سازمان آزادیبخش مردم افغانستان "ساما"(بازنشر)
۲۶ دسمبر ۲۰۲۲



جایگاه ششم جـدی در تاریخ و حافظۀ تاریخی مردم افغانستان

هر ملتی دارای تاریخ و حافظۀ تاریخی یا جمعی است. تاریخ تمام جوامعی که تا کنون وجود داشته (یعنی تاریخ مکتوب)، تاریخ مبارزه و نبرد دارا و نادار، حاکم و محکوم، ستمگر و ستمدیده بوده است. و هر کدام از این گروه ها و طبقات متخاصم بر مبنای جایگاه اجتماعی و جهانبینی ویژۀ خود تفسیر های متفاوتی از تاریخ جوامع بشری ارائه نموده اند. پیش از دورۀ روشنگران قرن هجدهم ـ که همۀ شئون زندگی را به بازنگری و انتقاد کشیدند ـ و پیش از نیمۀ دوم قرن نوزدهم و قبل از ظهور "جهان بینی علمی" ـ به اثر حاکمیت طبقات ستمگر و سلطۀ فرهنگی شان ـ تاریخ نگاران: رویدادها، وقایع و حوادث تاریخی و دگرگونی های جوامع بشری را متأثر از نیروهای مرموز، قهرمانان و امپراتوران می پنداشتند؛ و تغییرات دینامیک جوامع بشری و نقش توده های میلیونی را یا عمداً از نظر دورمی داشتند و یا به صورت واقعی از درکش عاجز بودند. با چنین طرز دیدی نسبت به وقایع و دگرگونی های اجتماعی، امکان بیان تاریخ حقیقی بسیار محدود و ناچیز بود. یعنی پیش از استفادۀ اسلوب شناخت علمی نسبت به روابط اجتماعی، تاریخ وجهۀ علمی نداشت، کاذب و فریبنده بود. و به اثر از خودبیگانگی طبیعی و اجتماعی انسان و فتیشیسم ناشی از آن، هم اکنون نیز فرصت بیان دروغین تاریخ زمینۀ تبارز دارد. هنوز هم خودآگاهی ملی و اجتماعی، به رغم پیشرفت های علمی در سطوح مختلف، در بند پیشداوری ها و نتیجه گیری های کاذب محصور است. در حالی که تاریخ "گزارشی است صادقانه از وقایع بر مبنای دانش حرفه ئی"، و این وقایع نیز مبتنی بر مناسبات اجتماعی- تولیدیست. مقولۀ تاریخ مفهومی است دربر گیرندۀ حقایق نسبی، بدین معنی که هر قرائتی از گذشته و برداشت فردی یا جمعی از حوادث تاریخی؛ متأثر از منافع و جایگاه اجتماعی ــ تاریخی و دیدگاه های خودآگاهان  به تاریخ و عوامل تاریخ ساز می باشد.
اما حافظۀ تاریخی یا حافظۀ جمعی مردم یک کشور "درکی است گزینشی از گذشته مبتنی بر تعامل بین افراد، گروه ها و محیط اجتماعی". حافظۀ تاریخی به مثابۀ جمع عناصر گذشتۀ مشترک؛ ادراکی است از رویداد ها، کارنامه های زشت و نیکو، خلاقیت ها و دگرگونی های اجتماعی در تاریخ یا برهه های معینی از تاریخ یک ملت و مردم یک سرزمین به صورت ثبت شده و مدون، که هرگاه در سطح یک ملت در مورد عناصر این گذشته و درک گزینشی، اجماع ملی صورت پذیرد، آن گذشته و ادراک جمعی گروهی به  "حافظۀ تاریخی ملی" ارتقاء می یابد.
در تاریخ کهن و معاصر کشور ما افغانستان و در حافظۀ جمعی مردم آن؛ رویداد ها، گرهگاه ها و کارنامه های تاریخی ای به ثبت رسیده که پیآمد های ژرف و گستردۀ مثبت و سازنده و گاهی هم منفی و بازدارندۀ دیرپائی در روند تکامل تاریخی و اجتماعی بعدی داشته اند. یکی از آن رویداد های خونین و گرهگاه های دارای مؤثرات مخرب و فاجعه بار این تاریخ و حافظۀ تاریخی؛ ششم جدی ۱۳۵۸ش، روز اشغال نظامی افغانستان توسط ارتش اشغالگر و متجاوز سوسیال امپریالیسم شوروی است. تجاوز و اشغالگری توسعه طلبانه ای که از همان شامگاه تیره، دو اراده را به مصاف هم طلبیده و با گرفتن قربانی های گزاف از هر دو طرف طی یک دهه، در فرجام این هم آوردی، شکست ارادۀ زورگویانۀ استعماری تزاران نوین و فرار مفتضحانۀ سپاه اشغالگر آنان ثبت تاریخ شد.
