار ایستادن بر سر پیمان انقلابی: اتکاء به خلق، رزمیدن در میدان نبرد و وفاداری به اندیشه و آرمان انقلابی در نظر و عمل است. فقط این گونه عمل کردن، بستن میثاق و تمدید و تداوم آن؛ تجدید میثاق با انقلابیون و مبارزان خفته در گور های بی نشان انفرادی و یا گور های جمعی است

۶ ــ مـعـیـار تـعـهـد و الـتـزام:

در قاموس انقلابی، تـعـهـد و الـتـزام؛ باورمندی، عهد بستن، پیمان بستن، وفا به عهد، تقبل مسؤولیت، همراهی، ملزم بودن به انجام امری و پیروی از قرار و مدار را، افاده می کند. برای آن که بدانیم فرد یا افراد مدعی بر سر این عهد و پیمان و قول و قرار شان به گونۀ جدی اند یا نه، یگانه ملاک تشخیص؛ عمل دیروز، امروز و فردای آنان است. پراتیک یا عمل، ارزش یاب درستی و یا نادرستی یک تئوری و  ادعا است.
"پراتیک معیار سنجش حقیقت است." برای سنجش و ارزش یابی هر تئوری یا ادعای برخاسته از یک پراتیک و یا من درآوردی، هیچ محک دیگری غیر از رفتن پای عمل، وجود ندارد. صحت و سقم هر تئوری و ادعا و محک زدن صدق و کذب مدعی نیز فقط با "معیار سنجش غش و ناب"، تمیز می شود.
زنده یاد داؤود سرمد شاعر سرمدی انقلاب، همرزم هم اندیش مجید و یکی از بانیان و شخصیت های کلیدی «ساما» اهمیت و ضرورت معیار سنجش حقیقیت برای تمیز حقیقت از دروغ را با بیان زیبا و شیوای شاعرانه در بیتی این گونه مطرح کرده است:

نیست معیار سنجش غش و ناب     گـــــــر تمیز مس و طـلائی نیست

دانشمند گرانمایۀ انقلابی زنده یاد «قیوم رهبر»، رهبر مدبر ساما، باری به مناسبت هفتمین یاددهانی از سالگرد جاودانگی مجید، مجموعۀ نظام فکری ــ سیاسی، حیطۀ عمل و چگونگی این عمل انقلابی همراه با رفتار های هنجاری و سلوکیات رفقای مجید را "چوب بستی" نامید "برای استکشاف شخصیت" و تفکر مجید و هم "کوشش برای کشف خود و بازنمایاندن خود ما" که مجید برای ما ترسیم کرده بود. «رهبر» فرزانه می گوید:
"کوشش ما این بوده است که در این آئینه خود را ببینیم، سیمای خود را بنگریم و باری بر خود نظر بیندازیم و ببینیم که ما چه هستیم؟".
حال وقتی در این آئینۀ قدنما می نگریم، قامت شخصیت و تفکر خود را کج و معوج می یابیم، به گونۀ فردی و جمعی به استکشاف شخصیت خویش می رسیم و درمی یابیم که هر یکی از ما در کجا ایستاده است؟ تکلیف نخست ما این است که قامت فکری، کج اندیشی  و کج روی خود را راست کرده، هنجار های انقلابی را در خویش پرورده، بر سرپیمان مانده، راه و رسم انقلابی را ارج گذاشته و در راه تحقق آرمان های تحقق نیافته بی تزلزل و استوار به پیش شتابیم. فقط در این صورت است که  قادر خواهیم بود با وحدت نظر، "این مواریث بزرگ را محترم شمرده و در راه تحقق آن متحدانه عمل کنیم". فقط عمل متحدانۀ ما در پرتو اندیشۀ انقلابی جانبازان انقلابی در مسیرت رنگ گرفته با خون سرخ آنان با طرد هر گونه مظاهر انحراف در راه تحقق آرمان های شکوهمند و متعالی آن پیشکسوتان انقلابی، معیار جدی بودن و صداقت انقلابی ما بوده و عمل انقلابی یگانه معیاری است که مس و طلا را محک زده و مدعی صادق را از مدعی کاذب متمایز می سازد.
بناءً ، در روشنی توضیحات بالا، آشکار می شود که معیار باور علمی، آگاهانه  و عملی به اندیشۀ رهنمای مجید و سائر پیشتازان انقلاب کشور، پروردن اخلاق و سجایای انقلابی در خویشتن، وفاداری به راه و رسم و آرمان ناتمام آنان، تجدید میثاق در ادامۀ راه ناتمام آنان، ایستادن در مقابل انحراف از راه آنان، ایستادن در مقابل امپریالیسم و ارتجاع، ارج گذاشتن به ارثیۀ گرانبهای نظری و عملی آنان، حفظ و تکامل و برنده نگه داشتن سلاح مبارزاتی آنان، در اهتزاز نگه داشتن درفش مبارزاتی آنان، بلند کردن شعار های مبارزاتی آنان طبق شرایط مبارزه و سرانجام بی محابا و با تهور انقلابی خلاف جریان رفتن ؛ در نظر و عمل است. این ها اند معیار های  رفاقت با مجید؛ معیار جدیت انقلابی؛ معیار انسلاک با اندیشه، اخلاق، راه و رسم و آرمان مجید و سائر به گور خفتگان سرفراز انقلابی مردم و کشور.
ادامه دارد