‏ تیمور (بازنشر به مناسبت سالگرد معدوم شدن جلاد کج کلاه)‏
‏۱۰ سپتمبر ۲۰۱۹‏



‎‏ ‎

معـلم کــرام الــدین رزمندۀ جانباز و استوار سامائی
بر بلندای هندوکش (۲)

مزید بر کوهوارۀ جنایات نابخشودنی دیگر باند اخوانی وطن فروش و آدمکش مسعود ــ ربانی(مثل جنایات همه بخش های ارتجاع اسلامی کشور)؛ این قتل فجیع دسته جمعی این ۱۲۰تن از شیفتگان آزادی و دفن جمعی اجساد مشبک آنان در گودالی در پای زندان "چاه آهو" در آن ارتفاعات درۀ پنجشیر، و قتل محیلانۀ انجنیر سرور فرماندۀ مدبر و انقلابی ساما و یارانش در بغلان توسط باند مسعود، داغ ننگ دیگری است که تا ابد بر جبین سیاه اخوانی ها مثل مسعود، ربانی، سرمعلم محی الدین بغلانی، مشتاق څارنوال و... باقی خواهد ماند.
هرچند استاد کرام الدین این رزمنده دلاور "ساما" و فرزند راستین خلق پس از چندین سال مبارزه پیگیر برای بیداری و رهائی خلق دربند کشور معۀ جمعی از یارانش مظلومانه به  تیر کین دشمن نامرد، محیل و قصی القلب بسته شدند، ولی خاطرات فناناپذیر پاکبازی و رشادت آنان در مقابل دشمنان ملی و تاریخی مردم و هکذا تأثیر مبارزات چندین سالۀ آن دلاوران ایثارگر همواره در حافظۀ تاریخی خلق ما  و انقلابیون سرزمین ما پابرجا  مانده و سرمشق آیندگان خواهد شد!
رفیق کرام همه خصال نیکو و برجستۀ یک رزمندۀ سامائی را در پراتیک مبارزاتی و جریان خود سازی، در شخصیت خود پرورده بود. آگاهی نسبی از مبادی علم انقلاب، برخورد انقلابی رفیق با مسائل جنبش، عشق عمیقش به توده ها و رفقای سازمانش، کینۀ بی پایانش به دشمنان سوگند خوردۀ مردم افغانستان به همراه پشتکار و سائر قابلیت های بیکرانش، از وی عنصری ساخته بود که بی اغراق باید گفت وجودش ضامن رشد و اعتلای امر سازمان ما بود.

ــ یاد استاد کرام الدین و یاران جانباز سامائی اش تا ابد گرامی باد!

ــ ننگ و نفرین ابدی به مسعود " جلاد " و هواداران میهن فروش،

قاتل و رهزن و مشاطه گران چهرۀ کریۀ آنان باد!

ــ نفرین ابدی بر آنانی که ضمن پا گذاشتن بر خون سرخ رفقای شان، در مرگ جلاد به جای

تبسم بر لب، نوحه سر داده و در صدد تطهیر جلاد برمی آیند!

ــ افتخار ابدی به آن سرفرازان سرزمین ما باد که چون سرو سرافراز به پیشگاه مردم خود در راه رهائی واقعی شان جان های شیرین خویش را نثار نموده، ایستاده مردند و جاودانه شدند؛ ولی در پای دشمنان و جلادان  رفقاء و مردم شان سر خم نکردند!

ــ نابود باد امپریالیسم و ارتجاع از صحنۀ گیتی!

ــ بیداری و تشکل مردم و انقلاب یگانه را رستگاری است!