تداوم فاجعۀ شش جدی طی یک دهه، معۀ تبعات همه جانبۀ خونبار، ویرانگر  و رنجبار آن طی حدود چهار دهه، به موازات فزونی رنج و قربانی های بیکران مردم ما، همه عرصه های زیربنائی و روبنائی زندگی مردم ما را زیر و رو کرده  و خود سرچشمه و آفرینندۀ فاجعه های بس هولناک دیگری شده است. ششم جدی به عنوان "مرحلۀ تکاملی" تجاوز سوسیال امپریالیسم به کشور ما، و میهن فروشی عُمال "خلقی ـ پرچمی" اش و تکامل جنایات مشترک ارباب و برده؛ سرآغاز فصل جدید مستعمراتی کشور ما و زمینه ساز تعدی و تجاوز مکرر ارتجاعی،  و از هفتم اکتوبر۲۰۰۱ م به بعد تجاوز و اشغالگری امپریالیستیی شد که تا هم اکنون از مردم مظلوم و دربند افغانستان خون و قربانی می گیرد.
هرچند نیروی اساسی این نبرد خونین، سهمگین و سرنوشت ساز علیه ارادۀ زورگوی استعماری سوسیال امپریالیسم شوروی و بردگان میهن فروش بومی اش، توده های میلیونی خلق دلیر افغانستان بودند و شکست استعمارگر روس در مقابل ارادۀ پولادین و به نام آنان به ثبت رسید؛ ولی در مقطعی از این رستاخیز همگانی خودانگیختۀ ضد استعماری پابرهنگان افغان، به دلیل ناتوانی و کوتاه آمدن ظرفیت های سیاسی انقلابی و ملی ــ دموکرات در امر آگاه گری، بسیج مستقل  و رهبری مردم افغانستان در پیکار رهائی بخش، امپریالیست های رقیب سوسیال امپریالیسم متجاوز در تبانی با ارتجاع منطقه و با امکانات مادی ــ تکنیکی توانستند "از سنگر رقابت، با دمسازی با نیروهای رجعت گرا جنبش آزادیبخش خلق ما را به بیراهۀ تاریک عقب ماندگی و اسارت مخفی رهنمون شوند". رقبای امپریالیستی و ارتجاعی سوسیال امپریالیسم نه تنها آن نبرد سهمگین و آزادیبخش را با اهداف استعماری ــ ارتجاعی گره زدند و ثمرۀ آنهمه جانفشانی های آزادیخواهانۀ توده ئی را به یغما بردند، بلکه توانستند پس از شکست افتضاح آمیز متجاوز روسی و فروریختن دم و دستگاه پوشالی میراث تجاوز آنان، کشور ما را در گام نخست به "بیراهۀ تاریک عقب ماندگی و اسارت مخفی" در وجود سلطۀ  خونین "نیمه مستعمراتی" ارتجاع سیاه جهادی ــ طالبی رهنمون شده و زمینه را برای گام بعدی، یعنی اشغال مستقیم کشور ما و اسارت آشکار آن  در موقعیت "مستعمراتی" در وجود سیطرۀ جاری مستقیم استعماری امپریالیسم امریکا و چندین دولت متجاوز امپریالیستی تدارک بینند.
آن گام غول آسای بعدی برای به بند کشیدن و اسارت مردم افغانستان در چهارده سال قبل توسط امپریالیست های هار فزونخواه و توسعه جوی امریکا ـ ناتو، در همدستی با پایگاه اجتماعی ارتجاعی شان (ارتجاع بومی) برداشته شد که از آن تاریخ تا کنون سلطۀ سنگین استعماری ــ ارتجاعی بر دوش ناتوان توده های تحت ستم کشور سنگینی می کند. پیآمد های ویرانگر این اشغالگری درازمدت چندین دولت و ارتش متجاوز امپریالیستی و ارتجاعی و این سیادت قهار استعماری ــ ارتجاعی همه عرصه های هستی اجتماعی، اعم از اقتصاد، سیاست و فرهنگ کشور و مردم این سرزمین را آماج تهاجم همه جانبه قرار داده است.
ششم جدی ۱۳۵۸ شمسی در ۳۷ سال قبل به عنوان سرآغاز تجاوز عریان امپریالیستی و تهاجم همه جانبه و دستبرد ارتجاع به کلیه ارزش های مادی و معنوی این سرزمین و مردم، آفریننده و زمینه ساز بسا از فجایع و مصائب درد انگیز جاری تاکنونی و این تهاجم گستردۀ جاری استعماری ـ ارتجاعی در افغانستان مستعمرۀ کنونی محسوب می شود. یکی از تبعات هول انگیز تجاوز ششم جدی در کشور جنگ و استعمار زدۀ ما در جنب حاکمیت برده ساز امپریالیستی، بازگشت ارتجاع و قدرت گیری بی سابقۀ ارتجاع هار فئودالی در عرصه های اقتصاد، سیاست و فرهنگ و در هم آغوشی با ارتجاع بورژوا ـ کمپرادوری(به شمول دلالان سوسیال