ارسالـی: پــردل روسـتــاــی
۲۲ جـــولای ۲۰۱۷



جـوانـان در مسـیـر انـقـلاب

در درازنای هر مقطع تاریخی، نسلی از جوانان زندگی می کند. این نسل بالنده جانمایه و نیروی انسانی تکامل و حرکت پیشروندۀ زمان خود بوده و هستی انسانی را ذریعۀ پویۀ  شگرف و با شگفتی های انقلابی خویش در عنیت نوین و به اشکال درخشان شکل داده است... و در مراحل بعدی جای خود و رسالت خود را برای نسلی تازه تر محول  کرده و همین گونه آن نسل جوان دیگر نیز طبق قانونمندی های اجتماعی در تکامل و ترقی جامعۀ خود سهم عمده را به دوش داشته است.
بدین ترتیب پویش و تداوم تکوین نسل آدمیزاد در حیات اجتماعی به مثابۀ یک پروسه دایماً در حال تحول و دگرگونی بوده و در این پروسه حیات نسل جوان مملو از ماجرا ها، شگفتی ها  و شگوفائی ها و حوادث بوده است. جوانان بر حسب نیروی تازه و نوین شان خصلتاً تجدد گرا و ترقی پسند اند. به مسائل و پدیده، های پیشرفته و نو محیط ماحول خویش تمایل پیدا کرده و ظهور آن ها را استقبال می کنند. و اما به چیز های کهنه و میرنده و خرافاتی توجه ندارند، بلکه به آن ها به مثابۀ موجودات ضاله می نگرند و در فرصت های مناسب و در پاره ئی از موارد بر ضد آن ها به پاخاسته به مخالفت، مقابله، ستیزه و مبارزه متوسل می شوند. و بر همین مبناست که آنان در برابر رویداد ها، حوادث و حرکت های سیاسی ــ درون ستیزانۀ جامعۀ خود بیش از سائر افراد جامعه حساس بوده، محمل مادی عقاید به سیاست ها و ایده های نیرو های سیاسی گوناگون می باشند. بنا بر این است که هر کدام از گروه ها و نهاد های سیاسی ـت اجتماعی بیش از حد نیازمند به نیروی پرتوان نسل جوان اند  و با جذب این نیروی تازه نفس و متحرک جامعه، ظرفیت مبارزاتی خود را بیش از پیش افزوده و خواهان آنند که با به کاربرد نیروی رزمی و یا با به دست آوردن آرای موافق آن ها، به قدرت سیاسی برسند و یا این که اهداف دیگر و یا عقاید و سیاست های خودرا وسیلۀ آن ها در جامعه پیاده کرده و جامۀ عمل بپوشانند.
نیروی پرانرژی نسل جوان علاوه بر این که در امور سیاسی جامعه نقش متبارز دارد، در امور تولیدی و آزمون های علمی نیز موقعیت درخور اهمیتی را اتخاذ می نماید، زیرا در امر بلند بردن میزان تولید و هم در به وجود آوردن و خلق و ابتکارات فنی در امور تولیدی توانمندی بیشتری دارند. و نیز از این رو است که سرمایه داران استثمارگر هم مزورانه تلاش می ورزند تا از بازار فروش نیروی کار، نیروی کار جوانان را به عنوان کالای ارزشمند تری خریداری کنند تا از این رهگذر سود های هنگفتی به جیب بزنند.
در جنبش های مبارزاتی و آزادیخواهانۀ جوامع انسانی نیز نسل جوان مبارز و آزادیخواه ، مبتکر ترین نیرو بوده است، و هر آنگاهی که فریاد دفاع از میهن و آزادی و حقوق انسانی بلند شده است، نسل جوان در صف مقدم قرار گرفته و هنگام مبارزات مسلحانه با تجاوزگران و استعمارگران، سیلی از آن ها روانه صحنه های نبرد شده اند ، و در جریان در گیری های پیهم با دشمن، هزاران هزار جوان حماسه ها آفریده اند و قربانی شده اند. خون این قربانیان ضامن پیروزی گردیده است و نام های قهرمان شان در اوراق تاریخ جاودانه می درخشد.
