پـردل روسـتـائـی
۲۷ دسمبر ۲۰۱۷



ششم جدی ۱۳۵۸ش، سرفصل یک جنایت و شکست

ششم جدی ۱۳۵۸شمسی در حافظۀ مردم و تاریخ افغانستان به مثابۀ رویدادی بزرگ غم انگیز و خونبار سیاسی- نظامی ثبت شده است. این فاجعه در ۳۷ سال قبل رقم خورد. در همین روز قشون اشغالگر روس مذبوهانه، جنون آسا و سبعانه مبتنی بر سیاست استعماری امپریالیستی با توپ و تانک زرهی، طیارات جنگی و بمب ریز و تسلیحات مهیب نظامی  گونه گون زراد خانۀ سوسیال امپریالیسم و عساکر وحشی اشغالگر عاری از عواطف انسانی  به همیاری حزب مزدور کودتاچی به اصطلاح «دموکراتیک خلق» این بانی انقیاد ملی؛  مزورانه، با بهانۀ کمک انترناسیونالیستی، به کشور ما تجاوز نظامی کرده  و آن را برای یک دهه در اشغال خود نگه داشت.

در روز وقوع این فاجعه، اشغالگران روسی با مقاومت سخت جوانان مبارز و آزادۀ این مرز و بوم علیه  تجاوز به ساحت کشور و حریم حریت، رو به رو شده و ضرب شصت مبارزان دلیر، سر به کف و پیشتاز انقلابی خلق سلحشور افغان را چشیدند. قوای متجاوز روسی برای سرکوب این واکنش های مردمی از کاربرد همه امکانات نظامی چون ( استعمال بمب های ناپالم، بمب های دستی تعرضی و دفاعی، پرتاب موشک های دوربرد نوع بی ام چهل، لونا، اسکات و کاربرد بمب های خوشه ای، ماشیندار های گوناگون و خودکار سبک و سنگین) از زمین و هوا  بالای مردم ما خلاف موازین انسانی دریغ نوزیدند. در پی آمد آن، در سرتاسر کشور ما پیگرد، زندان، شکنجه، اعدام های جمعی،کشتار و وحشت به شکل روزافزون  رونق یافت و برای یک دهه  جنگ آزادیخواهی و استقلال طلبانه را جزء برنامه زندگی مردم  سلحشور ما ساخت. خرس های قطبی مهاجم با طینت پلید توسعه جوئی استعماری، ماهیت امپریالیستی خویش را به همه زحمتکشان جهان آشکار ساخته و نقاب سرخ نمائی کاذب از چهرۀ کریه اش در برابر انظار عامه جهان از هم دریده شد.
برژنف، این آدمکش بین المللی در نقش سردمدار دستۀ جنایتکاران کاخ کرملین با توحش استعماری، بمبادرد وسیع روستا ها، قتل عام ها و اعدام های دسته جمعی، دسیسه های امپریالیستی و تربیه مشتی از وطن فروشان داخلی و شبکه های جاسوسی، با طراحی و راه اندازی کودتا های خونین توسط عناصر خودفروختۀ بومی باند های نابکار(خلق و پرچم )؛ سلطه غارتگرانه و فضای اختناق را بر جامعه و خلق ستمدیده ما مستولی ساخت. قوای مهاجم  وحشی برای به واقعیت بدل کردن رؤیای دیرین تزاریسم  مبنی به بند اسارت کشیدن خلق ما، خواست فرهنگ آزادگی را نابود و فرهنگ بردگی را جایگزین آن سازد تا توانسته باشد که از این خطه من حیث "پرشگاه توسعه جوئی بعدی" برای رسیدن به آب های گرم هند استفاده برد؛ اما چنان با مقاومت جانبازانۀ مردم سلحشور ما رو به رو گردید که دود از دماغش بیرون آمد. روس های متجاوز با همه امکانات شرارت و ویرانگری جهانی خویش و اقمار و مزدوران بومی شان، با پرداخت خسارات غیرپیشبینی شده و گریز ناپذیر در باتلاق جنگ تجاوزگرانه ای که برپا کرده بود، فرورفتند.
در مقابل مبارزان آزادیخواه و مردم به پا خاستۀ ما با  رشادت های بی مانند، پایمردی و با پذیرش قربانی بیشمار توانستند شکست مفتضحانۀ اشغالگران غاصب روس  را در اخیر قرن بیستم با تمام ساز و برگ استعماری آنان، به نام نامی خود ثبت کنند؛ شکست سنگینی که فروپاشی امپراتوری جابر روس و کشور های اقمارش را در پی آورد. توده های زحمتکش  و مقاومت گر این سرزمین با کشیدن بار اصلی این جنگ ضد استعماری به دوش و داشتن سهم بارزی در کار و پیکار آزادی خواهی علیه استعمار، بهای سنگینی در راه آزادی پرداختند. در این پیکار برحق مردم ما، در حدود دو  میلیون انسان آزاده کشته، ناپدید، زخمی، معلول، زندانی و شکنجه شده؛ بیش از پنج میلیون مهاجر به بیرون، دو ملیون مهاجر داخلی و میلیون ها انسان را در سوگ عزیزان شان نشستند. همچنان زیرساخت های اقتصادی و اجتماعی کشور ما در تطبیق سیاست استعماری یعنی سیاست زمین سوخته شدیدأ ضربت خورده و حدود ۸۰٪ آن نابود شد. در این تعارض و تقابل دو ارادۀ متضاد استعماری و ضد استعماری، هزاران تن از روشنفکران مترقی و انقلابی نامدار کشور ما دلاورانه با قامت رسأ در دفاع از میهن پذیرای مرگ شرفتمندانه شده و سرانجام با فدیأ خون سرخ خویش، درفش آزادی را استوارانه در اهتزاز نگه داشته و سرنجام مردم ما با رشادت تمام، ارتش اشغالگر را سرافگنده از ملک خویش  بیرون راندند.