امپریالیسم) در حمایت کامل امپریالیست های اشغالگر کشور ما بوده است. هم اکنون اوج این قدرت را در لجام گسیختگی تمام عیار گرگان دهن دریده و هار ارتجاع اسلامی در درون و بیرون حاکمیت دست ساخت اشغالگران امپریالیست و تاختن بی مهابای آنان بر تمامی شئون زندگی در اسارت مردم بی پناه و بی نوای ما می توان دید. وحوش اسلامی "اخوانی"، "طالبی" و "داعشی" در حمایت کامل اربابان اشغالگر و دول ارتجاعی منطقه اوج این افسار گسیختگی ارتجاع فئودالی را به نمایش گذاشته اند.
از جنایت شش جدی در تکامل فاجعۀ ۷ ثور تا ۸ ثور و از آنگاه تا ۷ اکتوبر و تا امروز؛ دیگر تجاوز و میهن فروشی، جنایت و خیانت، کشتار و تعدی، تجاوز به حقوق و حیثیت انسان، تجاوز جنسی، سنگسار و محاکمۀ صحرائی، زورگوئی و ستمروائی، ارتجاع سیاسی و فرهنگی، یورش به ارزش ها و آزادی های حداقل مدنی، غصب و اخاذی، غارت و فساد، فرهنگ مافیائی و اعتیاد، معافیت و اغماض و... در تحت سیطرۀ مستقیم استعماری و در متن این تاخت و تاز همه جانبۀ ارتجاع افسار گسیخته به فرهنگ حاکم  مبدل شده است .
ششم جدی به مثابۀ آغازگر فصل خونینی از تاریخ مستعمراتی  و گذشتۀ مشترکی است که تفکر و عملکرد متضاد "شورش و تسلیم"، "جنایت و عدالت" و "میهن فروشی و میهن دوستی" را در صفحات خود دارد. ششم جدی عنصریست شاخص در حافظۀ تاریخی  و ادراک جمعی قریب به وفاق از رویداد ها و مصاف دو اراده در آن فصل خونین تاریخ مردم این سرزمین و حاوی فاجعه ها و حماسه هاست. نباید گذاشت که گذشت ایام بر این ادراک جمعی ثبت شده، مدون و شفاهی، گرد فراموشی افشانده و آن را در حافظۀ جمعی نسل های بعدی کم رنگ ساخته و یا بزداید. بایست با بازگوئی عناصر حماسی و شورانگیز این فصل تاریخ و حافظۀ تاریخی مردم سلحشور ما، این ادراک جمعی را به طور مکرر بازنمائی و برجسته سازی کرد تا با ترویج آن از نسلی به نسلی برسد و جوانب مثبت آن الگو و سرمشق واقع شود و از جنبه های منفی و فاجعه بار آن آموزش لازم صورت پذیرد.
پایان یافتن فصل تاریک، خونبار و غم انگیز ششم جدی ــ هفتم اکتوبر در تاریخ کشور ما و آغاز فصلی نوین و روشن فارغ از ستم و استثمار امپریالیسم و ارتجاع، در گرو مبارزات متحدانۀ مردم یکپارچه و آگاه برخوردار از رهبری ستاد با اوتوریتۀ انقلابی در پرتو اندیشه های پیشرو و زنجیر گسل است. با مقایسۀ نیروی تخریبی امپریالیسم و ارتجاع  و ظرفیت های مبارزاتی مکنون به فعل نیامده و به هم نپیوستۀ مردمی در افغانستان مستعمرۀ کنونی، گزینش راه نهائی مبارزه علیه این دو هیولا هرچند امری می نماید دشوار، اما از لحاظ منطقی و عملی ممکن و شدنی است. فقط یک مبارزۀ پیروزمند رهائی بخش ملی، دموکراتیک و انقلابی است که پایان این همه ستمگری و اجحاف  و اختتام فصل جاری مستعمراتی و موقعیت مستعمراتی کنونی کشور را اعلام داشته و این تاریخ را ورق خواهد زد. پس با همه دست ها و مغز ها به پیش به سوی ایجاد چنین ستاد با اوتوریتۀ انقلابی، ملی و دموکرات!

ــ یاد قربانیان بی شمار جنایات سوسیال امپریالیسم، امپریالیسم و ارتجاع در کشور گرامی باد!

ــ بریده باد دست تطاول اشغالگران از سرزمین آبائی ما!

ــ مرگ بر امپریالیسم و ارتجاع!

ــ زنده باد افغانستان و خلق مبارز، زحمتکش و دلیر آن!

ــ همبستگی رزمجویانۀ خلق های کلیه ملیت ها و اقوام برادر کشور بر مبنای مبارزه علیه امپریالیسم و ارتجاع نیاز مبرم زمان است!

ــ یا مرگ یا آزادی!  

سازمان آزادیبخش مردم افغانستان (ساما)

۶ جدی ۱۳۹۴ شمسی / ۲۷ دسمبر ۲۰۱۵ میلادی