و همچنان این نسل در اعمار جامعۀ نوین بر ویرانه های استعمارگران بیشترین جدیت، تلاش، ابتکار و کار را به عهده داشته است. در ساحۀ علوم و فرهنگ نیز جوانان به علت این که آن ها بدون تعصب و با علاقه به فراگیری مدرن ترین علوم می پردازند، جای برجسته دارند. علوم هنر و فرهنگ نیز زمینۀ گسترش و تکامل خود را در بستر    استعداد جوانان باز می یابد.
از آنچه گفتیم، نتیجه می گیریم که نسل جوان ذاتاً متحرک، تحول پسند، ترقی گرا و ضد عقبگرائی و کهنه پرستی است . و اما به علت موجودیت طبقات و نیرو های اجتماعی- سیاسی ماهیتآ متفاوت در جامعه، [جوانان] تحت هر گونه شرایط قادر به ایفای نقش سازنده، ترقیخواهانه و پیشروندۀ خود نمی باشد. چه در بسا موارد دنبال سیاست های ارتجاعی و عقب گرایانه حرکت نموده و در حدمت دشمنان ترقی قرار می گیرند . و از همین جا نیز نوعی ازخود بیگانگی و یا بیگانه پرستی بروز می کند.  این تبارز نامیمون با تأثیرات سوء خود- جامعه را دربست به گورستان عقب ماندگی و قهقراء رهسپار می سازد. همچنان مبارزات جوانان با تلاش مداوم این نسل به خاطر برآورده ساختن آرمان های والای انسانی اگر زیر هدایت یک ستاد رهبری آگاه و دور اندیش نباشد و اگر جوانان منظم و آگاهانه در امور مبارزاتی گام برندارند، با همدیگر همچون تنی واحد حرکت نکنند، و یا به دنبال سیاست های ضد انقلابی وارداتی حرکت کنند؛ آنگاه قادر به ادای رسالت خود نخواهند شد و بالعکس آلــــۀ دست استعمارگران و استثمارگران گردیده ، به ذات خویشتن خیانت می ورزند. ما در بحث خود روی جوانان هیچ گاه سر تبرئه چنین جوانانی را نداریم. حال با آگاهی از وضع جوانان به سرزمین خون و آتش خود گام بگذاریم و نگاه خود را به نسل جوان، به این نیروی بی پایان جنبش مقاومت ملی ضد روسی معطوف سازیم .
جنگ مقاومت ملی ضد استعماری مردم غیور و با شهامت ما طی تقریبأ ده سال که جریان داشته است، عمدتأ رزمندگان پیشمرگ خویش را از میان جوانان برگزیده است و جای هیچ شک و تردیدی نیست که اکثریت مطلق نیروی انسانی ــ مقاومت در سنگرها را جوانان و حتی نوجوانان تشکیل داده و بیشترین قربانی را در راه آزادی، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی شان متحمل شده اند.
مردم شرافتمند و با شهامت کشور ما، با همین فرزندان فداکار، با همت و نیرومند خود توانستند ابرجنایتکار روس، این قدرت افسانه ئی عصر حاضر را محکوم به شکست و عقب نشینی نمایند. و اما واقعیت اسف انگیزی که در مسألۀ جوانان افغانستان خفته است، و از آن تا کنون جنبش مقاومت مردم ما رنج می برد، اینست که آن ها نیز فاقد رهبری آگاه و دور اندیش بوده  و بناءً  در طی نبرد های طولانی و خونین، از یک سازماندهی انقلابی محروم و در فقدان یک برنامۀ ستراتیژیک نظامی، مبارزات ضد استعماری خود را به شکل خودجوش توده ئی پیش می برند. نتیجتاً آن ها در پروسۀ طولانی جنگ قادر نشدند  ارتشی منظم و متحد بسازند ، و جنگ پراگنده و بی برنامۀ خود را نتوانستند به جنگ پلان شده و برنامه ریزی شده مبدل کنند. این هم یک معظلۀ بزرگی بوده است که جنبش مقاومت ضد روسی مردم ما آن را با خود حمل کرده است. برخورد نیرو های سیاسی نیز در رابطه با این مسأله متفاوت بوده است.