متأسفانه بنا بر علل تاریخی ــ اجتماعی داخلی و علل بیرونی،  از این شکست تاریخی سوسیال امپریالیسم روس در جنگی که پس از آغاز خودجوشش با مضمون آزادیخواهانه، به جنگ سرد گره خورد، محافل امپریالیست جهانی  و نیرو ها و محافل مرتجع بومی و منطقه بهره جستند. سهم مردم به پا خاستۀ افغانستان از شکست دشمن متجاوز، عبارت بود از تجدید ستم  و تعویض صور آن.
دول و محافل امپریالیستی غربی متشکل شده در پیمان جنایتکار نظامی مهاجم امپریالیستی ناتو، بدون درس آموزی از این شکست تاریخی سوسیال امپریالیسم، یکبار دیگر در سرآغاز قرن بیست و یکم یعنی در هفتم اکتوبر ۲۰۰۱ میلادی با صنحه سازی های دراماتیک کشور رنجور ما را به همکاری و همدستی نیرو های ارتجاع دهن دریده  و نوکران هوراگوی سوسیال امپریالیسم روس و دیگر دون صفتان خائن به وطن  چون (  اخوانی ها، نولیبرال ها، تکنوکرات های خودفروخته، بقایای مزدوران، "خلق و پرچم"، بورکرات ها، افغان ملتی ها، روشنفکران فرصت طلب و منحرف، جنگسالاران، قاچاقچیان، باندهای مافیائی و...) در اشغال خود در آوردند. امپریالیست های اشغالگر امریکا و ناتو با شرکای دزدی بومی شان تمام بود و نبود ما را نابود  و غارت کرده و سلطۀ تجاوزکارانۀ خود را با کشت و کشتار مردم بی نوای ما ،توأم با یاوه سرائی  های مزورانه، با یک دیکتاتوری لجام گسیخته بر کشور ما مستولی ساختند. اشغالگران شریان های حیاتی اقتصاد، سیاست و فرهنگ کشور و مردم ما را یا قطع و مسدود کرده و یا در کنترول خود گرفته اند و سیطرۀ زورگوی، ستم گستر، سرکوبگر، استیلاء گر و توسعه طلبانۀ استعماری آنان طی این ۱۶ سال تمام بر کشور و بر دوش زخمی توده های ستمکش مردم ما سنگینی داشته است.

در طی ۱۶ سال تمام، دسیسه ها و نیرنگ های پنهان استعماری اشغالگران امریکائی و ناتوئی  در انظار مردم آشکار شده و روز تا روز طشت قیرگون تجاوز، اشغالگری، اهداف استعماری، سیاست ظالمانه، سیستم غارتگر گلوبالایزیشن و عملکرد لیبرال های نوین به نمایش درآمده است . تمام ارتجاع اسلامیست و سیکولار های خوش خرام و تسلیم طلب محسور سرمایۀ مالی و جهانی شدن آن در کشور ما داغ ننگ میهن فروشی، رسوائی و غلامی را بر جبین خود حک دارند:  همراهی و "همآهنگی" با اشغالگران و قاتلان مردم، شعله ور ساختن جنگ های کثیف تجاوزی و نیابتی، تاراج معادن کشور، تحمیل عامدانۀ فقر، بیکاری، گرسنگی، فلاکت و دربدری بالای مردم حرمان کشیدۀ افغانستان، ارتجاع سیاسی و فرهنگی، ترویج فرهنګ مافیائی، قلدری و جباری، فساد ذاتی نهادینه شده، دزدی، بی کفایتی، درماندگی، رشوه و اختلاس، ترویج اعتیاد و تجارت مواد مخدر و غیره موارد... از اهم کارنامه های شانزده سالۀ اشغالگران امریکائی ــ ناتوئی و میهن فروشان و انقایاد طلبانی است که طشت پر از گند و رسوائی آنان به پائین افتاده است. رسوائی ابدی حک جبین شان باد!

مرگ بر  رویزوینسم، سوسیال امپریالیسم و امپریالیسم!
نابود باد انواع ارتجاع!
افتخار بر سلحشوری مردم افغانستان!