گـــــور خونین شهیدان به تو آواز دهـد

آتشی را که فروزان شده خاموش مکن

ما بـه امید وفـای تـــو گذشتـیــم ز جان

دوستان را مبر از یاد و فراموش مکـن

منظره ئی را که در عکس پائین می بینید، محل اعدام و گور دسته جمعی تعداد ۱۲۰ تن از پاکباز ترین جوانان رشید ‏جنگ آزادیبخش ملی ضد تجاوز شوروی اشغالگر و اعضاء و هواداران سازمان ازادیبخش مردم افغانستان(ساما) در ‏پای زندان "چاه آهو" در ارتفاعات درۀ ریوت در پنجشیر است. این دلاوران مقاومتگر جنگ مقاومت ملی در درۀ ‏پنجشیر، در نتیجۀ یک تفاهم مشترک عملی میان سوسیال امپریالیسم اشغالگر شوروی، امپریالیست های غربی و ‏ارتجاع کشور و منطقه، به تاریخ بیست و دوم ماه سنبلۀ سال ۱۳۶۰ش به دستور سردستۀ جلادان اخوانی (مسعود ‏خون آشام) یکجا اعدام شده و خون های پاک شان به هم آمیخته و اجساد مشبک شان در همان جا زیر خاک مدفون ‏شده و تا مدت ها به عنوان یک منطقۀ قرنطینه از انظار دور بود‎.‎
پس از معدوم شدن سردستۀ جلادان و شکستن جلال و جبروت آنان و دسترسی مردم محلی به آن گور دسته جمعی، ‏مردم و اقارب قربانیان بنابر باور های شان بیرق های سبز بر فراز آن اعدامگاه و گور دسته جمعی افراشته و برای ‏آن که بر بی گناهی و معصومیت قربانیان دست جلاد شهادت داده باشند، آنان را شهید و گور شان را مزار " جاودانه ‏گان گمنام" نامیدند.‏
زندان "چاه آهو" در نقطه ئی مرتفع تر از مزار " جاودانه گان گمنام" در کمر های بلند هندوکش قرار دارد.‏ زندان"چاه آهو" برای سامائی ها داستان دیگری نیز دارد و آن عبارت است از زندانی بودن دو تن از فعال ترین ‏رزمندگان سامائی توسط مسعود جلاد برای سال ها در عقب دروازه های بسته و فضای تار آن. یکی از این دو رزمندۀ ‏سامائی«مأمور علم اندرابی» فرمانده و مسئول جبهۀ مردمی و مستقل مقاومت ملی در درۀ "اندراب" ولایت بغلان بود ‏و دیگرش همرزم سامائی وی«دکتور معروف» طبیب حاذق و فداکار "جبهۀ مردمی اندراب" از ولایت کاپیسا. همان ‏طور که در پنجشیر گذشت، "جبهۀ مردمی اندراب" تحت فرماندهی مأمور علم اندرابی علی رغم محدودیت ها و ‏مشکلات عظیم مادی ــ تسلیحاتی در پیشبرد جنگ مقاومت ملی علیه روس اشغالگر و ایادی آن، بر اساس اصل اتکاء ‏به خود کلاً با داشتن حال و هوا و ارزش های متفاوت از ساحات تحت سیطرۀ اخوان، در کوته مدت درخشش و ‏پیروزی های خوب مبارزاتی و تائید مردمی را از آن خود کرده و همچون سائر جبهات مستقل مقاومت ملی ضد ‏استعماری در اکناف کشور، از نگاه نظری و عملی می رفت تا بدیل مستقل از اخوان و فارغ از سیطرۀ ارتجاع ‏اسلامی منطقه و امپریالیسم غربی را سنتیز و ارائه کرده و این فکر را در اذهان عامۀ مردم افغانستان مطرح سازد ‏که:"مقاومت ملی ضد تجاوز و اشغالگری تزاران نوین در کشور بدون کمک مادی ــ تسلیحاتی ارتجاع منطقه و ‏امپریالیسم و بدون رهبری ارتجاع کشور، با اتکاء به پای خود و نیروی لایزال مردم ایثارگر و سلحشور افغانستان ‏امکان پذیر است."‏ البته این ویژگی چیزی بود که سردمدار محیل و تمامیت خواه ارتجاع اخوانی(مسعود) نمی توانست در بناگوشش تحمل ‏کند، که نکرد. از جانبی هم، موقعیت خیلی مهم جغرافیائی درۀ اندراب از سمت شرق در کنار پنجشیر و راه های ‏اکمالاتی آن برای مسعود مهم بود و در سمت غرب در جوار گذرگاه و شاهراه حیاتی سالنگ برای متجاوزان روسی و ‏رژیم مزدور شان در کابل. این جاست که منافع اهریمنی اخوان مسعودی و روس های متجاوز و پرچمی ها بر سر ‏نابودی "جبهۀ مردمی و مستقل اندراب" گره می خورد. خلاصه مسعود ضمن امضای پیمان سری آتش بس با روس ها ‏و دریافت پول، سلاح و اطلاعات از روس در کُل، بر سر مسألۀ تار و مار ساختن جبهۀ اندراب نیز میان جانبین توافق ‏صورت گرفته و به طور همآهنگ فشار ها و تضییقات از جانب اخوان مسعودی و روس ها بالای جبهۀ فوق فزونی ‏یافته و جبهه در تنگنا قرار گرفت. متعاقب آن مسعود با نیروی برتر نظامی به جبهه حمله کرده و پس از شکست ‏نظامی، افراد را خلع سلاح و آن دو فرد مهم جبهه را به زندان "چاه آهو" در پنجشیر انتقال داده و سال ها در زیر ‏شکنجه های قرون وسطائی و کار شاقه اسیر ساخت. از آن جا که آن دو فرد مبارز انسان های نیک نام و مردم دار ‏بودند، پس از چند سالی به اثر درخواست و پرسش جدی مردم اندراب و کاپیسا در مورد سرنوشت آنان، مسعود از سر ‏ناگزیری و بنابر درگیری و رقابت نظامی با حزب اسلامی در منطقه، به رهائی آنان تن داده و آن دو زندانی و قربانی ‏ستم اخوان آزاد شدند.‏
سال ها بعد مأمور علم در جریان جنگ های دهۀ نود میلادی بین جنگ سالاران شمال، توسط مسعود در اندراب کشته ‏شد و دکتور معروف نیز پس از چند سال طبابت در کابل، به اثر سکتۀ قلبی درگذشت. ‏