سیوسیال امپریالیسم شوروی و ایادی شرف باخته آن از همان آغاز کودتا و تجاوز، هدف اصلی خویش را، الحاق کامل میهن ما به امپراطوری گسترده روسی و فراچنگ آوردن انقیاد هم میهنان ما انتخاب کرده و اکنون روی این هدف پافشاری می کنند و حالا دیگر سعی می ورزند  تا شکست نظامی را با مانور های سیاسی تلافی نمایند. ولی آن ها با یک نیروی شگرف معنوی به صورت غیرمترقبه رو به رو شدند که در گذشته " افغانستان  شناسان" و" جامعه شناسان " حزب و دولت شوروی آن را حتی به گمان هم نمی آوردند. این نیروی معنوی ارادۀ شکست ناپذیر ملت غیور افغانستان بوده که از فرهنگ اصیل و آزادی پسند میهن عزیز ما سر چشمه می گیرد . لهذا دشمن نیز با وسائل و امکانات غیر قابل تصور به نبرد تخریبگرانۀ  این فرهنگ متعالی انسان افغانی شتافت. این حملات را از فشار اخلاقی و دامن زدن به بی بند و باری آغاز کرد تا بتواند فرهنگ اصیل ملت قهرمان پرور ما را مسخ نموده و هویت ملی مردم وطن عزیز ما را خدشه دار بسازد.
استعمار روسی در این نبرد با در نظرداشت دو مزیت، رویاروئی با جوانان و نوجوانان را انتخاب کرد. مزیت نخست این بود که جوانان و نوجوانان به علت کم بودن عمر و تجربۀ شان، از فرهنگ اصیل و تاریخی کشور خود آگاهی ندارند. دوم این که جنایات و اهداف شوم استعماری را در ذهن خود جمعبندی کرده نمی توانند و توانائی درک چگونگی انطباق گفتار و عملکرد دشمن را ندارند. دشمن برای استفاده از این دو مزیت، مکاتب و سایر مراکز تحصیلی را که محل تجمع نسل جوان است و در آنجا به خوبی می توانند آن ها را به سوی خود بکشند، برگزیده است. دشمن حیله گر می داند که جوانان و نوجوانان را در کمترین فرصت می تواند به دام "پیشاهنگان "، "سازمان جوانان " و " کودکستان " ها بیاندازد.  برای این مقاصد شوم، استعمار خونخوار برای لاابالی کردن جوانان شهر ها؛ فحاشی، میخوارگی و عیاشی را بیشتر از پیش دامن زده و رایج و معمول ساخته است. با بردن جوانان و اطفال مردم ما به روسیه و کشور های اقمار و با تربیت و پرورش آن ها با سبک استعماری، خیال حفظ سلطه بر حریم مقدس میهن ما را در سر می پروراند. رنج آور تر از همه اینست که استعمارگر و رژیم پوشالی اطفال معصوم یتیم و بی سرپرست را در کودکستان ها می پرورانند و برای آن ها درس وطنفروشی و اخلاق بردگی می دهند تا فردا بر ضد هم میهنان آزاده سرشت خویش و به خاطر تأمین منافع استعمار به مبارزه بر خیزند .
به علت عدم سازماندهی و نبود تبلیغات فراگیر ضداستعماری توسط نیرو های انقلابی و برافراشته بودن چتر سیاه ارتجاع بر سر ملت ستمدیدۀ ما، استعمارگر نه تنها جوانان را به ویژه در شهر ها از شرکت فعال و آگاهانۀ آن ها در امر مبارزات ضد استعماری و ضد ارتجاعی لجام زده، بلکه تا حدود معینی توانسته است آن ها را به گمراهی و تباهی بکشاند.
ارتجاع مزدور این نیروی وابسته و خزیده در صفوف جنبش مقاومت ملی، همانگونه که با سیاست های خانه خراب کن خود دست های مداخله گر بیگانگان را در امر مبارزاتی خلق ما باز گذاشت، از رشد سالم مقاومت ملی مردم به یک جنبش رهائی بخش ملی جلوگیری کرد ، و ازین هم پا فراتر گذاشته خیانت پیشگی شان تا آن جا پیش رفت که هم اکنون جنبش خود به خودی مردم سراپا برهنۀ ما را تهی از مضمون انقلابی نموده و آن را آلوده و بی هویت ساخته است. و همانگونه که این خائنان به ملت و تاریخ با استفاده از امکانات مادی و تسلیحاتی "باد آورده "خود ، طی زمان طولانی بر گردۀ مردم آزادیخواه کشور ما سوار بوده اند و آن ها را نگذاشتند که از خلال مبارزات ضد استعماری خود به آگاهی سیاسی، فرهنگی، نظامی و اجتماعی دست یابندتا بتوانند بعد از بیرون راندن ارتش مهاجم، درفش گلگون آزادی و وارستگی را بر ویرانه های استعمار و ارتجاع به اهتزاز در آورند؛ همینگونه در تحمیق و به جهالت کشاندن نسل جوان جامعۀ ما نیز دست درازی داشته است.
در نتیجۀ تلاش های استعمار و ارتجاع، ابر های تیره و غلیظی از جهالت، عقب ماندگی و ازخود بیگانگی سایه های شوم خود را بالای سر ملت ستمدیدۀ ما گسترده است. در دل این تاریکی و در این فضای خفقان آور آزمندان قدرت با آشفتگی سیاسی تعجب انگیزی، پی حصول قدرت و ریاست می شتابند و هزاران هزار جوان و سائر اقشار و لایه های اجتماعی میهن گرامی ما را قربانی حرص و آز خود می سازند.
خلاصه این که، در این اوضاع درهم و برهم جنبش مقاومت مردم قهرمان ما، وظائف مبرم جوانان آگاه  انقلابی اینست که با الهام از اندیشه های علمی و انقلابی و با شناخت درست از اوضاع، در تمام ساحات مبارزاتی بسیج گردیده ، همچون رعد و برق نیرومند بر دل تاریک اوضاع مختنق و متشنج کنونی حمله ور شوند و ماسک های " صلح طلبی " و یا "جنگ طلبی" استعمار و ارتجاع را بی دریغ دریده، چهره های کریه و پلید آن ها را آشکارسازند، واقعیت ارتجاعی و حرص ریاست جوئی آن ها را برای ملت ستمدیدۀ ما بر ملا و افشاء سازند و نگذارند که دشمنان مردم از آن ها کارآئی و ابتکار عمل را بربایند. این امر در صورتی امکان پذیر است که جوانان را به طور هدفمند و آگاهانه در چوب بستی قرار دهیم تا بر پایۀ یک سیاست مستقل و میهندوستانۀ مترقی و واقعبینانه با مردم ستمدیدۀ خود پیوند دایمی برقرار سازند؛ به منظور خدمت میان آن ها رفته، از مصایب و مشکلات آن ها، از رنج ها و دردهای آن ها آگاه شوند و با غم و شادی مردم رنجیدۀ شریک شوند.
جوانان باید صفوف خود را منظم تر سازند و هدفمند وارد امر مبارزاتی گردند  و در این پویش انقلابی به صورت پیگیر و مداوم افکار روشنگرانه خود را تبلیغ و ترویج نمایندتا ملت غیور ما در پرتو افکار روشنگرانۀ جوانان انقلابی، دشمن را از دوست و دوست را از دشمن تشخیص داده و این معضلۀ انقلاب را که اهمیت بس بزرگی دارد، حل نمایند. این راه پیروزی مردم  و نهایتِ پیروزی انقلاب ماست.

بازتایپ از : ندای جوانان( نشریۀ جوانان سازمان آزادیبخش مردم  افغانستان ــ ساما) شمارۀ دوازدهم، سال پنجم، قوس ۱۳۶۷ ش.